99/06/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/ وضع / صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود که آیا بنا بر صحیحی، جامع قابل تصویر است؟ مرحوم نائینی[1] و دستهای از علما قائلند که جامع قابل تصویر نیست
اشکال به تصویر جامع
مرحوم محقق خویی به مرحوم آخوند که قائل به تصویر جامع است، اشکال میکند:
اشکال اول: طبق نظر شما جامع نماز بنا بر قول به صحیح «ناهی از منکر» است؛ یعنی یکی از آثار نماز صحیح، ناهی از فحشا و منکر است. آیا این آثار بر جامع بار میشود یا بر افراد؟ در برخی از افراد نماز این اثر وجود دارد و مربوط به جامع نیست. هرکس که نمازی میخواند ممکن است نمازش آثاری داشته باشد؛ ممکن است انسانی نماز باحال و خوبی بخواند که «قربان کل تقی» باشد.
اشکال دوم: اگر لفظ «صلاة» برای جامع وضع شده باشد که آن جامع، ناهی از فحشا و منکر است، پس باید مترادف باشند؛ یعنی لفظ «صلاة» با «ناهی عن الفحشاء و المنکر» مترادف باشند، درحالی که هیچکس حتی خود شما هم این را قبول ندارید.
فرموده است: «و ان کان المراد انه موضوع لواقع الناهي عن الفحشاء لا مفهومه» گاهی میگوییم مفهوم انسان و گاهی میگوییم مصداق انسان؛ مفهوم انسان، «حیوان ناطق» است و مصداق او، زید، بکر و ... است. آیا کلی «ناهی عن الفحشاء و المنکر» صلاة است یا واقع خارجی آن؟ واقع خارجی، همان است که شخص وضو میگیرد یا غسل میکند، میایستد و اجزای نماز را به جا میآورد. در این صورت، وضع عام است و موضوعله خاص است؛ یعنی «الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» وضع عامی دارد که شامل هر نمازی میشود اما موضوعله آن همان افراد خارجی است که شخصی میخواهد نماز باحال بخواند. این حرف ممکن است درست باشد اما خلاف واقع است؛ زیرا صلاة اسم جنس است که وضعش عام و موضوعلهاش هم عام است. «ان الصلاة» یعنی کلی صلاة نه صلاة زید، بکر یا ... . «الناهی عن الفحشاء و المنکر» هم مانند صلاة هم وضع و هم موضوعله آن عام است؛ یعنی افراد خارجی را نمیگوید بلکه کلی صلاة را میگوید.
اشکال سوم: لفظ «صلاة» اگر موضوع برای جامع است این خلاف متفاهم عرفی است. عرف از صلاة چه میفهمد؟ اگر در کوچه و بازار به مردم گفته شود که بروید نماز بخوانید، مردم از آن چه میفهمند؟ مردم از صلاة، رکوع، سجود و همین افعال را میفهمند نه «ناهی عن الفحشاء والمنکر». «ناهی عن الفحشاء والمنکر» مربوط به کسانی است در قرآن و روایات وارد شده و میدانند که نماز آثاری مثل قربان کلی تقی، معراج المؤمن و تنهی عن الفحشاء والمنکر دارد. این فهم مربوط به خصیصین است و عوام آن را نمیفهمد.
اشکال چهارم: آیا شما صحیح فعلی را بیان میکنید یا صحیح اقتضائی و بالقوه را بیان میکنید؟ کسی نماز میخواند و قصدش ریا است، این هم آیا نماز هست؟ نمازش باطل است اما اسم نماز بر آن صدق میکند؟ ما که از قلب او خبر نداریم میگوییم که عجب نمازی میخواند. مثال دیگر: کسی که واجب اهمی مثل پرداخت طلب را ترک میکند و نماز میخواند تا طلبکار برود، بر عمل این شخص نماز صدق میکند ولی نماز صحیح فعلی نیست. آیا جامع، از آثار صحیح فعلی است یا آنکه اسم صلاة بر آن صدق میکند؟[2]
پاسخ به محقق خویی (رحمهالله)
به نظر ما فرمایشات محقق خویی (رحمهالله) مشکلاتی دارد:
مشکل اول: ما میگوییم: «جامع منتزع کلی» که آثارش بر آن مترتب میشود؛ «الجامع الکلی یعرّف بأنّه ما یترتب علیه الاثر المترقّب منه» مثل اسقاط اعاده و قضا، نهی از فحشاء و المنکر و امثال اینها؛ بنابراین درست است که افراد و خصوصیات دخیل هستند اما ما بنا بر قول به صحیحی کلی منتزع را جامع قرار میدهیم که اثر بر آن مترتب باشد.
مشکل دوم: منظور مرحوم آخوند این نیست که «صلاة» با «تنهی عن الفحشاء و المنکر» مترادف است.
مشکل سوم: خلاف متفاهم عرفی نیست؛ ما گاهی چیزی را کاملاً میشناسیم پس آن را توضیح داده و جنس و فصلش را بیان میکنیم «الانسان ما هو؟ الحیوان الناطق» اما گاهی حقیقت چیزی را نمیدانیم و فقط آثاری از آن را میدانیم. مثلاً ملائکه چیست؟ جنس و فصل آن چیست؟ چگونه آن را توضیح میدهید؟ چقدر از ملائکه اطلاع دارید؟ جن چیست؟ چه میزان از جن اطلاعات دارید؟ جنس و فصل آن چیست؟ شما از اینها اطلاعاتی ندارید لذا میگویید: موجودی است مخفی که کسی آن را نمیبیند، در برخی مکانها صداهایی از او تولید میشود. تعریف گاهی به جنس و فصل است و گاهی به آثار است. در صلاة هم جنس و فصل وجود ندارد زیرا امری اعتباری است لذا این نماز که مجموعهای از ارکان و افعال است آثاری دارد که آن را به آثارش تعریف میکنیم.
مشکل چهارم: اگر عرف به خصوصیات و آثار توجه داشته باشد، آن آثار هم برای او تبادر میکند. عرف دو گونه داریم: 1- عرف عام که وقتی صلاة میگوییم اکمل الافراد برایش تبادر میکند 2- عرف خاص که مسائل بیشتری را میدانند میگویند: نماز اقسامی دارد، نماز آثاری دارد.
مشکل پنجم: ما میگوییم که صحیح فعلی این آثار را دارد. اگر کسی با نیت ریا نماز خواند، صحیح فعلی نیست؛ بحث ما درباره جامع منتزع از صحیح فعلی است. نماز صحیح فعلی، ناهی از منکر است، معراج مؤمن است، قربان کل تقی است.
مشکل ششم: آنچه مشکل را بهصورت جدی حل میکند این است که صلاة، مرکبی اعتباری و جعلی است؛ شارع اجزایی را جعل کرده بنابراین جامع آن هم اعتباری است. اینگونه نیست که بخواهید جامعی که جنس و فصل دارد برای آن درست کنید.