98/12/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول درباره صحیح و اعم بود که یکی از مباحث مهمی است که مرحوم آخوند(رحمهالله) در کفایه مطرح نمود. بحث صحیح و اعم از بحث مفصلی است که ما در مباحث گذشته شروع کردیم توجه و به نکاتی لازم است:
محل بحث در چه لفظی است؟
آیا ما در الفاظ عبادات بحث میکنیم که الفاظ عبادات برای صحیح وضع شدهاند یا برای اعم از صحیح و فاسد یا بحث ما در معاملات هم هست؟ یعنی الفاظ معاملات مثل بیع، صلح، مضاربه و امثال اینها برای صحیح وضع شدهاند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟
ثمره داشتن بحث صحیح و فاسد
دستهای از علما میگویند: «بحثی است که ثمرهای بر آن مترتب نیست، بحث علمی است و ثمره عملی ندارد» اما دستهای از علما مثل آیتالله مکارم اعتقاد دارند که این بحث ثمرات زیادی بر آن مترتب است درهرصورت ما باید این بحث را بررسی کنیم چون ممکن است ثمره داشته باشد و با تفصیل، تمام جزئیات بحث را بدانیم. برای اینکه متوجه بشویم آیا ثمره دارد یا ندارد ناچاریم که این بحث را ببینیم؛ چون شخصیتهایی مثل آیتالله مکارم معتقد است که ثمرات زیادی بر آن بار میشود اما برخی از علما مثل آیتالله شاهرودی میگوید که اصلاً ثمرهای بر آن مترتب نیست.
دو مقامی که بحث میشود
فعلاً بحث را در دو قسمت مطرح میکنیم: مقام اول در اسامی عبادات که آیا الفاظ عبادات مثل صلاة، زکات، خمس، صوم و مانند اینها برای خصوص صحیح وضع شدند یا اعم از صحیح و فاسد؟ مقام دوم درباره الفاظ معاملات است که الفاظ معاملات آیا برای خصوص صحیح و وضع شدهاند یا اعم از صحیح و فاسد؟
صحیح در مقام امتثال
همه علما اجماع دارند که شارع مقدس آنچه از مکلفین خواسته صحیح است یعنی باید عبادت و معاملات را صحیح انجام داد. کسی اختلافی ندارد که در مقام امتثال باید صحیح انجام شود، بحث در مقام امتثال نیست؛ چه صحیحی و چه اعمی قائلند که امتثال مکلف باید امتثال صحیح باشد و اگر فاسد را امتثال کند مورد قبول واقع نمیشود؛ زیرا برخی متوجه نیستند و فکر میکنند که بحث صحیح و اعم به مقام امتثال برمیگردد. بحث در مقام امتثال نیست، امتثال اوامر شارع چه در عبادات و چه در معاملات باید بهصورت صحیح باشد. این اجماعی است و قابل بحث نیست.
معنای جدید در لسان شارع
برخی از الفاظ در لسان شارع، معانی جدیدی دارند مثل لفظ صلاة که معنای لغویاش دعاست اما معنای اصطلاحیاش، ارکان مخصوص است. حج معنای لغویاش قصد است اما در اصطلاح دارای احکام کثیری مثل طواف، سعی و واجبات دیگر است. اینها الفاظ عباداتی هستند که معانی لغوی را کنار گذاشته و در معانی جدیدی استعمال شدهاند و حقیقت شرعیه در معانی جدید دارند. اگر ثبوت حقیقت شرعیه را قائل نباشند قبول دارند که استعمالات شارع بهنحو مجاز مشهور یا بهعنوان قرائنی که در لسان شارع وجود دارد، این الفاظ در معانی جدید یقیناً استعمال شده است. وقتی این الفاظ در معانی جدید استعمال میشوند آیا در استعمالات، مراد صحیح است یا اعم؟
نقد کلام سید مجاهد
در بحث گذشته کلمات برخی از علما مانند سید مجاهد را بیان کردیم که ایشان مثالهایی زده بود که برخی الفاظ در معانی لغوی خودشان باقی ماندهاند. مثال زده بودند به لفظ سجود، رکوع، غسل و مسح.
