97/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تمایز علوم
صحبت در مسئله تمایز علوم بود که آیا تمایز علوم به موضوع علم است یا به محمول و یا به اغراض؟آیتالله سبحانی میفرماید: «أنّه إذا كان بين العلمين تمايز في مرتبـة الذات كتمايز علم النفس وعلم النبات، حيث إنّ الموضوع في الأوّل غيره في الثاني، فلا تصل النوبة إلـى التمييز بالغرض الذي هـو أمر متأخّر عن جوهـر المسـألة: موضوعها ومحمولها».[1]
گاهی میان علوم تمایز ذاتی است؛ مثل علم نفس که راجع به شناخت انسان و خدا است و علم نبات که راجع به گیاهشناسی است. تفاوت این دو در موضوع است و نوبت به غرض نمیرسد.نقدهمانگونه که تفاوت میتواند در موضوع باشد، میتواند در غرض هم باشد؛ غرض در علم النفس، شناخت خداست و غرض در علم النبات، شناخت گیاه است؛ بنابراین اشکال شما به مرحوم آخوند وارد نیست.تمایز ذاتی علوممرحوم امام خمینی میفرماید: «كما أنّ منشأ وحدة العلوم إنّما هو تسانخ القضايا المتشتّتة التي يناسب بعضها بعضاً ، فهذه السنخية والتناسب موجودة في جوهر تلك القضايا وحقيقتها ولا تحتاج إلى التعليل ، كذلك تمايز العلوم واختلاف بعضها يكون بذاتها».[2]
تمایز علوم به موضوعات، محمولات و اغراض نیست بلکه تمایز علوم ذاتی است. ذات و جوهر علوم با یکدیگر فرق دارد.نقدآیتالله فاضل، شاگرد مرحوم امام، اشکال میکند: ذات علم چیزی جدای از موضوعات، محمولات و نسبت نیست؛ «الصلاة واجبة» و «الحج واجب» هر کدام از مسائل فقهاند و موضوع، محمول و نسبت دارند؛ ذات فقه همین مسائل است؛ ذات همان مسائل است.«انّ المسائل عبارة عن موضوعات و محمولات و أغراض مترتّبة عليها، و هذه السنخيّة إن كانت بين الموضوعات فلا بدّ من قول المشهور بكون التمايز بالموضوعات، و إن كانت بين المحمولات فلا بدّ من القول بكون التمايز بالمحمولات أو بالجامع بين المحمولات، و إن كان وجه السنخيّة اشتراك المسائل في الغرض فلا بدّ من كون التمايز بالأغراض، و لا يتصوّر قسم رابع غير هذه الأقسام في المسألة».[3]
نقدبه نظر ما این اشکال بر مرحوم امام وارد است؛ مسائل علوم تفاوتی با ذات علوم ندارند. نمیتوان گفت ذات علوم متفاوت است و ما کاری به موضوعات، محمولات و اغراض نداریم؛ این بیان، قابل تصویر نیست زیرا علم از موضوعات، محمولات و نسبتهایی تشکیل شده و مسائل به صورت مبتدا و خبر بیان شدهاند.
اما مرحوم فاضل لنکرانی فرمایشاتی دارند که ما نسبت به آنها نقد داریم:ایشان میفرماید: وقتی میگوییم علمی با علم دیگر متغایر و متمایز است یعنی بین مسائل آن علم، سنخیت وجود دارد و وقتی سنخیت وجود داشت پس باید بگوییم موضوع آن علم، مسائل آن هم هست؛ باید موضوعات مسائل را موضوع علم قرار دهیم؛ یعنی سنخیت بین موضوعات وجود دارد. سنخیت بین محمولات هم وجود دارد یعنی محمول را باید موضوع علم قرار داد؛ بنابراین سنخیت بین هرکدام بود همان را باید موضوع علم قرار داد.این فرمایش ایشان را ما نمیپذیریم. سنخیت بین موضوع و محمول وجود دارد اما موضوع علم را غرض میدانیم؛ مثلاً غرض، استنباط احکام است این غرض با سنخیت بین موضوعات و بین محمولات حاصل میشود زیرا همین غرض، سبب سنخیت شده است. سنخیت بین «الصلاة واجبة» و «الحج واجب»، تکلیف مکلفین است؛ غرض که اداء تکلیف مکلفین است باعث سنخیت بین این دو حکم شده است.