1400/02/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در این بود که آیا بحث مشتق از مباحث اصولی است یا از مبادی علم اصول؟ دو نظر وجود دارد که قول اول این بود که از مبادی اصول است و نظر ما هم همین است که از مبادی و مقدمات علم صول است. ارتباط با علم اصول دارد اما جزء مسائل اصولی نیست. در جلسه گذشته بیان کردیم که حجیت ظواهر، از مباحث علم اصول است و ظهور، حجت است اما مصادیق ظاهر که آیا از نظر عرفی و لغوی مشتق حقیقت در متلبس بالمبدأ است یا در «ما انقضی عنه المبدأ» هم حقیقت است از مباحث اصولی نیست بلکه از مبادی علم اصول است. حجیت خبر ثقه از مباحث علم اصول است اما موثقه بودن این خبر خاص، مربوط به علم رجال است. محقق عراقی (رحمهالله) هم همین نظر را دارد[1] و ما هم از ایشان تبعیت کردیم.
اشکال به کلام محقق عراقی (رحمهالله)
محقق عراقی (رحمهالله) مباحث اصولی را برهان بر حجیت ظهور و کبرای قیاس استنباط میداند. «إنّ المدار في المسألة الأصوليّة على وقوعها في طريق استنباط الحكم الشرعيّ بنحو يكون ناظراً إلى إثبات الحكم بنفسه أو بكيفيّة تعلّقه بموضوعه».[2] ادلهای که در اصول اقامه میشود برای این است که چرا ظهور حجت است. دلیل بر حجیت خبر واحد و ظهور، بنای عقلا است اما اینکه فلان راوی آیا ثقه است یا نه، جزء دلیل نیست. مباحث اصولی فقط حجیت مثال ظهور نیست بلکه دلیل بر حجیت ظهور و خبر واحد است اما مصادیق ظاهر که مثلا «المشتق ظاهر فی ما تلبس بالمبدأ فی الحال» نمیتواند جزء مسائل اصول باشد؛ چون دلیل بر حجیت ظهور نیست. مصادیق ظهور مانند مشتق، عام، خاص، مفهوم، منطوق و ... خارج از مباحث اصولی است.
مرحوم آیتالله العظمی شاهرودی هم بحث مشتق را از مبادی علم اصول میداند نه از مسائل آن. «الحقّ أنّ ... - نظير المشتقّ- تكون من المبادي، لا من مسائل الأصول».[3]
قول دوم: بحث اصولی است
شهید صدر (رحمهالله) بحث مشتق را از مباحث اصولی میداند و میفرماید: «البحث الآن عن المشتقّ من ناحية تحديد مفاده و مدلوله اللغويّ أو العرفي. و تعيين أنّه موضوع للمتلبّس بالمبدأ خاصّةً أو لمفهوم أعمّ يشمل المتلبّس و من انقضى عنه المبدأ على السواء. و هذه حيثيّة من البحث أصوليّة ينطبق عليها ميزان المسألة الأصوليّة؛ لأنّها تشكل عنصراً مشتركاً في عمليّات الاستنباط صالحاً للدخول في كلّ باب من أبواب الفقه».[4]
مبنای شهید صدر (رحمهالله) این است که موضع علم اصول را «عنصر مشترک در عملیات استنباط» است؛ یعنی ما در عملیات استنباط در تمام فقه به بحث مشتق نیاز داریم؛ بنابراین بحث مشتق از مسائل اصول است. مثلا در باب طهارات، از آیات و روایات استفاده میشود و در آیات و روایات هم مشتق وجود دارد؛ پس باید معنای مشتق را بدانیم. در سایر ابواب فقه هم به همین صورت به بحث مشتق نیازمند هستیم.
اشکال
بر اساس مبنای شهید صدر (رحمهالله) این فرمایش درست است اما بر اساس مبنای ما در موضوع علم اصول، مشتق نمیتواند از مسائل علم اصول باشد بلکه بحثی لغوی و عرفی است که باید در علم لغت یا صرف و نحو بحث شود. تمام مباحث علم صرف و نحو در تمام ابواب فقه کاربرد دارد؛ بنابراین باید بر اساس مبنای شهید صدر (رحمهالله) این مباحث را نیز از مسائل علم اصول بدانیم و در علم اصول از آن بحث کنیم. حداکثر این است که بهخاطر شدت ارتباط با مباحث اصولی بحث مشتق را از مبادی علم اصول بدانیم اما نمیتواند از مباحث علم اصول باشد.