99/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود و اینکه الفاظ عبادات حقیقت در صحیح هستند و استعمالات شارع، باید حمل بر صحیح شود نه اعم از صحیح و فاسد. دلیل اول این مدعی، تبادر بود؛ وقتی مثلاً لفظ صلاة را میشنویم، «صلاة الصحیحه» تبادر میکند.
اشکالات به دلیل اول
اشکالاتی بر تبادر وارد کردهاند:
اشکال اول: این تبادر در جایی است که امری از طرف شارع وجود داشته باشد. «اقم الصلاة»، «کتب علیکم الصیام». در این اوامر، قرینه وجود دارد که مراد، عبادت صحیح است وگرنه در حاقّ این الفاظ، صحیح و اعم نخوابیده است؛ چون شارع امر به آنةا میکند، میدانیم که شارع امر به صحیح میکند، لذا مراد شارع صحیح است نه اعم از صحیح و فاسد. اگر این تعبیر عوض شود و امری در کار نباشد، صحیح برداشت نمیشود؛ مثل «فلان صلّی» در این صورت شک داریم که نمازش صحیح است؛ پس صلاة، حقیقت در صحیح نیست. لفظ صلاة در موردی که شک داریم صحیح است یا فاسد، استعمال میکنیم. اگر بگوییم لفظ صلاة برای خصوص صحیح وضع شده است، زمانی میتوانیم بگوییم «فلان صلی» که احراز کنیم که نمازش صحیح است.
پاسخ: اینکه مردم استعمال میکنند که «فلان صلّی» از این جهت است که فعل مسلم را حمل بر صحت میکنند، وظیفه داریم تا مادامی که علم به فساد نداریم، هرچند علم نداریم اما عمل مسلمان را حمل بر صحت کنیم. بنابراین بدون هیچ قرینهای حاقّ لفظ عبادات، دلالت بر صحیح میکند.
علاوه بر این، اگر بخواهید چنین اشکالی را مطرح کنید، باب حجیت ظواهر بسته میشود؛ زیرا در هر جایی میتوان گفت که شاید قرینهای وجود داشته باشد. کلام هر گویندهای را که بشنویم یا در کتابی بخوانیم اگر بگوییم که ممکن است قرینهای بوده که به دست ما نرسیده است، دیگر ظواهر حجت نخواهد بود. عقلا به این احتمالات توجهی نمیکنند. ظواهر کلام متکلم حجت است هرچند احتمال قرینه بر خلاف بدهد. اصل بر عدم قرینه است.
تبادر گاهی بهخاطر کثرت الوجود است؛ مثل اینکه انسانها معمولاً سفید پوست هستند لذا وقتی لفظ انسان گفته میشود، انسان سفید پوست، ظهور پیدا میکند؛ گاهی تبادر و سبقت به ذهن بهخاطر کثرت الاستعمال است؛ یعنی این لفظ زیاد در این معنا استفاده میشود، مثلاً اگر روزانه هزار مرتبه لفظ صلاة استعمال میشود، هشتصد مرتبه آن در صلاة صحیح است؛ هرچند که وجود خارجی صلاة صحیح کم باشد و عده کمی نمازشان صحیح است اما توصیه به نماز صحیح زیاد است و گاهی بهخاطر خودِ لفظ است.
اگر کثرت وجود را در نظر بگیرم، تعداد نمازهای فاسد زیاد است، اگر کثرت استعمال را در نظر بگیریم بازهم کثرت استعمال در فاسد هم وجود دارد؛ پس تبادر ادعایی نه بهخاطر کثرت الوجود است و نه بهخاطر کثرت الاستعمال؛ پس این تبادر، تبادر حاقّی است که صحیح از خود معنا تبادر میکند. [1]
اشکال دوم: آیا در اینجا انصراف است یا تبادر؟ انصراف علامت حقیقت نیست اما تبادر علامت حقیقت است.
پاسخ: تبادر است زیرا اگر انصراف باشد، باید انصراف به فرد اکمل باشد؛ یعنی نمازی که علاوه بر تمام اجزاء و شرایط، همراه با تمام مستحبات است مانند نماز پیامبر و ائمه (علیهمالسلام) اما تبادر یعنی نماز صحیح عادی؛ نمازی شرعی که اثر بر آن مترتب است، اعاده و قضا ندارد.
اشکال سوم: شیخ انصاری (رحمهالله) میفرماید: «أمّا القول بأنّ المتبادر هو تمام الأجزاء فهو في غاية الفساد؛ فإنّه إن أريد أنّ المتبادر من لفظ «الصلاة» هو هذا المفهوم- أعني مفهوم تمام الأجزاء و ما يقاربه- ففيه ما عرفت فيما تقدّم من محذور لزوم الاشتغال؛ مضافاً إلى لزوم مرادفة لفظ «الصلاة» مع لفظ «تمام الأجزاء»، و وجوه فساده غير خفيّة. و إن أريد أنّ المتبادر من لفظ «الصلاة» هو مصداق تمام الأجزاء، فهو يلازم رفع الإجمال من اللفظ، كما هو قضيّة دعوى التبادر من اللفظ».[2] شما که میگویید تبادر، آیا مصداق صحیح تبادر دارد یا مفهوم صحیح؟ اگر مفهوم صحیح متبادر باشد، باید همیشه قائل به اشتغال شوید؛ زیرا زمانی که صلاة مترادف با صحیح شد، باید در هرجایی احراز کنید که این صلاة، صحیح است؛ درحالیکه علما این را قبول ندارند لذا وقتی شک میکنند، برائت جاری میکنند و در موارد شک، احتیاط نمیکنند؛ پس لفظ صلاة مساوی با مفهوم صحیح نیست. اما اگر بگویید که مصداق صحیح تبادر میکند، لازمهاش این است که این لفظ، هیچ اجمالی نداشته باشد.
پاسخ: بحث صحیح را بهخاطر آثاری که بر آن بار میشود، بحث میکنیم. بحث میکنیم تا بدانیم آیات و روایاتی که لفظ عبادتی در آن استعمال شده است را چگونه معنا کنیم. آیا میتوان برداشت کرد که مراد از این الفاظ صحیح است؟ حال شما بگویید مفهومش یا مصداقش. این جای شبهه نیست که الفاظ عبادات در لسان شارع آمده و مراد، صحیح از آنها است و کاری نداریم که متشرعه گاهی آن را در موارد فاسد هم استعمال میکند. در جای خود ثابت کردیم که در استعمالات شارع و مردم مراد صحیح است؛ اگر کسی یخچال میخرد، مرادش یخچال صحیح و سالم است.