97/11/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع / عدم تبعیت دلالت از اراده
عدم تبعیت دلالت از اراده
آیا دلالت تابع اراده است یا نه؟ الفاظ دلالت بر معانی دارند، آیا اراده متکلم نقشی در دلالت دارد؟ الفاظ در سخنرانی ارتباطی با اراده سخنران ندارد. وقتی که سخنرانی ضبط میشود و دیگران آنها را میشنوند، حرفهای سخنران را میفهمند و اینکه سخنران چه چیزی را اراده کرده، ربطی به دلالت ندارد. مخاطب جز از راه همین الفاظ از قلب گوینده اطلاع ندارد و اگر گوینده بگوید که مقصودم چیز دیگری است از او پذیرفته نمیشود و ظواهر الفاظ را عوض نمیکند.
توضیحبرای واضح شدن محل بحث نیاز است که اقسام دلالت را بیان کنیم:
قسم اول: دلالت تصوریهدلالت تصوریه یعنی وقتی لفظ را میشنوید، معنایی در ذهنتان میآید خواه این الفاظ از انسان عاقل بالغ صادر شده باشد یا از طوطی سخنگو که نمیداند معنای لفظ چیست و ارادهای هم ندارد، همین که طوطی میگوید: «زیدٌ قائم» تصوّر آن در ذهن شما میآید. پس در دلالت تصوّریه، اراده نقشی ندارد.
قسم دوم: دلالت تصدیقیه اولییعنی جملهای از متکلم صادر میشود و صدور این جمله از متکلم، ظهور در معنایی دارد. کسی که در دادگاه اعتراف به چیزی میکند به او میگویند که ظاهر کلامت این است. روایتی که از معصومین (علیهمالسلام) را میشنویم، میگوییم که ظهور کلام در این است.
قسم سوم: دلالت تصدیقیه ثانیهدلالت لفظ بر معنا هست اما اراده جدی نیز به آن تعلّق گرفته است. شما وقتی در میان دوستانتان شوخی میکنید و جملهای میگویید که دوستان ناراحت میشود فوراً میگویید: «شوخی کردم» با این جمله ناراحتی را برطرف میکنید. کلام ظهوری داشت اما شما با قرینهای آن را داخل در مزاح کردید. بعد از اینکه دلالتی در لفظ محقق شد، قرینهای میآید و آن دلالت اولیه را برهم میزند و دلالت ثانیهای را برای آن درست میکند.
برای اینکه انسان به کلام متکلمی استدلال کند و قابل فهم باشد به این سه دلالت احتیاج دارد. این سه دلالت برای کسانی محقق است که اولاً لفظ وضعی داشته باشد، ثانیاً عالم به وضع باشند و ثالثاً متکلم در مقام بیان باشد؛ یعنی اراده جدی داشته باشد.
محل نزاعآیا الفاظ برای ذوات معانی وضع شدهاند یا برای معانی که مراد متکلم است؟ آیا الفاظی که واضع وضع میکند برای ذات معنا است یا وضع میکند برای معانی که مراد متکلم است؟
اینکه چیزی قید برای چیزی است، گاه «تقیّدٌ جزءٌ و القید خارجٌ» مثلاً گفته میشود: «لا صلاة الا بطهور» نماز باید با طهارت باشد. طهارت قید نماز است و باید تا آخر با آن باشد، تقیّد صلاة به طهارت داخل است اما خود وضو خارج از نماز است. گاهی هر دو داخل است، نماز بدون رکوع نمیشود، هم تقیّد و هم قیدش داخل در نماز است. اراده در رابطه با معانی الفاظ، از قبیل کدام یک است؟ شما قبل از سخنرانی، به مطلبی توجه میکنید، در ذهن میآوریم و سپس سخنرانی را شروع میکنید، این اراده قبل از گفتار موجود است و هین گفتار هم موجود است، این اراده در طول سخنرانی مستمر است و اگر حواس او پرت شود الفاظ اشتباه میشود.
حال پرسش این است که آیا اراده در معانی الفاظ دخالت دارند؟ دو گونه میتوان گفت: اراده سابق و اراده مستمر. در هر صورت ارادهای باید وجود داشته باشد اما آیا این اراده در معانی دخالت دارد؟