97/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعریف وضع، دلالت الفاظ بر معانی
صحبت پیرامون تعریف وضع بود؛ تعاریفی را برای وضع بیان کردیم.تعریف هفتم: مرحوم امام میفرماید: «جعل اللفظ للمعنى وتعيينه للدلالة عليه».[1] این تعریف همانند تعریف اول است.
اشکال: ظاهراً وضع تعیّنی را شامل نمیشود. وضع تعیّنی این بود که واضع لفظی را برای معنایی وضع نکرده بلکه بر اثر کثرت استعمال، لفظ حقیقت در معنایی شده است؛ مانند لفظ «صلاة» که در ارکان مخصوص، تعیّن پیدا کرده درحالیکه معنای لغوی آن «دعا» است.
تعریف هشتم: شهید صدر میفرماید: «إن الوضع قرن مخصوص بين تصور اللفظ وتصور المعنى بنحو أكيد».[2]
قرن اکید، یعنی مقارنه مؤکد بین تصور لفظ و معنا؛ اگر لفظی بیان شود و معنایی سریع به ذهن بیاید (تبادر) قرن اکید است و اگر معنایی سریع به ذهن نیاید، قرن اکید نیست بلکه ممکن است معنای مجازی باشد.اشکال: قرن اکید، علت وضع نیست بلکه معلول وضع است. ابتدا باید وضعی صورت گیرد و سپس کمکم این حالت پیش بیاید که با گفتن لفظ، معنا فوراً به ذهن بیاید. مگر گفته شود: قرن اکید، علامت وضع است، مانند اینکه گفته میشود:تبادر علامت حقیقت است؛ قرن اکید هم علامت این است که این لفظ برای فلان معنا وضع شده است.
این بحث تمام شد، مجموعاً هشت تعریف برای وضع بیان و اشکالاتشان را ذکر کردیم. بهترین تعریف که اشکالی بر آن وارد نیست به نظر ما این است که «الوضع تعیّن اللفظ للمعنی». این تعیّن ممکن است به وضع واضع باشد یا به کثرت استعمال.
مبحث دوم: آیا دلالت لفظ بر معانی، ذاتی است یا جعلی
آیا تعیّن لفظ برای معنا را خداوند انجام داده که دلالت لفظ بر معنا ذاتی باشد، یا این تعیّن را انسانها انجام دادهاند تا دلالت جعلی باشد؟پس از خلقت آدم و حوا در بهشت، خداوند قدرتی به آنها داد که با هم صحبت میکردند. در برخی از روایات وارد شده که چه صحبتهایی با یکدیگر داشتند؛ بنابراین از همان ابتدا حضرت آدم و حوا با هم صحبت کردند؛ پس از هبوط بر زمین هم با یکدیگر تکلم و صحبت داشتند.این صحبت کردن را چه کسی به آنها آموخت؟ مسلّم است که خداوند به آنها آموخته است حال یا با الهام یا با وحی بر نبیّ. فرزندان نیز از پدر و مادر خود آموختند و بهمرورزمان، تعداد کلمات گسترش یافت که تاکنون زبانهای مختلف در مکانهای متفاوت شکل گرفته است.خداوند تکالیفی را برای انسانها در نظر گرفته است؛ چگونه باید این تکالیف را برای انسانها بیان کند؟ برای نزول قرآن، تورات و انجیل، باید در ابتدا الفاظ را به انسان بیاموزد تا بتواند کتب را که نازل کرد انسانها آنها را خوانده و بفهمند؛ بنابراین خداوند با الهام یا وحی بر پیامبران، الفاظ را به انسانها القا کرده و میآموزد.ریشه وضع الفاظ خداوند است؛ مثل اینکه وقتی یک درخت سیب کاشته، آبیاری و کوددهی میشود سپس میوه عالی میدهد، برخی میگویند: «زید انبت الزرع» و برخی میگویند «الله انبت الزرع»؛ کدام یک از دو سخن، صحیح است؟ هر دو صحیح است؛ یکی واسطه اخیر یعنی زید را میگوید و دیگری الله را میگوید زیرا خداوند به انسان حیات، عقل و قدرت داده و به او الهام میکند. همه کارها، صنعتها و زراعتها با لطف خداوند انجام شده است. وضع الفاظ نیز از همین قبیل است که گاهی با الهام است و گاهی با وحی بر پیامبر.