97/10/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرط صحت استعمال مجازی/ وضع
خلاصه جلسه گذشته: صحبت پیرامون این بود که آیا استعمالات مجازی بالوضع است یا بالطبع؟
استعمال مجازی آن است که لفظ در معنای حقیقی خودش استفاده نشود بلکه در مناسب معنای حقیقی استعمال شود. آیا این مناسبت، ضابطه مشخص مثل علاقه مشابهت و ... دارد؟برخی گفتهاند نیازی نیست علاقه وجود داشته باشد؛ بلکه همینکه طبع عرف بپسندد لفظی را در معنایی استعمال کند هرچند علایق مشخص بیستوپنجگانه هم نباشد، کفایت میکند؛ بنابراین استعمال مجازی تابع ذوق سلیم و طبع انسان است. برخی نیز گفتهاند که باید تابع ضابطه خاص و دارای یکی از علایق باشد.اشکال به نظر بالوضعدر اشکال به تابع وضع بودن گفته شده: زمانی که نویسنده کتابی را مینویسد یا خطیب که سخنرانی میکند و مجاز را استعمال میکنند آیا همیشه علایق را در نظر میگیرند یا اینکه ذوق خود آنان است که فعلاً این لفظ را در این معنا اراده کنند؟ وجدان هرکسی حاکم است بر اینکه ذوق سلیم کفایت میکند.مؤیّدآیا مجاز در لغات و زبانهای مختلف جهان، متفاوتاند یا بر اساس ضابطهای هستند؟ مثلاً در زبان ترکی به انسان شجاع، شیر اطلاق میشود، در زبان فارسی هم گفته میشود: شیر است، در زبان فرانسه و ... هم همین تعبیر استفاده میشود؛ بنابراین در زبانهای مختلف این معنای مجازی مطابق با ذوق همه است. آیا واضعان لغات ترک، فارس، فرانسه و ... گرد هم آمده و توافق کردهاند که باید علاقهای بین معنای حقیقی و مجازی باشد یا مجاز ذوقی است که در ذهن هرکسی وجود دارد؟ ذوق هر انسانی اینگونه است که لفظ را در معنای مشابه استعمال میکند، خواه عرب، فارس، ترک یا غیره باشد. همه ملتها به کسی که خوب کشتی میگیرد و حرف را شکست میدهد «شیر» میگویند؛ بنابراین ذوقی پشت این جریان است که این مجاز را استفاده میکند وگرنه واضعها نشست برگزار نکردهاند تا توافقی امضا کنند که در مجاز باید فلان علایق رعایت شود.تقسیم طبعدو گونه ذوق و طبع داریم:1ـ طبع و ذوق شخصی؛ مثلاً کسی شعر میگوید و لفظی را در معنایی مجازی استفاده میکند اما همه میگویند چقدر زشت و نامناسب است و مسخره میکنند اما مستعمل خوشش میآید؛
2ـ طبع و ذوق نوعی؛ مثلاً در جایی که همه میگویند چه شعر و مجاز زیبایی است.
معیار در ذوق سلیم، ذوق نوعی است. کسانی که وضع واضع را مطرح میکنند هم وضع نوعی را ملاک میدانند؛ یعنی در مجازات، وضع شخصی نیست.ما در جمع بین اقوال گفتهایم: زمانی که نوعی شد، معیار، معیار عمومی است که مردم خودشان متوجه میشوند؛ لذا هرکس که شعر را میبیند میگوید: چه ذوق عالی دارد؛ سعدی و حافظ چه زیبا این الفاظ را استفاده کردهاند. از همین رو است که حافظ مقام جهانی یافته و سایر زبانها هم اشعار او را دوست دارند. این شاعر ذوقی دارد که همه آن را میپذیرند زیرا الفاظ را به زیبایی استخدام و مجازات را استفاده میکند.
عدم دخالت واضع در مجازوضع واضع در مجازات، دخالتی ندارد بلکه آن چیزی که دخالت دارد ذوق نوعی مردم است نه ذوق شخصی.بچهای از مادر متولد میشود و او را حاتم مینامند درحالیکه قبل از او کسی به این نام نبوده است. این کودک به مرور بزرگ و بزرگتر شد، هر غذایی هم که داشت قبل از اینکه خودش بخورد به دیگران تعارف میکرد، اگر مالی داشت به نیازمند میداد. این حالت بارها و بارها تکرار شد، مردم گفتند که حاتم چه بچه سخاوتمندی است. با بزرگتر شدنش، سخاوتش نیز بیشتر شد. بعدها به هرکسی که سخاوتمند بود با اینکه نامش حاتم نبود، حاتم اطلاق کردند.پرسش این است که در مثال بالا، جایگاه واضع در استعمال مجازی، کجا بود؟ زمانی که کودک به دنیا آمد و واضع، حاتم را برای اولین بار وضع کرد، سخاوتی نبود و بعداً معلوم شد که سخی است. واضع، نقشی در این معنا نداشته است؛ بنابراین نمیتوان گفت که استعمال لفظ در معنای مجازی به وضع واضع است. در این مثال، واضع پدر بچه بود که در دو سالگی مرد و بعد از بزرگ شدن بچه در تمام دنیا به انسانهای سخی، حاتم گفته شد.حقیقت ادعاییمرحوم امام سخنی دارند که فوق همه این صحبتها است، ایشان میفرماید: این استعمالات، معنای مجازی نیست بلکه معنای حقیقی است. «اسد» در «رجل شجاع» هم که استعمال میشود معنای حقیقی است نه مجازی. زمانی که گفته میشود «زید اسد» معنای آن «زید شجاع» نیست بلکه یعنی واقعاً اسد است البته با ادعای حقیقت؛ بهعبارتدیگر ادعا میکنیم که زید همان شیر است. آنجا که امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «یا اشباح الرجال و لارجال» یعنی اینها حقیقتاً مرد نیستند. معنای «زید اسد» با معنای «زید شجاع» یکی نیست بلکه معنای «زید اسد» آن است که زید خیلی شجاع است و مبالغهای در شجاعت بیان میشود.اشکال: حقیقت ادعایی، فرمایش خوبی است اما آیا این حقیقت ادعایی در همهجا صدق میکند یا فقط در برخی موارد؟ ممکن است بگویید در برخی موارد حقیقت ادعایی صدق نمیکند.