98/11/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با حقیقت شرعیه بود و مطالبی مطرح شد و ما به ثبوت حقیقت شرعیه و ثمره داشتن آن قائل شدیم. بحث بعدی که تتمه بحث حقیقت شرعیه است و تذنیبی بر این بحث است، بحث حقیقت متشرعه میباشد.
تذنیب: درباره ثبوت یا عدم ثبوت حقیقت متشرعه
حقیقت متشرعه یعنی حقیقت شرعیه عند التابعین. آیا تابعین پیامبر (ع) و تابعین ائمه (ع) و مسلمانان، چه عالم و چه عامی، این الفاظ را در معانی جدید بدون قرینه استعمال میکردند؟ اصحاب پیامبر (ص) و ائمه (ع) لفظ صلاة و... را در چه معنایی استعمال میکردند؟ اگر شما در حقیقت شرعیه تردید کنید، دیگر در حقیقت متشرعه نمیتوانید تردید کنید. اصحاب ائمه (ع) پس از صد سال یا بیشتر، از این الفاظ معنای لغوی را اراده میکردند یا معنای اصطلاحی و خاص را؟ برخی حقیقت شرعیه را قبول نکردهاند ولی حقیقت متشرعه را قبول کردهاند. یعنی این کلمات (صلاة، زکات، صوم و...) استعمال میشده و مردم معانی جدید را اراده میکردند. بعضی علما، متشرعه را به نحوی بیان کرده اند که شامل ائمه (ع) هم میشود و برخی از علما منظورشان تابعین ائمه (ع) است. اکثر علما نظرشان این است که حقیقت مشترعه به صورت قطع محقق است و ثابت است؛ ولو حقیقت شرعیه ثابت نباشد. البته آن افرادی که حقیقت شرعیه را ثابت میدانند، حقیقت متشرعه را به طریق اولی ثابت میدانند.
مراد از متشرعه
هي موضوعة لكلّ من يدين بدين الإسلام عالماً أو عامّيّاً[1] .
قول اول: ثبوت حقیقت متشرعه[2] [3] [4] [5] [6]
محقق خوئی (ره) میفرماید: «إنّ استعمال هذه الألفاظ في المعاني الشرعيّة على لسان المسلمين مائة سنة أو أكثر يوجب الوضع التعيّنيّ قطعاً و هو كافٍ في حمل هذه الألفاظ على المعاني الشرعيّة؛ إذ بعد بلوغ استعمال هذه الألفاظ في زمانهم (ع) حدّاً كان المسلمون يفهمون منها المعاني الشرعيّة بلا قرينة، كانوا (ع) يخاطبهم بها بلا قرينة و يريدون المعاني الشرعيّة»[7] .
دو دلیل بر ثبوت حقیقت متشرعه
دلیل اول: تبادر[8] .
وقتی لفظ صلاة استعمال میشود، معنای نماز به ذهن مردم تبادر میکند و دعا معنا نمیکنند.
دلیل دوم: عدم صحت سلب[9] .
محقق نراقی (ره) میفرماید: «ثبوت الحقيقة عند المتشرّعة ليس إلّا لأجل استعمال الشارع و غلبته بحيث حصل التبادر و عدم صحّة السلب عندهم، فكلّ زمان حصل فيه التبادر و عدم صحّة السلب، حصل الحقيقة أيضاً بالنسبة إلى أهله»[10] .
قول دوم: عدم ثبوت حقیقت متشرعه[11] [12] [13] [14] .
