99/07/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/ وضع/ صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه در تصویر جامع بنا بر قول به اعم است که اگر ما قائل شدیم که الفاظ عبادات و معاملات برای اعم از صحیح و فاسد وضع شدهاند آیا تصویر جامع امکان دارد یا ندارد؟
نکته
نکتهای که باید در ابتدا بیان کنیم این است که آیا تصویر جامع در اینجا اشکالش از تصویر جامع در صحیحی بیشتر است یا کمتر؟ در صحیحی مرحوم نائینی اشکال کرد که مراتب صحیح مختلف است، گاهی نماز صحیح یک جزء دارد مانند «غرقی» و گاهی بیشتر؛ پس وقتی متغیر شد نمیتوان جامعی را تصویر کرد زیرا خصوصیات دخیل در صحت نماز هستند.
پرسش این است که تصویر جامع در اعمی چگونه است؟ هر جزئی ممکن است در نماز باشد که نماز صحیح است و ممکن است نباشد که اعم میشود. اعمی از نماز صحیح بحث نمیکند بلکه هم از صحیح و هم فاسد بحث میکند. بنابر صحیحی محدودیت وجود دارد اما بنا بر اعمی محدودیتی نیست؛ لذا تصویر جامع بنا بر اعمی آسان است.
مرحوم محقق اصفهانی تصویر جامع بنا بر صحیحی و اعمی، مساوی است؛ زیرا مربوط به فاعل است که گاهی صلاة را کامل از جمیع جهات انجام میدهد و گاهی ناقص انجام میدهد و برای ماهیت صلاة فرقی نمیکند. نمازی که فاعل انجام میدهد گاهی ناهی عن الفحشاء و المنکر است، گاهی معراج المؤمن است و ... . آن حیثیتی که تنهی عن الفحشاء و المنکر است «معرّف» است نه حیثیت «تقییدیه»؛ صلاة را تعریف میکنند به تنهی عن الفحشاء و المنکر، معراج المؤمن، عمود الدین و ...؛ نه اینکه تقییدیه باشد به این شکل که اگر ناهی عن الفحشاء و المنکر نبود، صلاة نیست.[1]
نقد
این فرمایش دقیقی است که حیثیت را دخیل دانسته است اما نیازی به این تکلفات نداریم؛ زیرا وقتی میخواهیم جامع اعتباری انتزاعی را برای امری اعتباری لحاظ کنیم، نیازی به این حرفها و تکلفات نداریم؛ زیرا یا امری اعتباری است که شارع آن را اعتبار کرده و حقیقت خارجی نیست، نیاز به امری اعتباری داریم که در تمام اقسام صلاة وجود داشته باشد مثل قصد قربت که در همهجا وجود دارد.
آیتالله سبحانی می فرماید: بنا بر اعمی تصویر جامع آسان است: «إنّ تصوير الجامع على القول بالأعمّ من السهولة بمكان، لأنّه يقسّم الأجزاء إلى قسمين: أجزاء المسمّى و أجزاء المأمور به؛ فالأركان الأربعة (مثلاً) أجزاء للمسمّى و لاتخلو صلاة منها إمّا بعينها أو بأبدالها و خلوّ صلاة الغرقى غير مضر؛ لأنّها ليست صلاةً، بل دعاء و ابتهال».[2]
توضیح کلام ایشان: ما یک مأموربه داریم و یک اجزای مسمی، این دو باهم فرق میکند. نماز واجبات زیادی دارد اما ارکان مثلا محدود به پنج است؛ مسمی آن چیزی است که ماهیت صلاة متوقف بر آن است. هر نمازی باید ارکان را داشته باشد و نمازی که ارکان را ندارد، نماز نیست، حتی اسم نماز هم بر آن صدق نمیکند.
خود آیتالله سبحانی اشکال میکند: صلاة الغرقی را چه میگویید؟ پاسخ میدهد: این نماز واقعی نیست و فقط قصد قربت، دعا و تضرعی است.
وجوه تصویر جامع بنا بر اعمی
1. نماز عبارت است از اجزای عبادت مثل ارکان لابشرط (چنانکه آیتالله سبحانی فرمود). لابشرط یعنی باید ارکان را آورد و اجزای دیگر هم اگر امکان دارد و میتوان انجام داد.
اشکالات
اشکال اول: صدق صلاة دایر مدار ارکان نیست؛ زیرا ممکن است برخی ارکان نباشد اما صدق صلاة کند. مثلاً کسی رو به قبله میایستد و تکبیر میگوید و حمد و سوره میخواند، هرکس که او را میبیند می گوید که نماز میخواند درحالیکه هنوز ارکان دیگر مانند رکوع را نیاورده است. صدق صلاة بنابر اعمی عرفاً متوقف بر ارکان نیست اما بنا بر صحیحی متوقف است.
«فإن التسمية بها حقيقة لا تدور مدارها ، ضرورة صدق الصلاة مع الإِخلال ببعض الأركان ، بل وعدم الصدق عليها مع الإِخلال بسائر الإِجزاء والشرائط عند الأعمي ، مع إنّه يلزم أن يكون الاستعمال فيما هو المأمور به ـ بأجزائه وشرائطه ـ مجازاً عنده ، وكان من باب إستعمال اللفظ الموضوع للجزء في الكلّ ، لا من باب إطلاق الكلّي على الفرد والجزئي ، كما هو واضح ، ولا يلتزم به القائل بالأعم ، فافهم».[3]
اشکال دوم: گاهی ممکن است ارکان آورده شود اما صدق صلاة نکند، مثلاً تمام ارکان را میآورد اما حمد و سوره را نمیخواند، هرکس نگاه کند میگوید که نماز را مسخره کرده است.
اشکال سوم: اگر صلاة در «تام الاجزاء و الشرائط» استعمال شود، مجاز است و اگر صلاة برای ارکان وضع شده است پس نمازی که صد جزء دارد مجاز است؛ زیرا لفظی که وضع برای جزء وضع شده در کل استعمال شده است.
پاسخ
اولاً وقتی ارکان را لابشرط دانستیم ممکن است اجزای دیگر باشد یا نباشد. اعمی میگوید نماز باطل است اما اسم صلاة صدق میکند.
ثانیاً وقتی لابشرط دانستید دیگر مجاز نمیشود «وضوع موضوع للجزء لابشرط» است بنابر استعمالش هم در کل و هم در جزء حقیقت است.