97/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اقسام وضع/ وضع
صحبت پیرامون انواع وضع بود. وضع عام، موضوعله عام مانند انسان؛ وضع خاص، موضوعله خاص مانند زید؛ وضع عام، موضوعله خاص مانند اسمای اشاره؛ وضع خاص، موضوعله عام.وضع خاص، موضوعله عامآیا این قسم امکان و وقوع دارد؟قول دوم: اکثر علما قائل شدهاند که این قسم، امکان و وقوع ندارد.
دلیل: هنگام وضع لفظ برای معنا باید تصور شود؛ بدون تصور معنا، وضع لفظ برای آن معنا امکان ندارد. وقتی خاص، تصور شود نمیتواند موضوعله آن عام باشد چون عام، تصور نشده است و فرض بر تصور خاص است نه عام. اگر گفته شود که عام، تصور شده، در اینجا دیگر وضع، خاص نیست بلکه وضع هم عام است.
اشکال: میتوان خاص را تصور کرد ولی وضع برای عام باشد. دو مثال برای این قسم میزنیم:
مثال اول: هنگامیکه جسمی را از دور در حال حرکت میبینید اما نمیدانید که آیا گاو یا شتر یا الاغ یا ... است. با خودتان میگویید: من که نمیدانم چیست تا نام آن را بگویم، نامی را برای آن وضع میکنم تا هرچیزی بود شامل آن شود؛ مثلاً گفته میشود «حیوان». تصور شما، معنای خاصی بوده؛ یعنی همین جسّهای که دارد میآید اما موضوعله عام است زیرا نمیدانید که چیست.
مثال دوم: وضع دو گونه است: 1ـ تعیینی؛ 2ـ تعیّنی. وضع تعیینی وضعی بود که واضع، لفظ را برای معنایی بالخصوص وضع میکند. وضع تعیّنی وضعی بود که لفظ در معنایی کثرت استعمال پیدا کند مانند لفظ «صلاة» که در ارکان مخصوص، براثر کثرت استعمال، تعیّن پیدا کرده است و دیگر به معنای «دعا» نیست.
چه اشکالی دارد که لفظی، وضع تعیینی آن برای خاص باشد اما وضع تعیّنی آن برای عام باشد. معنای خاصی در ذهن تصور میشود و لفظ هم برای همان معنای خاص میشود اما در اثر کثرت استعمال، در معنای عام استفاده میشود. در مثال صلاة، معنای خاص، یعنی دعا، از بین رفته و معنای عام، یعنی ارکان مخصوص، آمده است. این معنای تعیّنی شامل نماز من، شما، نماز واجب، مستحبی و ... میشود. در ابتدا وضع خاص و موضوعله خاص بوده اما بعد از مدتی موضوعله عام شده است.قسم چهارم هم امکان دارد و هم وقوع، زیرا امری اعتباری است نه امر تکوینی بنابراین قابل اعتبار است.ن برای عام باشد