97/11/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع /وضع مرکبات
خلاصه جلسه گذشته: گفتیم که وضع مواد شخصی و وضع هیئات نوعی است. معانی ماده لغات در علم لغت موجود است و معنای هیئات را هم در علم صرف و نحو میتوان فهمید که مثلا فعل ماضی یا مضارع بر چه معنایی دلالت دارد. بحث در این بود که در جمله «ضرب زید عمرا» هر یک از لغات، وضع شخصی یا نوعی خود را دارد اما آیا مجموع آنها با هم، وضع سومی دارد؟
مثال برای وضع سومبرخی از بزرگان برای وجود وضع سوم، مثال زدهاند به آیه ﴿وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها﴾[1] بار سنگین زمین را خداوند خارج میکند نه زمین اما در آیه آن را به زمین نسبت میدهد. مثال دیگر آیه ﴿... مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ ...﴾[2] زمین گیاهان را نمیرویاند بلکه خداوند آنها را رویانده است اما آیه آن را به زمین نسبت میدهد. در این دو آیه مجاز وجود دارد، در مواد و هیئات مجاز نیست بلکه مجاز در اسناد است. هر یک از کلمات در معنای حقیقی خود استعمال شده است اما مجموع کلمات و اسناد آنها در مجاز استعمال شده است.
اشکال: به نظر ما مرکبات وضع جدایی از افراد خود ندارند اما نسبت گاهی حقیقی و گاهی مجازی است. اینگونه نیست که جمله وضع جداگانهای داشته باشد.
برخی از علما مانند سکاکی و مرحوم امام خمینی، معقدند که مجازی در کار نیست بلکه همه حقیقت است اما حقیقت ادعایی. رأیت رجل یرمی، مراد رجل شجاع نیست وگرنه از کلمه رجل شجاع استفاده میکرد بلکه ادعا میکند که حقیقتا شیر را دیده است که تیر میانداخته. نمیگوید که آن مرد مانند شیر است بلکه میگوید که خود شیر است. با پذیرش این دیدگاه، نزاع در وضع سوم، یک نزاع لفظی میشود که به نظر ما با این وجود اگر این بحث از مباحث اصول حذف شود هم مشکلی به وجود نمیآید.
امر هفتم: علامات حقیقت و مجازیکی از مهمترین مباحث اصولی، بحث حقیقت و مجاز است. برای به دست آوردن معنای حقیقی آیا باید به لغت رجوع کرد یا عرف یا شرع؟ گاه برای به دست آوردن معنای حقیقی به کتب لغت رجوع میشود گاه میتوان به میان اعراب رفت و استعمالات آنها را دید و گاه به استعمالات قرآنی و روایی رجوع میشود.