1400/02/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /مشتق
مقدمه
آیا بحث مشتق از مباحث اصول است؟ اختلافی که در اینجا وجود دارد بهخاطر مبانی است؛ بر اساس برخی از مبانی، جزء اصول است و بر اساس برخی از مبانی جزء اصول نیست.
قول اول: خارج از علم اصول
به نظر ما موضوع اصول «الحجة فی الفقه» است. موضوع علم اصول آن چیزهایی است که در فقه حجت هستند. در علم اصول از خبر واحد بحث میشود؛ زیرا یکی از چیزهایی که فقیه برای استنباط احکام از آن استفاده میکند، خبر واحد است. حجیت ظواهر قرآن و سنت نیز در اصول بحث میشود؛ زیرا یکی از حجج در فقه است اما اینکه ظاهر این آیه یا روایت چیست، داخل در علم اصول نیست. مصادیق ظواهر داخل در علم اصول نیست بلکه اصل حجیت ظواهر در اصول بحث میشود. حجیت خبر عادل یا ثقه در علم اصول بحث میشود اما اینکه این روایت از ثقه نقل شده است یا نه مربوط به علم رجال است.
در مشتق بحث میشود که آیا «حقیقة فی خصوص متلبس بالمبدأ» است یا «من قضی عنه المبدأ». آیا «ضارب» به کسی گفته میشود که در حال زدن است یا کسی که دیروز هم مرتکب ضرب شده، ضارب است؟ «ضارب» کلمهای مشتق است، ظهور مشتق در چیست؟ این بیشتر بحث مصادیق ظهور است؛ ظواهر حجت هستند اما اینکه آیا این مشتق ظهور در متلبس بالمبدأ دارد یا من قضی عنه المبدأ، بحث از مصادیق ظهور است. بحث از مصادیق ظهور، بحثی لغتی و عرفی است که عرف از مشتق چه میفهمد.
بنابراین به نظر ما بر اساس این مبنا بحث مشتق از مباحث اصولی خارج است اما چون بهشدت با مباحث اصولی در ارتباط است، علما در اصول بیان کردهاند. این بحث لغوی یا عرفی، در استنباط احکام فقهی تأثیرگذار است. ضارب چه کسی است؟ آیا کسی که الآن در حال زدن است یا کسی که قبلا زده است اما الآن نمیزند هم ضارب است؟ ممکن است به کسی که در گذشته زده است هم ضارب بگویید؛ زیرا صیغه متعدی است اما درباره قاعد و قائم که صیغه لازم هستند نمیتوان این حرف را زد. کسی که دیروز قاتل بوده امروز هم میتوان به او قاتل گفت اما در صیغه لازم نمیتوان این حرف را زد. صیغهها متفاوت است؛ برخی از آنها ظهور در متلبس و من قضی باهم دارند اما برخی از الفاظ فقط ظهور در متلبس بالمبدأ دارند مانند قائم و قاعد.
بنابراین در الفاظ باید ظهور عرفی و لغوی را به دست آورد اما چون صیغههای مشتق در قرآن، روایات و ... زیاد وجود دارد و در مقام استنباط موردنیاز است برخی از علما این بحث را از مبادی علم اصول دانستهاند؛ یعنی برای فهم علم اصول، این مباحث را هم باید بدانید، مانند علم صرف، نحو و ... که برای فهم علم فقه، نیاز است برخی از مباحث هم ارتباط زیادی در فهم علم اصول دارد که بهعنوان مبادی علم اصول باید دانسته شود.
محقق عراقی (رحمهالله) هم مشتق را از علم اصول خارج میداند؛ زیرا احراز موضوع است و ربطی به حکم ندارد.[1]