1400/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم اصول درباره محل نزاع در بحث مشتق بود که آیا محل نزاع در مشتق شامل برخی از جوامد مانند زوج و زوجه میشود؟ روایتی را بیان کردیم که شخصی دو زن دارد که بچهدار شده و شیر دارند. مرد، زن صغیرهای میگیرد و دو زن قبلی، زوجه صغیره معقوده را شیر میدهند و برای هر دو رضاع کامل تحقق مییابد. روایت میگفت که مرضعه اول و صغیره حرام میشوند اما مرضعه دوم بر این مرد حرام نمیشود.
مرضعه اول و صغیره حرام میشوند زیرا هم اجماع و هم روایت وجود دارد اما درباره بطلان نکاح مرضعه دوم، دلیلی نداریم، روایت هم نکاح او را صحیح میداند. حال باید از نظر قواعد بررسی کنیم که آیا نکاح مرضعه دوم صحیح است یا نه.
روایت دیگری هم دراینباره وجود دارد: محمّد بن مسلم عن أبي جعفر(علیهالسلام) و الحلبيّ عن أبي عبد اللَّه(علیهالسلام) قالا: «لو أنّ رجلاً تزوّج بجارية رضيعة، فأرضعتها امرأته فسد النكاح».[1] امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) فرمودند: اگر مردی با دختربچه شیرخواری ازدواج کند و زن مرد، به آن دختربچه شیر دهد نکاح باطل میشود.
در اینجا ظاهر روایت این است که نکاح آن دختر باطل میشود اما این احتمال هم وجود دارد که مراد از فساد نکاح، نکاح مرضعه و صغیره باهم باشد. با قرینه روایت سابق، مشخص میشود که نکاح هر دو باطل میشود زیرا صغیره بنت یا ربیبه میشود و مرضعه، امالزوجه است. اما اگر صرف این روایت باشد، نکاح صغیره باطل است زیرا دختر این زوج میشود اما دلیلی بر حرمت مرضعه نداریم زیرا امالزوجه محقق نشده است. زمانی که زوجیت صغیره تلبس داشت، امالزوجه نبود و وقتی زوجیت منفسخ شد، مادر آن صغیره شد.
مرحوم امام خمینی معتقد است که سند روایت اول قوی نیست.[2] اما ما سند روایت را قبول کردیم. هرچند مرحوم امام فرمودند که در قرآن بحث از زوج و زوجه نیست بلکه امهات نساء وجود دارد اما ما گفتیم که در روایات از زوج و زوج استفاده شده است؛ بنابراین برخی از جوامد در محل بحث مشتق وارد هستند و برخی داخل نیستند.
امر دوم
آیا اسم زمان، اسم مکان، اسم مفعول، اسم آلت، صیغة مبالغه، اسم تفضیل و صفت مشبّهة در بحث مشتق داخل هستند؟
قول اول: عدم جریان
برخی گفتهاند که اسم مفعول از محل بحث، خارج است؛ زیرا مثلا مضروب به کسی گفته میشود که زده شده باشد، خواه دیروز زده شده باشد یا اکنون زده شده است؛ پس حقیقت در ما انقضی عنه المبدأ است. در اسم فاعل مثل ضارب محل نزاع است که کسی که دیروز زده هم امروز ضارب گفته میشود یا نه اما در اسم مفعول، محل نزاع نیست. همچنین در مانند حسن، کسی که قبلا زیبا بوده و اکنون زشت شده دیگر حسن بر او اطلاق نمیشود؛ بهعنوان اسم علم ممکن است حسن به او گفته شود اما بهعنوان صفت مشبهه نمیتوان. در افعل تفضیل هم همینگونه است. کسی قبلا با سواد بوده و به او اعلم گفته میشد اما اکنون که فراموشی گرفته و دیگران از او اعلم هستند، بر او اعلم اطلاق نمیشود.
قول دوم: جریان
روایتی داریم که وضو با آبی که با خورشید گرم شده، مکروه است. آبی که اکنون خورشید به آن میتابد و آن را گرم کرده و تلبس به گرمای خورشید دارد، یقیناً وضو با این آب مکروه است اما اگر بعد از مدتی این آب سرد شد و تلبس به گرمای خورشید نداشت، آیا بازهم «الماء المسخّن بالشمس» بر آن صدق میکند؟ مسخن، اسم مفعول است و علما درباره این روایت بحث کردهاند پس معلوم میشود که اسم مفعول هم در محل بحث داخل است که اگر مشتق را حقیق در متلبس بالمبدأ بدانیم، با سرد شدن آب، کراهت هم از بین میرود.
مرحوم محقق رشتی میفرماید: تعبیر علما بر مشتق است پس معلوم میشود که تمام مشتقات در محل بحث داخل هستند و نباید بحث را به مورد خاصی اختصاص دهیم و اگر در کلمات علما به اسم فاعل مثال زده میشود بهخاطر این است که ظهور و بروز اسم فاعل بیشتر است.[3]
به نظر ما حق همین است که نزاع در تمام مشتقات جریان دارد. چیزی که اسم مکان یا زمان بوده و اکنون از آن خارج شده، آیا بازهم میتوان آن اسم را بر آن اطلاق کرد. چیزی که اسم آلت بوده مثل مفتاح اما اکنون دیگر نمیتواند در را باز کند آیا بازهم که نمیتواند فتحی انجام دهد مفتاح بر آن صدق میکند.
اسم زمان
آن چیزی که در اینجا بسیار مورد اختلاف است، مسئله اسم زمان است؛ زیرا در اسم زمان، ذاتی که باقی باشد و انقضای مبدأ از آن شده باشد نداریم و با انقضای مبدأ خود ذات هم از بین میرود. قبلاً گفته بودیم که یکی از شرایط مشتق آن است که ذات باقی باشد و صفت از بین برود. در جلسات آینده بحث میکنیم که آیا از نظر عرفی و دقت فلسفی ذات باقی است یا نه؟ از نظر دقت فلسفی ممکن است گفته شود ذات هم از بین میرود اما از نظر عرفی، ذات باقی است پس اسم زمان هم در محل بحث داخل است.