98/12/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث صحیح و اعم بود و تحریر محل نزاع که محل نزاعِ بحث صحیح و اعم در کجاست.
کلام سید بهبهانی درباره محل نزاع
مرحوم سید بهبهانی در بحث حقیقت شرعیه هم این مطلب را بیان کردند در اینجا هم همین مطلب را بیان میکند. البته فرمایش ایشان طبق مبنای خودشان فرمایش درستی است اما ما این فرمایش را قبول نداریم.
«إنّه لا مجال للنزاع في أنّ ألفاظ العبادات أسامٍ للصحيحة أو الأعم؟ [1] لأنّه فرع القول بالوضع الجديد لها و قد عرفت أنّه لم يقع تصرّف فيها حتّى في الاستعمال و إنّ تصرّف الشارع إنّما هو في اختراع مصاديق جديدة للمفاهيم اللغويّة، لا في إحداث معنى جديد للألفاظ، مع أنّه إن أريد من الصحّة موافقة المأتيّ به للمأمور به على وجهه، فهي فرع استجماع شرائط الامتثال المتأخّر عن الأمر المتأخّر عن الموضوع، فيستحيل اعتبارها فيه». [2]
ایشان در بحث حقیقت شرعی مطرح کرد که الفاظ عباداتی مثل صلاة، زکات، حج، صوم و امثال اینها برای معانیی که در لغت بیان شده وضع شدهاند و شارع مقدس الفاظ را از معانی لغوی به معانی جدید نقل نداده است بلکه مصداقی از مصادیق همان معنای لغوی را بیان فرموده است؛ مثلاً لفظ «صلاة» معنای لغویاش دعا است و شارع مقدس مصداقی از دعا را بهعنوان صلاة که همان ارکان مخصوص است را بیان کرده است؛ یعنی مصداقی از دعا، نماز است.
حج در لغت به معنای قصد است ولی در حج، قصدی با اعمال مخصوص مثل طواف، سعی و امثال اینها است؛ همان معنای لغوی اش است که دارای مصادیق جدیدی شده که شارع مقدس آن مصداق جدید را با اجزاء و شرایط خاص خودش بیان میفرماید.
این فرمایش مرحوم بهبهانی در بحث حقیقت شرعیه بود همین فرمایش را در بحث صحیح و اعم مطرح میکند میفرمایند: بحث صحیح و اعم مربوط به این میشود که آیا شارع مقدس این الفاظ را از معانی لغوی تغییر داده و برای تام الاجزاء و شرائط وضع کرده یا اینکه همان معنای لغوی است اما مصداقی از مصادیق همان معنای لغوی است؟
اشکال: به نظر ما فرمایش مرحوم بهبهانی نه در بحث حقیقت شرعیه درست است و نه در بحث صحیح و اعم؛ زیرا مورد بحث و محل نزاع در حقیقت شرعیه این است که الفاظی که شارع مقدس بیان میکند یا متشرع استعمال میکنند آیا معانی لغوی اراده شده است یا معانی جدید؟ شما هر تعبیری که کنید، حقیقت شرعیه را محقق بدانید یعنی شارع مقدس این الفاظ را از معانی لغوی به معانی جدید نقل داده یا اینکه قائل به مجاز مشهور باشید یعنی این لفظ بهوسیله قرائن در معنای مجازی استعمال شده و بعد از مدتی قرائن حذف شده است و به نحوه مجاز مشهور در معنای جدید استعمال شده، یا اینکه قائل شوید مجاز مشهور نیست بلکه مجاز است، استعمال این الفاظ در معانی جدید بهوسیله قرائن، مجاز است، مورد بحث ما این است که اگر روایتی از امام صادق یا امام باقر (علیهماالسلام) وارد شد و لفظی مثل صلاة، زکات، حج و امثال اینها داشت آیا بر معنای لغوی حمل میشود یا بر معنای اصطلاحی؟
در بحث حقیقت شرعیه گفتیم ثابت است که در معنای جدید حمل میشود؛ خواه اسمش را حقیقت شرعیه، حقیقت متشرعه یا مجاز مشهور بگذارید یا بگویید بالعنایه، مجازاً استعمال شده است، درهرصورت نتیجه بحث آن است که این الفاظ را اگر در لسان شارع دیدیم به معنای جدید باید حمل کنیم و به معنای دعا و به معنای لغوی حمل نمیکنیم. در بحث صحیح و اعم هم همین را میگوییم: الفاظی که شارع مقدس در معانی جدید استعمال کرده است و برای این الفاظ اجزایی را ذکر کرده و شرایطی بیان نموده و از ما خواسته است که آنها را انجام دهیم، آیا آنچه باید انجام دهیم، تام الاجزاء و شرائط است؟ اگر تعبیراتی در لسان روایات داشتیم آیا حمل بر صحیح میشود یا حمل بر اعم از صحیح و فاسد؟ آیا باید تام الاجزاء و شرائط باشد یا اگر بعضی از اجزایش یا شرایط نباشد بازهم اسم آن الفاظ عبادات صدق میکند؟
به نظر ما در این بحث باید تام الاجزاء و شرائط را اراده کنیم. صحیح شرعی را باید اراده کنیم و بگوییم: این الفاظی که در لسان شارع اراده شده، مقصود صحیح شرعی است؛ یعنی تام الاجزاء و شرائط.
تعبیرات برخی از علما
برخی از علما تعبیر کردهاند: «أنّ الأصل في استعمالات الشارع لألفاظ العبادات ما ذا؟» آیا اصل در استعمالات شارع صحیح است یا اعم؟
اشکالات
اشکال اول: بحث صحیح و اعم محدود به استعمالات شارع نیست بلکه بحثی کلی است؛ همانطور که در بحث اوامر، نواهی، مشتق، مفاهیم و غیره این مباحث را مطرح میکنید که اختصاص به لسان شارع ندارد. هر مملکتی قانون اساسی دارد، چه دین اسلام داشته باشند چه نداشته باشند، دستوراتی که رییس مملکت صادر میکند، آیا اینها دلالت بر لزوم دارد یا ندارد؟ اگر نهیهایی در قانون اساسی کشوری وارد شده آیا دلالت بر حرمت دارد یا ندارد؟ آیا کلامی که منعقد میشود مفهوم مفهوم شرط دارد؟ مفهوم وصف چگونه است؟ مفهوم لقب چگونه است؟ و امثال اینها.
به نظر ما اگر بحث را گستردهتر مطرح کنیم بهتر و دقیقتر است تا اینکه به لسان شارع اختصاص بدهیم که آیا الفاظی که در لسان شارع استعمال میشوند، صحیح هستند یا اعم؟
اشکال دوم: مقصود از اصل چیست؟ آیا مقصود این است که اصل حقیقت و مجاز است یا بحث صحیح و اعم است یا در جهات دیگر میخواهد بیان کند؟ آن چیزی که میخواهیم بیان کنیم بحث صحیح و اعم است، «ماذا» کفایت نمیکند بلکه باید روشن کنیم که «أنّ الأصل في استعمالات صحیح او أعم؟». «ماذا» شامل بحث حقیقت و مجاز، صحیح و اعم و مباحث دیگر میشود.