99/06/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره صحیح و اعم بود و درباره جامع بنا بر قول به صحیح بحث میکردیم. مرحوم نائینی (رحمهالله) اشکار کرد که تصویر جامع نمیتوان داشت زیرا افراد صحیح مراتب زیادی دارد. برخی نمازشان صحیح است اما نمازشان یک جزء دارد مانند غرقاء که نیت میکند و برایش کفایت میکند یا انسان مریض، برخی از اجزای نماز را میتواند انجام دهد و برخی دیگر را نمیتواند انجام دهد.[1] مرحوم آخوند پاسخ داد که جامع مفهوم منتزعی است که با آثار و خواص به آن اشاره میشود.[2] مثلاً در نماز، این جامع منتزع میتواند «تنهی عن الفحشاء و المنکر» یا «معراج المؤمن» یا «قربان کل تقی» باشد. نماز آن چیزی است که انسان را به خدا نزدیک میکند، چیزی است که انسان را به معراج میبرد یا چیزی است که از فحشا و منکرات بازمیدارد.
اشکال دوم
مرحوم نائینی میفرماید: ما یک ملاکات داریم و یک تکالیف. تکالیف مثل ﴿أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾[3] یا ﴿كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ﴾[4] . حال ملاک نماز چیست؟ چرا نماز بخوانیم؟ ﴿انَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ﴾[5] یا «الصلاة معراج المؤمن» یا «الصلاة قربان کل تقی» اینها ملاکات نماز هستند. در هیچ آیه و روایتی وارد نشده است که شما تکلیف دارید که به معراج بروید یا تنهی عن الفحشاء و المنکر باشید، این مختص نماز نیست بلکه همیشه انسان باید گناه را ترک کند. جامع را باید برای تکالیف تعیین کنید نه برای ملاکات و دواعی؛ خیلی از این نمازها تنهی عن الفحشاء و المنکر یا قربان کل تقی نیست، تکلیف بر روی «اقم الصلاة» رفته است. جامع باید در تمام افراد معرّف وجود داشته باشد و افراد نماز هم مختلف است؛ پس نمیتوان تصویر جامع نمود.[6]
پاسخ
ما به مرحوم نائینی پاسخ دادهایم. باید به فرمایش مرحوم آخوند دقت کرد. مرحوم آخوند میفرماید: ماهیاتی حقیقی داریم مثل انسان؛ «الانسان ما هو؟ حیوان ناطق» در تعریف انسان، جنس و فصل میآورید. ماهیاتی هم داریم که اعتباری هستند؛ یعنی کسی آمده و آن را اعتبار کرده است. خانم و آقایی با هم نامحرم و به هم حرام هستند و با یک جمله، عقلا و متدینین میگویند که این دو به هم محرم شدند. چه چیزی باعث میشود که آثار زیاد زوجیت بر آن بار میشود؟ یک اعتبار عامل آن است؛ شارع گفته که با خواندن این جمله، زن و مرد به هم محرم میشوند. مثال دیگر: شما پول میدهید و فرشی را میخرید، عقلای عالم اعتبار میکنند که شما مالک فرش میشوید. تا قبل از پول دادن شما اجازه استفاده از آن را نداشتید اما اکنون ملک شما است. نماز هم یک اعتبار است؛ شارع مقدس گفته است که اول این را بگو سپس آن را بگو، رکوع سجود و ... . اعتبار کرده است که نماز را اینگونه ادا کنید، اگر بهگونهای دیگر گفته بود باید همان را انجام میدادید.
در ماهیت اعتباری، به خلاف ماهیت اعتباری، تعریف به جنس و فصل نمیشود بلکه وجودش در دست معتبر است. در ماهیت اعتباری هم میتوان تصویر جامع نمود و لازم نیست که جامع حقیقی تصویر کرد بلکه اعتباری است؛ یعنی «یشار الیه بآثاره و خواصه»، آن چیزی که چنین خصوصیات و آثاری دارد. شما کسی را که نمامش را نمیدانید به صفات او اشاره میکنید که مثلاً چهرهاش اینگونه بود، قدش فلان طور بود؛ پس مرحوم آخوند نمیخواهد بگوید که نماز تنهی عن الفحشاء و المنکر است بلکه یکی از آثارش این است.
کلام مرحوم نائینی که ما ملاکات و تکالیف داریم درست است اما مرحوم آخوند نمیخواهد بگوید که ملاکات را تکالیف فرض کنیم بلکه میگوید باید جامع اعتباری فرض کرد هرچند اسم آن را نمیدانیم و به آثار و خواصش اشاره میکنیم.