97/09/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تعریف و انواع وضع
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در علم اصول، راجع به تعریف وضع بود. تعریف دوم را مرحوم نهاوندی،[1] محقق خویی[2] و دستهای از علما ذکر کرده بودند: إن الوضع عبارة عن التعهّد الصادر عن الواضع بإنّه متی أراد إراءة تفهیم الموضوعله، فلیتکلّم باللفظ الموضوع. واضع تعهد میکند که هر زمان معنایی را اراده کند این لفظ را استفاده کند.
اشکالاتاشکال اول: این اشکال توسط محقق ایروانی[3] مطرح شده است: بر اساس این تعریف، تعهد واضع، تفهیم معنایی با یک لفظ خاص است یعنی با گفتن آن لفظ خاص، معنا در ذهن مجسم شود؛ مثلاً زمانی که گفته میشود «مشهد» بارگاه و ضریح باصفای امام رضا (ع) در ذهن مجسم میشود. تا اینجا مطلب هیچ مشکلی ندارد اما زمانی میخواهید بگویید «زید قائم» یعنی زید خارجی، در خارج ایستاده است؛ علاوه بر اینکه زید و قیام در ذهن آمده چیز دیگری هم هست اینکه نهتنها در ذهن بلکه زید در خارج هم موجود است قائم بودنش هم نه در ذهن بلکه در خارج است. اشکال آن است که رساندن چنین مطلبی در کجای تعهد واضع قرار گرفته است. شما میگفتید که واضع تعهد کند با آمدن لفظ، معنا در ذهن حاضر شود درحالیکه در مثال، بحث ذهن نیست بلکه بحث از خارج است. بهعبارتدیگر تعهد مربوط به وجود ذهنی است اما وضع گاهی برای تفهیم وجود خارجی است.
اشکال دوم: این اشکال توسط مرحوم امام خمینی[4] مطرح شده است: هر مستعملی واضع نیست. شما زمانی که لفظی را استعمال میکنید و متعهد میشوید که مثلاً ضرَب یا نصَر را در معنای خاصی استفاده کنید، واضع نیستید بلکه واضع کسی است که قبل از شما این الفاظ را برای معانی وضع کرده است. هر مستعملی که این تعهد را بپذیرد واضع نیست.
اشکال سوم: اگر واضع چنین تعهدی داده است چگونه استعمال مجازی دارید؟ مگر تعهد، قول و امضا ندادید که هرگاه این لفظ گفته شود فلان معنا در ذهن بیاید؟ مثلاً تعهد کردید که با گفتن «اسد» حیوان مفترس در ذهن حاضر شود پس چگونه است که اسد را در «رجل شجاع» استفاده میکنید؟ بنابراین همه استعمالات مجازی خلاف تعهد است.
اشکال چهارم: در وضعهای تعیّنی چه تعهدی وجود دارد؟
وضع دو گونه است:وضع تعیینی: واضع لفظی را برای معنایی قرار میدهد.وضع تعیّنی: مانند لفظ «صلاة» که به وضع تعیینی به معنای «دعا» بوده است اما اکنون وضع جدید و معنای جدیدی پیدا کرده است که به آن وضع تعیّنی گفته میشود. وقتی گفته میشود «اقیموا الصلاة» به این معنا نیست که دعا بخوانید بلکه منظور این است که نماز (افعال و ارکان خاص) بخوانید.وضع تعیّنی، خلاف آن تعهد اولی است. وضع تعیّنی هم نوعی وضع است و معنای حقیقی صلاة اکنون همین نماز است؛ بنابراین تعریف شما جامع افراد نیست؛ در همهجا تعهد نیست مانند وضعهای تعیّنی.اشکال پنجم: این اشکال توسط آیتالله سبحانی[5] مطرح شده است: ابتدا وضع است سپس تعهد؛ یعنی ابتدا واضع، لفظی را برای معنایی وضع میکند بعد از اینکه وضع کرد این تعهد بهوجود میآید؛ بهگونهای که مردم متعهد میشوند زمانی که لفظ را میگویند فلان معنا را اراده کنند؛ بنابراین تعهد، قبل از وضع یا همان وضع نیست.
اشکال ششم: اینکه گفته شد «جعل اللفظ علامة للمعنا» یا «تعیّن اللفظ للدلالة علی المعنی» چه اشکالی داشت که شما لقمه را دور سر میگردانید و میگویید «تعهد»؟ جعل یا تعیّن لفظ برای دلالت بر معنا یا به وضع تعیینی یا تعیّنی. زمانی باید تعریف را عوض کرد که تعریف قدما اشکالی داشته باشد که برای رفع آن اشکال، تعریف، تغییر داده شود.