99/01/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول درباره صحیح و اعم بود و اینکه آیا معنای صحیح، تام الاجزاء و الشرائط است یا تعریف دیگری دارد؟ مرحوم آخوند (رحمهالله) از برخی فقها نقل کردند که صحیح را به «اسقاط القضاء» تعریف کردند و برخی متکلمین، صحیح را به «ما یوافق الشریعة» تعریف کردند. این تعبیرت آیا تعبیر به ماهیت است یا اینکه لوازم ماهیت یا وجود را بیان میکند؟
قوام ماهیت به چیست؟ مثل جنس و فصل که در ماهیت انسان میگوییم: «الحیوان الناطق». گاهی بیان لوازم ماهیت است؛ مثلاً گفته میشود: «العدد إما زوج و إما فرد» یا «الاثنین زوج» در اینجا که زوجیت با عدد دو هست آیا زوجیت لازم وجود آن است یا لازم ماهیتش؟ زوجیت در عدد دو لازم ماهیت است یعنی چه در خارج و چه در ذهن محقق شود، زوج است اما در مثال آتش و حرارت، حرارت لازم آتش است و لازمه وجود است زیرا اگر در خارج محقق شود این ملازمه وجد دارد و حرارت نیست هست اما اگر در ذهن محقق شود یا لفظ آتش بر زبان جاری شود حرارتی نیست؛ پس دو لازم داریم: لازم ماهیت و لازم وجود.
علاوه بر لازم، آثار و غایاتی هم داریم که گاهی بر ماهیت، آثاری بار میشود که این آثار گاهی با تحقق کامل ماهیت است مثل وقتیکه کامل اجزاء، شرایط، قواطع و موانع نماز محقق شد، آثار نیز آن بار میشود؛ آثاری مثل «الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» یا «الصلاة معراج المؤمن».
اعاده و قضا از لوازم وجودی نماز است؛ نماز که موجود شد، اعاده و قضا ندارد و آثار نیز بر آن بار میشود.
حال که بین لوازم ماهیت، لوازم وجود و آثار، تفکیک کردیم، بین تعاریف صحیح، خلطی دیده میشود. برخی از بزرگان، صحیح را به ماهیت آن تعریف نکرده بلکه به لوازم وجود یا لوازم ماهیتش تعریف کردهاند. مرحوم آخوند (رحمهالله) به این نکته توجه کرده است: «تفسيرها بإسقاط القضاء- كما عن الفقهاء- أو بموافقة الشريعة- كما عن المتكلّمين- أو غير ذلك إنّما هو بالمهمّ من لوازمها؛ لوضوح اختلافه بحسب اختلاف الأنظار. و هذا لايوجب تعدّد المعنى؛ كما لايوجبه اختلافها بحسب الحالات من السفر و الحضر و الاختيار و الاضطرار إلى غير ذلك. و منه ينقدح أنّ الصحّة و الفساد أمران إضافيّان فيختلف شيء واحد صحّةً و فساداً بحسب الحالات؛ فيكون تامّاً بحسب حالة و فاسداً بحسب أخری، فتدبّر جيّداً».[1]
به نظر ما این تعبیر مرحوم آخوند (رحمهالله) فرمایش درستی است؛ اسقاط قضا و اعاده از لوازم نماز صحیح است نه ماهیت صلاة بلکه بعد از وجود صلاة این لوازم محقق میشود.
اشکال به مرحوم آخوند (رحمهالله)
مرحوم محقق اصفهانی(رحمهالله) به مرحوم آخوند اشکال میکند: «إنّ حيثيّة إسقاط القضاء و موافقة الشريعة و غيرهما ليست من لوازم التماميّة بالدقّة؛ بل من الحيثيّات التي يتمّ بها حقيقة التماميّة، حيث لا واقع للتماميّة إلّا التماميّة من حيث إسقاط القضاء، أو من حيث موافقة الأمر، أو من حيث ترتّب الأثر إلى غير ذلك و اللازم ليس من متممّات معنى ملزومه، فتدبّر».[2]
اسقاط قضا از لوازم تام الاجزاء و الشرائط نیست بلکه حقیقت تمامیت این است.
