99/06/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم و تصویر جامع بنا بر صحیحی بود. بنا بر قول به صحیح که الفاظ عبادات برای خصوص صحیح وضع شدهاند، آیا تصویر جامع امکان دارد؟ ما گفتیم که تصویر جامع امکان دارد اما دستهای از بزرگان اعتقاد دارند که تصویر جامع امکان ندارد.
اشکالات به تصویر جامع
اشکال چهارم
اینکه لفظ صلاة برای «ناهی عن الفحشاء و المنکر»، «قربان کل تقی» و ... که آثار نماز هستند، وضع شده است، خلاف متبادر عرفی و وجدان است. صلاة، عرفاً به معنای «تنهی عن الفحشاء و المنکر» نیست و از لفظ صلاة این آثار تبادر نمیکند؛ پس آثار صلاة هستند اما موضوعله آن نیست. وقتی میگویند نماز بخوان، یعنی این افعال را انجام بده. این آثار امر بسیط هستند اما نماز، امر مرکّبی از اجزاء و شرایط است.[1]
پاسخ
اینکه از لفظ صلاة، اجزاء و ارکان خاص، تبادر میکند درست است و اکمل افراد به ذهن میآید. ما هم نمیگوییم که لفظ صلاة برای «تنهی عن الفحشاء و المنکر» یا هر اثر دیگری وضع شده است بلکه میگوییم: اعتقاد به خیلی از چیزها بهصورت تفصیلی است اما در برخی از چیزها اعتقاد اجمالی است زیرا اطلاعات انسان اجمالی است. «جن» را چگونه اعتقاد دارید، چه مقدار از جن اطلاعات دارید؟ اجمالش این است که در قرآن، جن بیان شده و جن یعنی امری مخفی اما اینکه حقیقتش چیست را نمیدانیم. در اعتقادات ما اینکه باید هر مسلمانی بداند که حقیقت جن چیست وجود ندارد. نه آن را دیدهایم و نه با آن صحبت کردهایم بلکه اجمالاً میدانیم که در قرآن آمده است. همچنین اعتقاد به ملائکه که نمیدانیم چه خصوصیات و ویژگیهایی دارند. چون در قرآن، جن، ملائکه، بهشت و جهنّم آمده است ما هم میپذیریم اما اطلاعات ما جامع و کامل نیست. در خیلی از موارد، ما نمیتوانیم حقیقت الفاظ را بفهمیم و فقط میتوانیم به آثار آن اشاره کنیم. نماز چیست؟ این سیم ارتباطی مکلف با خدا خود چگونه باعث «تنهی عن الفحشاء و المنکر» میشود؟ چگونه تقرّب حاصل میشود؟ چگونه انسان به معراج میرود؟ نمیدانیم اما چون در قرآن آمده قبول میکنیم اما علم اجمالی است.
نماز غرقی، مریض، مسافر و حاضر هرکدام شرایط خود را دارند. جامع اینها را نمیدانیم چیست اما آثار این جامع را میتوانیم بیان کنیم؛ همه آنها قصد قربت را دارند اما اینکه اجزا باید چندتا باشد برای هر کسی متفاوت است؛ پس باید جامع انتزاعی اعتباری در نظر بگیریم که از آثارش شناخته میشود. ملائکه چیست؟ نمیدانم فقط میدانم مکه رابط میان پیامبر و خداوند بوده است. انسان خیلی از چیزها را تفصیلاً نمیداند مثل «کنه خداوند» بلکه فقط آثار آن را میشناسیم که خداوند صفات کمال و جلالی دارد.
اشکال پنجم
آیتالله سبحانی میفرماید: صدر و ذیل عبارت آخوند با هم تعارض دارد. «وجود التعارض بين الصدر والذيل ، فالصدر ظاهر في أنّ الموضوع له شيء والأثر المترتب عليه معرف له ، ولكن الذيل ظاهر في أنّ الموضوع له هو نفس الناهية عن الفحشاء ، إلاّ أن يحمل حرف الباء في قوله بالناهية على السببية أي بسبب الناهية عن الفحشاء ومن خلالها.»[2]
پاسخ
عبارت مرحوم آخوند این است: «ولا إشكال في وجوده بين الأفراد الصحيحة ، وإمكان الإِشارة إليه بخواصه وآثاره، فإن الاشتراك في الأثر كاشف عن الاشتراك في جامع واحد، يؤثر الكلّ فيه بذاك الجامع، فيصحّ تصوير المسمى بلفظ الصلاة مثلاً: بالناهية عن الفحشاء، وما هو معراج المؤمن، ونحوهما».[3] مرحوم آخوند فرمود: جامع وجود دارد. این جامع را میتوان به آثار آن شناخت. (آثار غیر از جامع است، جامع امری اعتباری انتزاعی است و اینهمانی بین آثار و جامع نیست) وقتی همه نمازها اثر مشترکی دارند کاشف از این است که در جامع واحدی اشتراک دارند.
تا اینجا را آیتالله سبحانی اشکال نمیگیرد اما ادامه را میگوید با صدر تعارض دارد.
«تصویر المسمی بالصلاة ...» باء در «بالناهیة» بیانیه است یعنی مسمّی همان ناهیه است؛ لذا از آن، عینیت برداشت میشود. خود آیتالله سبحانی به خودش پاسخ میدهد که مگر اینکه باء را سببیت بدانیم. خود شما به ما یاد دادید که صدر کلام هر متکلمی قرینه ذیل است و ذیل، قرینه صدر است. در صدر کلام، مرحوم آخوند صراحت دارد که جامع چیز دیگری است و ما خواص و آثار آن را بیان می کنیم؛ پس بین صدر و ذیل کلام، اختلافی وجود ندارد.