99/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم و مقام و اینکه آیا وضع در عبادات عام و موضوعله هم عام است یا اینکه وضع عام و موضوعله خاص است؟ اقوالی در این باره مطرح شد.
قول سوم: وضع عام یا خاص است و موضوعله عام است.
«إنّ المتسالم عليه عند القوم المطابق للمفهوم من ألفاظ العبادات عند العرف أنّ مفهومها معنى كلّيّ واحد يكون أفراد العبادات مصداقاً له. و حينئذٍ فالموضوع له فيها عام. و لايضرّنا كون الوضع أيضاً عامّاً- كما هو الظاهر- أو خاصّاً بأن يكون الملحوظ أوّلاً مصداقاً خاصّاً و كان الموضوع له معنى كلّيّاً يعمّه و سائر المصاديق بنحو الانتقال من الفرد إلى الكلّي». [1]
کسانی که میگوییند وضع صلاة خاص است مرادشان این است که وقتی پیامبر اکرم (صلی اله علیه و آله) به رسالت مبعوث شد، یکی از واجباتی که بیان کرد، نماز بود. ایشان اجزا و شرایط آن را برای مردم توضیح داد و خودش هم عملاً ایستاد و نماز خواند؛ «صلّوا کما رأیتمونی اصلّی». پیامبر (صلی اله علیه و آله) با این توضیحات، صلاة را برای ارکان مخصوص، وضع کرد و وقتی میفرمود نماز بخوانید، مردم میدانستند که منظور پیامبر (صلی اله علیه و آله) چیست نه اینکه دعا بخوانید. این تصوّرات مردم هنگام وضع، وضع خاص است؛ یعنی هنگام وضع مردم، اجزاء و شرایط خاص را تصوّر کردند؛ یعنی مصداق خاصی را مراد پیامبر بود و مردم نیز همان را تصوّر کردند.
کسانی که میگویند وضع عام است مرادشان این است که وقتی پیامبر اکرم (صلی اله علیه و آله) میخواسته وجوب نماز را ابلاغ نماید، از ماهیت کلی صلاة، تعریف کرده و مطالبی کلی را بیان کرده است مثلاً گفته شده: «ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» یا «الصلاة قربان کل تقی» یا «الصلاة عمود الدین» و ... . در این صورت وضع عام است؛ یعنی شارع در مقام بیان معنای صلاة، ابتدا کلی صلاة را در نظر گرفته است.
قول سوم میگوید چه وضع را عام بدانید یا خاص، موضوعله آن عام است.
اشکال
به نظر ما این فرمایش خوب است اما کافی نیست. به نظر ما وضع عام و موضوعله هم عام است. هر عامی مصادیقی دارد مثل حیوان که عام است و مصادیقی دارد؛ صلاة نیز عام است و مصادیقی دارد. مثل این است که میگوییم انسان خصوصیاتی مثل ماشی، ضاحک، ناطق و ... دارد؛ «تنهی عن الفحشاء»، «معراج المؤمن» و ... هم ویژگیهای صلاة است. اینها سبب نمیشود که بگویید که وضع خاص است.
اقوال مبحث اول
بالاخره آیا الفاظ عبادات برای صحیح وضع شده است یا برای اعم؟
قول اول: برای صحیح وضع شده است.
به نظر ما حق آن است که الفاظ عبادات برای صحیح وضع شده است؛ یعنی وقتی صلاة یا صوم میگوییم، مراد صلاة و صوم صحیح است نه برای اعم از صحیح و فاسد.
محقق نراقی (رحمهالله) میفرماید: «الحقّ أنّ العبادات- كالصلاة و الصوم و أمثالهما لاتطلق حقيقةً على الفاسد منها».[2] اگر به فاسد، صلاة گفتید، مجاز است و حقیقت نیست.
محقق بروجردی (رحمهالله) نیز میفرماید: «ألفاظ العبادات أسامي للصحيح و تقسيمهم إيّاها بالصحيحة و الفاسدة، مسامحة و مجاز».[3] الفاظ عبادات، حقیقت در صحیح است اما تقسیم آن به صحیح و فاسد، مسامحه و مجاز است.
توضیح قول اول
مراد از صحیح در این قول چیست؟ محقق قمی (رحمهالله) میفرماید: «مراد من يقول: إنّها أسامٍ للصحيحة منها، أنّها أسامٍ للماهيّة مجتمعة لشرائط الصحّة الزائدة على الصحّة الحاصلة من جهة الماهيّة من حيث هي. و الحاصل أنّه يقول بأنّ الصلاة (مثلاً) اسم للأركان المخصوصة حال كونها جامعةً للشرائط؛ مثل: الطهارة عن الحدث و الخبث و القبلة و نحو ذلك أنّها اسم للأركان المخصوصة و الشرائط معاً.
فعلى القول بكونها أسامي للصحيحة الجامعة لشرائط الصحّة، فلابدّ من العلم بحصول الموضوع له في امتثال الأمر بها و لا يحصل إلّا مع العلم باجتماعه لشرائط الصحّة».[4]
یعنی صلاة اسم برای ماهیتی است که شرایط صحت را داشته باشد و نتیجهاش این است که باید علم پیدا کند که نماز صحیح را امتثال کرده است.
اینکه محقق قمی (رحمهالله) میفرماید یقین پیدا کند، یعنی حجت شرعی داشته باشد که نمازش صحیح است مثل قاعده فراق یا قاعده تجاوز، سجده سهو و ... .
مراد از صحیح، مأموربه حین العمل است. مثلاً کسی که چیزی را در نماز فراموش کرده است نمازش صحیح است؛ حتی ممکن است بعد از عمل مشخص شود که نمازش باطل بوده اما وظیفه شرعیش را درست انجام داده است؛ مثلاً اگر استصحاب بقای وضو میکند، وقتی به نماز میایستد نمازش صحیح است اما بعد از نماز یقین میکند که وضو نداشته است که در این صورت نمازش باطل میشود و باید اعاده یا قضا کند اما همین نماز در حین العمل صحیح بوده و صحت فعلیه دارد هرچند که بعداً انکشاف خلاف شود.