اشکال: آیا معنای لغوی سجود با معنای شرعی یکی است؟ سجود در معنای لغوی همان سجده است اما سجده شرعی دارای شرایط خاصی است، باید نیت و قصد قربت داشته باشد. سجود لغوی، قصد قربت نمیخواهد اما سجودی که در قرآن وارد شده، قصد قربت میخواهد. علمای ما در سجود میگویند: باید هفت موضع بر روی زمین قرار گیرد. در سجده واجب این شرایط را مطرح میکنند پس سجود معنای لغوی خودش را ندارد و معنای خاص اصطلاحی دارد
در رکوع هم همین است، رکوع از لحاظ لغت معنایی دارد اما در معنای اصطلاحی، قصد قربت و میزان خم شدن شرط است. ممکن است معنای لغوی غسل، شستن باشد اما معنای اصطلاحی یک شستوشوی خاصی است که نیت و قصد قربت میخواهد؛ باید اول سر و گردن شسته شود بعد طرف راست و بعد طرف چپ باشد.
اشکال ما این است که این الفاظ، معنای اصطلاحی خاصی دارند همانگونه که «صلوة»ی معنای جدید دارد، غسل هم معنای جدیدی دارد؛ پس اینها هم در بحث ما داخل هستند. وقتی به شما میگویند سجده بجا بیاور یعنی سجده صحیح بجا بیاور.
این اشکال، اشکال مثالی است که به مثالهای ایشان اشکال کردیم و در اصل بحث وارد نشدیم. همچنین بزرگانی که در این بحث مطالبی را ذکر کرده و مثالهایی را زدهاند که الفاظ عبادات را مطرح کردهاند مثل صلاة، زکات، حج، صوم و غیره که از بحث خارج است.
یکی از مثالها «زیارت» است که مدعی هستند از بحث صحیح و اعم خارج است. پرسش ما این است آیا زیارت از بحث صحیح و اعم خارج است؟ آیا زیارت لغوی با زیارت اصطلاحی یکی است؟ یعنی مثلاً شما که زیارت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را بر خود واجب کردید و نذر کردید، این زیارت معنایش چیست؟ آیا معنایش این است که زیارت با قصد ریا انجام بدهید قصد قربت نداشته باشید یا اینکه باید این زیارت را با قصد قربت انجام دهید؟ بالاخره زیارت شرعی با زیارت لغوی تفاوت دارند یا ندارند؟
یا مثل قرائت؛ معنای لغوی قرائت این است که چیزی را بخواند اما قرائت شرعی وقتی میگوییم «قرائت حمد و سوره» دارای شرایط خاصی است؛ باید ریا در آن نباشد. قرائت حمد در نماز باید ریا نداشته باشد، با قصد قربت و همراه طمأنینه باشد و با شرایط خاصی انجام شود؛ پس قرائت شرعی با قرائت لغوی تفاوت دارد
به نظر ما تمام این مثالها میتواند داخل در بحث صحیح و اعم باشد ولی این شخصیتهای بزرگوار این مثالها را خارج از بحث قرار دادهاند. بهنظر ما هر لفظی که از الفاظ عبادات، اجزای عبادات یا شرایط عبادت باشد که شارع مقدس قیودی را برای آن ذکر کرده است میتواند داخل در بحث صحیح و اعم قرار بگیرد و بحث کنیم که آیا این الفاظ برای خصوص صحیح وضع شدهاند یا برای اعم از صحیح و فاسد؟ آیا این بحث مربوط به فقط مربوط به الفاظ عبادات است یا در کل الفاظ بحث میکنیم؟ چه در عبادات و چه در معاملات حتی در موقوفات.
شما وقتی در مغازهای میروید و جنسی را میخواهید بخرید به آن آقا میگویید که من فلان جنس را میخواهم. او میگوید: بفرمایید. «این جنس را میخواهم» اعم از این است که صحیح و فاسد میخواهم یا فقط صحیح را میخواهم؟ شما جنس را اگر خراب باشد میآورید و میگویید: «اینجای جنس خراب است» چرا به او میگویید که این جنس خراب است و میخواهید پس بدهید؟ چون وقتی که به او میگویید من یخچال میخواهم یعنی یخچال صحیح و سالم میخواهم. این برداشت عمومی مردم است و کاری به الفاظ شارع نداریم.
برداشت عموم مردم چیست؟ ایناست که این لفظ حمل بر صحیح حمل میشود یا اعم از صحیح و فاسد است؟ کسانی که میگویند: «اعم» یعنی لازم نیست که صحیح باشد من این جنس را به شما میفروشم، میخواهد صحیح باشد یا فاسد؛ اما آن کسی که میگوید: «صحیح» یعنی این ای جنس باید تام الاجزاء و الشرائط باشد؛ هم اجزایش باید تام باشد، هم شرایط باید تام باشد و هم موانع نباشد. قهقهه نماز را باطل میکند، هدف نماز را باطل میکند، خیلی چیزها مبتلات نماز است. در هر کاری همینگونه است؛ هر کاری که شما تقبل میکنید انجام دهید باید آن کار را صحیح انجام دهید.