98/10/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه
خلاصه جلسه گذشته: بحث ما درباره وضع تعیینی استعمالی به پایان رسید. دستهای از علما مثل مرحوم نائینی قائل بودند که وضع تعیینی استعمالی محال است؛ زیرا جمع بین لحاظ آلی و استقلالی است. اکثر علما قائلند که وضع تعیینی استعمالی محال نیست و جمع بین لحاظ آلی و استقلالی در آن واحد اتفاق نمیافتد؛ بلکه در آنات متعدد است و این اشکالی ندارد.
اقسام معنای حقیقی
1-حقیقت عرفیه: یعنی عرف، معنای لفظی را که دارای معنای لغوی است، تغییر میدهد و برایش حقیقت عرفی سازد. مثلاً «دابّة» در لغت به معنای «کلما یدبّ فی الارض» است؛ در اصطلاح عرف، به حیوانات چهارپا «دابّه» گفته میشود. برخی نیز اصطلاح خاصی درست کردهاند و فقط به «فرس»، «دابّه» میگویند. این یک اصطلاح عرفی است و لغت، آن معنای اول را میگوید. پس حقیقت عرفی آن است که عرف، لفظی را از معنایی به معنای دیگری تغییر بدهد.
آیا حقیقت عرفیه واقع شده است؟ بله؛ با استقراء مواردی را مییابیم؛ علاوه بر اینکه داعی این کار نیز وجود دارد.
اقسام حقیقت عرفیه
حقیقت عرفیه دو قسم است:
1. حقیقت عرفیه خاصه: یعنی مخصوص به قوم خاصی است. مثلاً: «اصول عملیه» در لغت یعنی پایههایی که مربوط به مقام عمل است؛ ولی در علم اصول میگویید که اصول عملیه، برائت ، تخییر و... است. این معنای لغوی نیست و اصطلاح خاصی است. مثالهای دیگر: جوهر و عرض در فلسفه، منصوب و مرفوع در ادبیات.
محقق نراقی (ره) میفرماید: «إمّا أن تختصّ[1] بقوم مخصوص من أهل علم خاصّ أو صناعة معيّنة، فتسمّى بالعرفيّة الخاصّة و قد تسمّى بالاصطلاحيّة أيضاً»[2] .
و شیخ محمدتقی اصفهانی (ره) میفرماید: «إنّ الحقيقة الشرعيّة مندرجة في العرفيّة الخاصّة، إلّا أنّهم للاعتداد بشأنها جعلوها قسماً برأسه. و حينئذٍ ينبغي زيادة قيد آخر في تعريف العرفيّة ليخرج عنه الشرعيّة»[3] .
2. حقیقت عرفیه عامه: یعنی مخصوص به قوم خاصی نیست. مثلاً «دابّه» که در عرف به معنای حیوان چهارپا است؛ ولی در لغت به معنای «کلما یدبّ فی الارض».
محقق نراقی (ره) میفرماید: «... أو لاتختصّ[4] بقوم مخصوص من أهل علم خاص، فتسمّى بالعرفيّة العامّة و تنصرف العرفيّة عند الإطلاق إليها و هي كالدابّة لذوات الأربع بعد أن كانت في اللغة لكلّ ما يدبّ على الأرض»[5] .
حقیقت لغویه (وضعیه):
حقیقت لغویه یعنی لفظ در معنای لغویاش استعمال شود.
محقق حلی (ره) میفرماید: «اللفظ إذا يستفاد وضعه للمعنى بالوضع، فهو حقیقة لغویّة»[6] .
فاضل تونی (ره) میفرماید: «إن كان استفادة المعنى من اللفظ بوضع أهل اللغة، فهو حقیقة لغویّة»[7] .
شیخ محمدتقی اصفهانی (ره) میفرماید: «قد يعرّف الحقيقة اللغويّة بأنّها اللفظ المستعمل فيما وضع له بحسب اللغة»[8] .
بعضی از اصولیین (ره) میفرمایند: «إنّ الألفاظ تارةً: توضع لفهم عموم الناس و هي أكثر الألفاظ المتداولة بينهم و تسمّى بالحقائق اللغويّة أو العرفيّة.
و أخرى: توضع لصنف خاصّ منهم و تسمّى بالمصطلحات؛ نظير لفظ «الأصول العمليّة» فإنّه وضع في علم الأصول للأصول الأربعة العمليّة المعهودة. و أمّا في اللغة فوضع لفظ «الأصل» و «العمل» لما هو أوسع من ذلك، كما هو واضح. و الفرق بين القسمين أنّ الحقائق اللغويّة تفيد معانيها اللغويّة كيفما استعملت من دون أن تكون مقيّدةً بكلام خاصّ و أمّا المصطلحات فإفادتها المعاني المصطلحة متوقّفة على استعمالها في مواردها الخاصّة»[9] .
اینها همه مقدمه بحث حقیقت شرعیه بودند.
حقیقت شرعیه
حقیقت شرعیه آن است که شارع مقدس لفظ را از معنای لغویش به معنای جدید نقل داده است نه عرف.
علما تعاریف دیگری نیز برای حقیقت شرعی ذکر کردهاند:
محقق حلی (ره): «نعني بالشرعيّة ما استفيد وضعها للمعنى بالشرع»[10] .
علامه حلی (ره): «هي اللفظة المستعملة شرعاً فيما وضعت له في ذلك الاصطلاح وضعاً أوّلاً، سواء كان المعنى و اللفظ مجهولين عند أهل اللغة أو معلومين، لكنّهم لميضعوا اللفظ بإزاء ذلك المعنى أو كان أحدهما معلوماً و الآخر مجهولاً»[11] .
فاضل تونی (ره): «إن كان استفادة المعنى من اللفظ بوضع الشارع، فحقيقة شرعيّة»[12] .
شیخ محمدتقی اصفهانی (ره): «إنّها اللفظ المستعمل في المعاني الشرعيّة الموضوع لها في عهد صاحب الشريعة»[13] .
مرحوم حائری اصفهانی: «الحقيقة الشرعيّة هي الكلمة المستعملة في معناها الشرعيّ بوضع شرعي[14] »[15] .
موسوی قزوینی (ره): «هي[16] موضوعة لكلّ لفظ استعملها الشارع فى المعاني الشرعيّة بطريق الحقيقة تعيينيّاً كان أم تعيّنيّاً»[17] .
مرحوم نجفی اصفهانی: «الأخصر الأولى أن يقال: إنّ الحقيقة الشرعيّة هو اللفظ الذي وضعه الشارع لمعنى شرعيّ من حيث إنّه شارع، بل لك أن تترك قيد الحيثيّة»[18] .
بعضی از اصولیین (ره): «الحقيقة الشرعيّة، أي حدوث الربط الوضعيّ في محيط الشرع و التقنين»[19] .
شهید صدر (ره): «الحقيقة الشرعيّة هي صيرورة بعض الأسماء حقائق في المعاني الخاصّة المخترعة من قبل الشارع»[20] .
بعضی از اصولیین (ره): «الحقيقة الشرعيّة عبارة عن صيرورة ألفاظ العبادات حقائق في المعاني المخصوصة بوضع الشارع تعييناً أو تعيّناً أو بنحو آخر»[21] .
در حقیقت شرعیه دو حالت ممکن است:
1. شارع لفظی را که قبلاً معنای لغوی داشته به معنای جدید نقل داده است. مثلاً لفظ «صلاة» به معنای دعا بوده ولی شارع آن را به معنای ارکان مخصوصه نقل داده است.
2. لفظی قبلاً معنای لغوی نداشته و مهمل بوده و شارع آن لفظ را برای معنایی وضع میکند.