امر دهم: صحیح و اعم
یکی از مباحثی که مرحوم آخوند در کفایه به صورت مفصل بحث کرده است، بحث صحیح و اعم است. همانطور که عدهای از علما میگفتند که بحث حقیقت شرعیه ثمره ندارد و عدهای میگفتند که ثمره دارد، در این بحث هم عدهای می گویند ثمره دارد و عدهای می گویند ثمره ندارد. باید جوانب این بحث را بررسی کنید تا تشخیص دهید که کدام قول درست است. باید این مباحث را بخوانید و بفهمید تا بتوانید بگویید که ثمره دارد یا نه. بحث صحیح و اعم در عبادات و معاملات مطرح میشود. سه تعبیر از علما در این بحث وجود دارد:
1. «إنّ ألفاظ العبادات هل هي موضوعة للصحيحة أو للأعم؟ [15] [16] [17] [18] [19] [20] [21] ». بحث در این است که الفاظ عبادات و معاملات برای خصوص صحیح وضع شدهاند یا برای اعم از صحیح و فاسد وضع شدهاند؟
2. «إنّه وقع الخلاف في أنّ ألفاظ العبادات أسامٍ لخصوص الصحيحة أو للأعمّ منها [22] [23] [24] [25] ». برخی از علما تعبیرشان این است: «اسامی عبادات و معاملات، اسم برای صحیحاند یا اسم برای اعم؟». تفاوتش با اولی در این است که در بیان اول، گفته شد که آیا الفاظ عبادات و معاملات برای صحیح «وضع» شدهاند یا برای اعم؛ ولی در تعبیر دوم، به جای «وضع»، تعبیر «اسامی» را آوردهاند. اسم با وضع فرق دارد. اگر بگویید «وضع»، یعنی واضع آن را وضع کرده است و اگر بگویید «اسم»، یعنی در جامعه اینچنین از آن یاد میشود و فرقی ندارد که وضع تعیینی، تعیّنی، استعمالی، با قرینه یا ... باشد. این اسم ممکن است با وضع، کثرت استعمال یا قرائن درست شده باشد.
3. «قد وقع النزاع في أنّ ألفاظ العبادات أ هي أسامٍ موضوعة للمعاني الصحيحة أو للأعمّ منها و من الفاسدة؟»[26] . برخی از علما گفتهاند که الفاظ عبادات و معاملات اسامی وضع شده برای صحیحاند یا اعم؟
پس سه تعبیر از علما در این بحث وجود دارد. علما تعابیرشان به تناسب انتخابشان در بحث صحیح و اعم تغییر میکند و کسانی که وضع را قبول دارند، وضع را می گویند و کسانی که وضع را قبول ندارند، اسامی را می گویند. آیتالله شاهرودی بزرگ میفرمایند (ره): «لايخفى أنّ هذا البحث كان في الأعصار المتقدّمة من المباحث المهمّة؛ لكنّه سقط في هذه الأعصار عن الاعتبار؛ لعدم ترتّب ثمرة عمليّة عليه، إلّا أنّه لمّا كان فيه مطالب علميّة استطراديّة فيتعرّضون له لأجل تلك المطالب»[27] . ایشان میفرمایند که این بحث، یک بحث علمی است ولی ثمرهای ندارد. آیتالله حجت قائلند که این بحث ثمره دارد: «المقصود من هذا النزاع أن يحمل كلام الشارع عند إطلاقه على الصحيح لو قلنا بالصحيح أو الأعمّ لو قلنا بالأعم»[28] . به این نکته توجه داشته باشید که چه صحیحی باشید، چه اعمی، باید در مقام امتثال، صحیح را بیاوریم. ممکن است شما اعمّی باشید ولی وقتی به شما می گویند که نماز بخوان، باید نماز صحیح بخوانید. در مورد زکات، حج و خمس هم همینطور است. این در مقام امتثال بود ولی در مقام استعمال اینطور نیست و صحیحیها می گویند که بر معنای صحیح حمل میشود و اعمیها می گویند که بر اعم از صحیح و فاسد حمل میشود. برای اینکه این بحث را بهتر بفهمید مثالی بیان میکنیم: وقتی شما لباس، ماشین یا فرش میخرید، اگر خراب باشد، می گویید که خراب است و اعتراض میکنید. چرا اعتراض میکنید؟ در جامعه وقتی مردم میخواهند چیزی را معامله کنند هم این دعوا مطرح میشود و فروشنده میگوید که من این جنس را به شما فروختم و نگفتم مثلاً سیب صحیح میفروشم. فروشندهها می گویند: «اعم» و خریدارها می گویند: «صحیح». این بحث را عرفی بدانید و این بحث عرفی در شریعت هم دارای آثاری است که بحث خواهیم کرد.