97/12/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /علامت حقیقت و مجاز
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره تبادر بود که یکی از علائم حقیقت است.
اصولیین درباره تبادر اختلاف نظر دارند، برخی آن را علامت حقیقت میدانند و برخی آن را وضع میدانند؛ یعنی وقتی تبادر حاصل شد، وضع هم حاصل میشود. در وضع تعیّنی، کثرت استعمال باعث میشود که قرینه به مرور حذف شود و معنای جدید تبادر کند؛ پس تبادر وضع است. میتوان این کلام را اینگونه توجیه کرد که تبادر علامت وضع تعیّنی است.مرحوم امام خمینی (رحمهالله) میفرماید: «إعلم إنّه لا يختصّ البحث بما إذا اُطلق اللفظ و استُعمل في معنىً معيّن و علم أنّه المراد و لم يعلم أنّه معنىً حقيقيّ له أو مجازي، فيُعرف ذلك بالتبادر و تبادر الغير، بل محلّ البحث أعمّ منه و ممّا إذا لم يستعمل اللفظ في معنىً أصلاً».[1]
گاهی معنای لفظی را میدانیم و با تبادر میگوییم که معنای حقیقی است. مثلا مراد از آیهای را میدانید و ابهامی ندارد اما نمیدانید که این استعمال مجاز است یا حقیقت، با تبادر کشف میکنید که این استعمالات حقیقی است؛ بنابراین نیازی نیست که همیشه تبادر را با استعمال بفهمیم بلکه با فرض هم میتوان فهمید. گاهی انسان میان عربزبانها میرود و لفظ عربی را بیان میکند تا ببیند آنها چه برداشتی دارند، به این تبادر گفته میشود. گاهی فرض میکند که اگر این لفظ استعمال شود، برداشت مردم چیست. در این صورت هم تبادر علامت حقیقت است.کلام علما درباره تبادرعلامه حلی (رحمهالله) میفرماید: «... سبق المعنى إلى فهم أهل اللغة عند سماع اللفظ مجرّداً عن القرينة يعطي كونه حقيقةً فيه. و المجاز بخلافه و هو الذي لا يتبادر إلى الذهن فيه من دون القرينة».[2]
شهید ثانی (رحمهالله) میفرماید: «إنّ تبادر المعنى من اللفظ عند إطلاقه دليل على كونه موضوعاً له».[3]
محقق نراقی (رحمهالله) میفرماید: «يعرف الحقيقة بالتبادر دلالةً و إرادةً».[4]
نکته اکثر علما تبادر را علامت حقیقت میدانند اما «التبادر عند العالم علامة الحقیقة عند الجاهل» تبادر اگر نزد عربهای عالم به زبان عربی تحقق یابد، باعث میشود که جاهل، علم به حقیقت پیدا کند. تبادر نزد جاهل ارزشی ندارد بلکه باید برای عالم به زبان، تبادر حاصل شود. این تعبیر اشکال دور را رفع میکند.محقق خویی (رحمهالله) میفرماید: تبادر معنای حقیقی را بالفعل برای ما بیان میکند؛ یعنی اکنون که شما این لفظ را استعمال میکنید، عرف عربها از این لفظ معنایی را برداشت میکنند. قرآنی که در 1400 سال پیش نازل شده، لفظ «میسر» را استعمال کرده است، شما در عصر حاضر، این لفظ را میان اعراب، استعمال میکنید و برداشت آنها را میبینید تا حقیقت معنای میسر مشخص شود. به این حقیقت فعلی (اکنون) گفته میشود. اکنون معنای میسر این است آیا 1400 سال پیش هم معنا همین بوده یا عوض شده است؟ با اصالة عدم النقل و استصحاب قهقرایی ثابت میکنیم که زمان پیامبر (صلیالله علیه و آله) هم معنای میسر همین بوده است و تبادر زمان فعلی همان تبادر زمان پیامبر است.این اصالة عدم النقل و استصحاب قهقرایی در جایی است که یقین داریم قرینهای وجود نداشته باشد. تبادر علامت حقیقت است اما در جایی که لفظ بدون قرینه استعمال شود. این تبادر حاقّی است و میتواند علامت حقیقت باشد اما اگر در وجود قرینه شک دارید، نمیتوان با اصالة عدم القرینه (تبادر اطلاقی)، آن را علامت حقیقت دانست. تبادر اطلاقی علامت تبادر نیست زیرا حجیت استصحاب به دلیل شرعی است نه بنای عقلا؛ پس تبادر اطلاقی اصل مثبت میشود. مستصحب باید حکم شرعی یا مترتب بر حکم شرعی باشد اما در اینجا نیست.[5]
اشکالما حجیت استصحاب را به بنای عقلا میدانیم و آثار آن را بار میکنیم؛ بنابراین در جایی که شک در وجود قرینه هست میگوییم در زمان شارع هم همینگونه بوده است؛ پس ما هم تبادر حاقی و هم تبادر اطلاقی را علامت حقیقت میدانیم.