اشکال: محقق اصفهانی چند چیز را کنار هم ذکر کرده: «اسقاط القضاء»، «موافقة الامر» و «ترتب الاثر». این سه باهم فرق میکند و حکم واحد ندارد. اسقاط القضاء از لوازم وجود است؛ وقتی نماز صحیح در خارج محقق شد، لازمه آن اسقاط قضا است اما موافقة الامر، عین وجود است و خارج از وجود نیست. لازمه عمل صحیح موافقت امر نیست بلکه خود آن عمل است. ترتب اثر هم عین وجود است؛ بنابراین بیان این سه در کنار هم درست نیست.
«موافقت الامر» هم تعبیر اشتباهی است زیرا بحث ما فقط در اوامر نیست و شامل نواهی هم میشود پس موافقت نهی هم داخل در بحث است.
همانگونه که مرحوم آخوند (رحمهالله) فرمودند، اسقاط القضاء از لوازم وجود است.
محقق خویی (رحمهالله) همان فرمایش مرحوم آخوند (رحمهالله) را بیان کرده و توضیحاتی درباره آن داده است و قیدی را اضافه میکند میفرماید: «إنّ إسقاط القضاء و الإعادة و موافقة الشريعة و غيرهما من الآثار إنّما هي آثار للتماميّة من حيث الأجزاء و الشرائط لا نفسها؛ ضرورة أنّ للمركّبات حقيقةً و واقعيّةً من الأجزاء و الشرائط، مع قطع النظر عن الآثار و اللوازم.
و الظاهر أنّ ما ذكره خلط بين تماميّة الشيء في نفسه، أعني تماميّته من حيث الأجزاء و الشرائط و تماميّته من حيث الأغراض و الآثار؛ فإنّه لا واقع لهذه التماميّة مع قطع النظر عن اللوازم و الآثار و إن شئت قلت: إنّه خلط بين التماميّة من حيث المادّة و التماميّة من حيث الغاية».[3]
اسقاط القضاء، فقط ازاینجهت است که اجزا و شرایط درست انجام شده بنابراین قضا اسقاط میشود درحالیکه مرکبات آثار و لوازمی دارند که جدای از ماهیت است. بله با نماز صحیح، قضا اسقاط میشود اما آیا آثاری مثل عروج مؤمن با همین محقق میشود. بین «تامیة الشیء فی نفسه» و «تمامیته من حیث الاجزاء و الشرائط» خلط شده است. ممکن است چیزی از جهت اجزاء تام باشد اما ازلحاظ شرایط تا نباشد یا ازنظر اجزا و شرایط تام باشد اما از جهت آثار تام نباشد.
این فرمایش محقق خویی (رحمهالله) خوب است که تمامیت دارای ابعاد مختلفی است.
جمعبندی اقوال
مطلب اول: لوازم و آثار با حقیقت و ماهیت شیء متفاوت است؛ زیرا آثار و لوازم بعد از وجود شیء در خارج است اما ماهیت نیاز به تحقق در خارج ندارد و قبل از تحقق میتوان درباره آن توضیح داد که باید چگونه محقق شود.
مطلب دوم: صحت و فساد، امر اضافی هستند؛ ممکن است نماز دورکعتی از شخصی صحیح باشد و از شخص دیگری باطل باشد. همچنین صحت گاهی در ماهیات خارجی است و گاهی در اموری مثل عقیده و فکر که وجود خارجی ندارد.
مطلب سوم: صحت و فساد با تمامیت و نقصان، فرق میکند و ملازم هم نیستند. انسان مریضی که نشسته یا خوابیده نماز میخواند، نمازش ناقص است و کامل نیست اما صحیح است. مثال دیگر: کسی که جزئی از نماز که رکن نیست را فراموش میکند و سجده سهو انجام میدهد، نمازش صحیح است اما تام الاجزاء و الشرائط نیست. همانگونه که مرحوم محقق خویی این فرق را قائل شده و در بحث قاعده فراغ این فرق را بیان کردهاند. بعد از فراغ اگر شک در صحت جزئی شود، اصالة الصحه و قاعده فراغ جاری میشود و آن را صحیح میداند اما تمامیت و نقصان، بحث دیگری است.[4]