98/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ / وضع / حقیقت شرعیه
خلاصه درس
یکی از مقدمات بحث حقیقت شرعیه، وضع تعیینی و تعیّنی است. همانطور که «محقق خراسانی» در «کفایة الأصول» به آن پرداختهاند و ما بیان کردیم، وضع به هر معنایی که فرض شود، امری تعبدی نیست بلکه عرفی است و هدف ما از آن تعیین معنای آیات، روایات و سایر کلمات است و نیازی به تکلف کثیر نیست.
انکار وضع تعیّنی
بعضی از اصولیین مُنکر وضع تعیّنی هستند یعنی بهوسیله استعمال وضع محقق نمیشود.
وضع به سه صورت قابل تصویر است؛ 1- تنصیص واضع 2- استعمال واحد لفظ در معنا 3- استعمال متعدد لفظ در معنا.
بعضی از علما استعمال تدریجی که در استعمالات متعدد محقق میشود را قبول ندارند اما استعمال دفعی که استعمال واحد لفظ در معنا است را میپذیرند؛ چون در استعمال متعدد، قصد وجود ندارد بلکه در همان استعمال اوّل وضع محقق میشود.
محقق عراقی میفرماید: «إنّ الوضع علی قسمین، تعیینی و تعیّنی. و منهم من أنکر القسم الثانی و تخیّل أنّ العلاقة لا تکون إلّا دفعیة؛ فاذا تواردت الاستعمالات لا یحصل الوضع إلّا بواحد منها قصد بها إنشاء الوضع لا بالمجموع تدریجاً».[1]
به نظر ما وضع، به هر سه صورت قابل تصویر است؛ یعنی در جایی که واضع لفظی را برای معنی تنصیص میکند وضع محقق میشود همچنین در استعمال واحد و استعمال متعدد هم وضع قابل تصویر است؛ چون گاهی فردی از آن جهت که شخصیت ممتازی ندارد باید متعدد و مکرر استعمال کند تا وضع محقق شود و بهسبب این تکرر استعمال، علقه وضعیه و قرن أکید بین لفظ و معنا حاصل میشود.
فرق بین وضع تعیینی و تعیّنی
بعضی از اصولیین مثل مرحوم سبزواری، کثرت استعمال را دخیل در وضع میدانند. مرحوم سبزواری میفرماید: «إنّ کثرة الاستعمال في الثانی لها دخل في الجملة، بخلاف الاول؛ فإنّ نفس الاستعمال بداعی کون اللفظ علامةً للمعنی یکفي في حصول الوضع».[2] در وضع تعیّنی، کثرت استعمال فیالجمله دخیل است ولی در وضع تعیینی، نفس استعمال به انگیزه اینکه لفظ علامت برای معنا باشد، در حصول وضع کافی است.
به نظر ما بین کثرت استعمال از ناحیه واضع و کثرت استعمال از طرف مستعملین بعد از این که معنای حقیقی وضع شده باشد، فرق است و صورت دوم وضع تعیّنی است.
اقسام وضع التعیینی
برای توضیح بیشتر بحث نیاز است که اقسام وضع تعیینی را بیان کنیم:
قسم اول: وضع تعیینی صریح
تعریف وضع تعیینی صریح این است که شخص، به إنشاء لفظ تصریح میکند؛ مثلاً اعلان کند که این لفظ برای فلان معنا است.
محقق خراسانی (ره): «الوضع التعیینی یحصل بالتصریح بإنشائه». [3]
شهید صدر (ره) میفرماید: «أما الوضع التعیینی، فیراد به جعل علقة الوضعیه بجملة إنشائیة محدوده، من قبیل ان یقول الأب «سمیّت ابنی جعفراً». [4]
قسم دوم: وضع تعیینی استعمالی
تعریف وضع تعیینی استعمالی این است که واضع لفظی را در معنایی استعمال میکند و به وسیله این استعمال، وضع تحقق پیدا میکند همانطور که محقق خراسانی میفرماید: «کذلک یحصل باستعمال اللفظ فی غیر ما وضع له ، کما اذا وضع له بان یقصد الحکایة عنه و الدلالة علیه بنفسه لا بالقرینة و ان کان لابدّ حینئذ من نصب قرینة الا انه للدلالة علی ذلک لا علی ارادة المعنی کما فی المجاز؛ فافهم. و کون استعمال اللفظ فیه کذلک فی غیر ما وضع له بلا مراعاة ما اعتبر فی المجاز فلا یکون بحقیقة و لا بمجاز». [5]
به نظر ما استعمالی که مجاز یا حقیقت نباشد، نداریم چون استعمال یا صحیح است یا غلط و استعمال صحیح هم یا حقیقت است یا مجاز، پس استعمالی که حقیقت یا مجاز نباشد، مورد ملاحظه است.
شهید صدر (ره) میفرماید: «أما الوضع الاستعمالی، فیراد به إنشاء الوضع و ایجاده باستعمال واحد بأن یستعمل اللفظ فی معنی لم یکن موضوعا بإزائه و لا مستعملا فیه بعلاقة المجاز بقصد تعیینه له». [6]
اقوال در وضع تعیینی استعمالی
در وجود وضع تعیینی استعمالی دو قول وجود دارد:
قول اول: وضع تعیینی استعمالی وجود دارد. به نظر ما همین قول حق است. همانطور که «محقق خراسانی» در «کفایة الاصول» قائل است.
محقق مشکینی میفرماید: «إنّ الوضع إما تعیّنیّ و هو الحاصل بکثرة الاستعمال او تعیینی . والتعیین: إما بالخطور فقط بأن یخطر بباله کون هذا اللفظ بإزاء المعنی الفلانیّ و إما بالانشاء القلبی بأن یقصد تحقق العلقة الوضعیة من دون وساطة اللفظ او الفعل الخارجی». [7]
شهید صدر میفرماید: «تصویر هذا القسم من الوضع علی مسلک المختار فی حقیقة الوضع واضح؛ لأنّ استعمال اللفظ فی معنی لم یعهد له یکون بنفسه مصداقاً للقرن الخارجی بینهما. والمفرض أنّ الوضع لیس إلّا عبارة عن تحقیق قرن أکید بین اللفظ و المعنی خارجاً بعمل کیفیّ او کمی بنحو یحقق صغری قانون الاستجابة الذهنیة و الانتقال من اللفظ کلما تصوره الذهن إلی المعنی. وهذا من الممکن أن یحصل باستعمال واحد، کما هو واضح. و أما تصویره علی المسالک الأخری فی تفسیر الوضع و التی تجعل منه أمراً إنشائیاً مجعولا او تعهداً عقلائیاً، فلا یخلو من إشکال».[8]
به نظر شهید صدر (ره)، تصویر وضع تعیینی استعمالی بنابر اینکه وضع عبارت باشد از قرن أکید بین لفظ و معنا، صحیح است ولی بنابر مسالک دیگر مثل محقق خوئی (ره) که وضع را تعهد میدانستند خالی از اشکال نیست.
به نظر ما همانطور که در قرن اکید بین لفظ و معنا، تصویر وضع تعیینی استعمالی اشکالی ندارد بنابر مبنای تعهد هم این وضع ممکن است؛ چون تعهد امری قلبی است و از طرفی وضع هم از امور اعتباری است؛ پس تعهد نیز در استعمالات کثیر ممکن است و هیچ محالی وجود ندارد.