97/01/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اجتهاد متجزّی/تقسیمات اجتهاد/مبحث اجتهاد و تقلید
خلاصه جلسه گذشته: بحث در اجتهاد متجزّی بود. آیا مجتهد متجزّی میتواند مرجع تقلید شود؟ و آیا میتواند قاضی شود؟ این دو سؤال در اینجا مطرح است. مجتهد متجزّی دارای مراتبی است: یک مرتبه مجتهد متجزّی این است که اجتهادش در حد یک یا دو و یا سه مسأله است. یک مرتبه این است که قدرت بر استنباط دارد و مسائل معتدٌّبه را هم استنباط کرده است. مرتبه سوّم این است که در مسائل معتدٌّبه اجتهاد کرده منتهی در باب واحد؛ مثلاً در باب قضاوت، مجتهد متجزّی است و به مسائل زیادی در باب قضاوت تسلّط پیدا کرده است و با ادلّه تفصیلیّه به دست آورده است.
با توجّه به این مراتب که برای مجتهد متجزّی وجود دارد، دو سؤال فوق مطرح میشود. ما برای تقلید دو مسیر داریم یکی مسیر بنای عقلا و دیگری مسیر روایات است. مسیر بنای عقلا این است که هر عاقلی را ببینید در مسائل مختلف به متخصص در همان مسأله مراجعه میکند. لذا بدین ترتیب، عقلای عالم، تقلید را لازم میدانند که برای به دست آوردن احکام دین باید به عالم دینی مراجعه کرد. این رجوع جاهل به عالم که مورد تأیید خداوند هم هست که میفرماید:«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ»[1] و امثال این آیات که در قرآن و همچنین در روایات وارد شده است.
مسیر دیگر هم روایات است که میفرماید: «فارجعوا فیه الی رواة احادیثنا» یا «من عرف حلالنا و حرامنا» و امثال این تعبیرات که در روایات آمده «من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مطیعا لامر مولاه ... فللعوام ان یقلِّدوه» در روایاتی که در این باب وارد شده، عارف به احکام ملاک و معیار است. عقلای عالم عارف به احکام را چه کسی میدانند؟ وقتی که عارف به احکام و متخصص را پیدا کردیم بنای عقلا میگوید رجوع جاهل به عالم و روایات هم میگوید عارف به احکام. حال شخصی هست که دو مسأله را خوب و با دلیل و برهان بلد است، آیا به این شخص عارف به احکام صدق میکند؟ جوابگوی این مسأله شما و عرف جامعه هستید. هم عقلا و هم روایات به این مسأله نظر دارند که عارف به احکام باید صدق کند. در مورد شخصی که یک مسأله یا دو مسأله بلد است، عارف به احکام صدق نمیکند ولی اگر مسائل زیادی را میداند، عارف به احکام صدق میکند.
پس با این توضیح جواب سؤال اول مشخص شد که در صورتی که عارف به احکام بر مجتهد متجزّی صدق کند، تقلید از او جایز است. و این را هم عقلای عالم تأیید میکنند و هم روایات.
در پاسخ به سؤال دوّم نیز میگوییم که همین مسأله رجوع الجاهل الی العالم وجود دارد، به عنوان مثال شخصی که با همسایه دعوا کرده، باید به شخصی که عالم به مسائل قضاوت است، رجوع کند. حال آیا در مسائل دیگر مانند صلاة و صوم هم باید عالم باشد یا نه؟ مرحوم آخوند[2] و مرحوم امام[3] و عدهای دیگر از اصولیون میفرمایند که حکم مجتهد متجزّی نافذ نیست مگر در صورتی که مقدار معتدٌّبه از احکام را علاوه بر احکام باب قضاء بداند. اما به نظر ما لزومی ندارد که در مسائل دیگر مجتهد باشد. در روایاتی که در باب قضاوت مجتهد متجزّی خوانده شد داشتیم که امام (ع) میفرمود به کسی رجوع کنید که «یعلم شیئاً من قضایانا» این عبارت در مورد مجتهد متجزّی که مسائل معتدّ به باب قضا را اجتهاداً میداند، صدق میکند.
مرحوم امام میفرماید: در روایات چیزی که دلالت بر اعتبار وجود ملکه مطلق اجتهاد و قوّت استنباط تمام احکام کند، وجود ندارد؛ بلکه آنچه که مقبوله و روایاتی مانند آن دلالت میکند، وجود قوّه نظر و اجتهاد و شناخت احکام است، البته به مناسبت حکم و موضوع، باید موازین قضاوت و رفع خصومت را بداند. لذا همه فقها آن را معتبر دانستهاند.[4]
به نظر ما کلام ایشان صحیح است و شاید مراد ایشان این باشد که علم به مقدار معتدٌّبه در مسائل قضا، کفایت میکند و لازم نیست در ابواب دیگر اجتهاد داشته باشد. البته به نظر ما مرحوم آخوند هم همین مطلب را میفرمایند چون مرحوم آخوند هم میفرماید مسائل معتدٌّبه؛ لذا نظر همه علما در این باب یکی است.