98/10/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در این است که آیا حقیقت شرعیه در الفاظ معاملات راه دارد یا نه. بسیاری از علماء حقیقت شرعیه در عبادات را قبول دارند. مانند: «صلاة»، «زکاة»، «حج»؛ یعنی میگویند: «معنای لغوی «صلاة»، دعاست و معنای شرعی آن، ارکان مخصوصه». آیا حقیقت شرعیه در معاملات (مثل بیع و صلح و خیار و قرض و مضاربه و مشارکت) راه دارد یا منحصر در عبادات است؟
همه علما معتقدند که شارع مقدس در بحث معاملات، قیودی را اضافه کرده است؛ یعنی مثلاً در بیع ، اجاره و... که در آن زمان وجود داشته، شرایطی را ذکر کرده است. در قبل از زمان پیامبر (ص) نیز مردم خانههایشان را اجاره میدادند ولی پیامبر (ص) برای اجاره شرایطی را ذکر کرده است. در قرض و مضاربه و... نیز همینطور است.
مسلّم است که معنای این الفاظ اندکی تغییر کرده ولی زیاد تغییر نکرده است. به همین علت است که گروهی از علما میگویند: «این الفاظ همان معنای لغوی خودشان را دارند»؛ ولی گروه دیگری از علما میگوید که چون دارای شرایط خاصی شدهاند، معنایشان تغییر کرده است. پس در شریعت ما نسبت به طلاق، نکاح، قرض، اجاره، مزارعه، مضاربه و... اصطلاح جدیدی با شرایط و قیود خاص وجود دارد. برخی از علماء میگویند که این اصطلاح جدید، موجب تحقق حقیقت شرعیه میشود ولی برخی دیگر این را قبول ندارند.
اگر لفظ مضاربه، قرض و... در عبارات پیامبر (ص) و ائمه (ع) مطرح شده بود، شما این الفاظ را به معنای لغوی آنها میگیرید یا به معنای شرعی؟
به نظر ما حقیقت شرعیه در الفاظ معاملات نیز محقق است. یعنی اگر الفاظ طلاق، نکاح، قرض، اجاره، مزارعه، مضاربه، مساقات و... در کلمات پیامبر (ص) و ائمه (ع) بیان شده بود، باید آن را حمل بر معنا شرعی کنیم و حدود شرعی را رعایت نماییم.