درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

96/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مرجّحات خارجی/مرجّحات باب تعارض/تعارض ادلّه

 

خلاصه جلسه گذشته:

بحث در رابطه اماراتی بود که می‌توانستند در مقام مرجّح یکی از دو روایت معارض قرار بگیرند.

یکی از این موارد، افقهیّت راوی است. مراد از اینکه راوی افقه باشد، فهم دقیق و کامل راوی نسبت به کلامی است که از زبان معصوم می‌شنود. برخی از روات در روایات ما به "أفقه" توصیف شده‌اند. برخی مثل "زراره بن أعین" و یا "محمّد بن مسلم" را معصوم به عنوان افقه توصیف کرده است. این توصیف و خصوصیت این دسته از روات در نگاه برخی باعث ترجیح روایتش بر روایت معارض می‌شود.

وقتی در رابطه با یک روایت می‌گوییم راوی آن افقه است، در حقیقت دو نکته در این روایت وجود دارد.

اولاً، این روایت به خوبی از زبان معصوم توسّط راوی فهمیده شده است. این خصوصیت مفاد خبر را به واقع نزدیک‌تر می‌کند. أفقه روایت را دقیق‌تر نقل می‌کند. شما وقتی در باب نظر یک استاد دو گزارش از دو شاگرد او به دستتان برسد، به سراغ شاگردی می‌روید که در کلاس رتبه‌ی بالاتری از نظر درسی داشته و فهم و احاطه‌ی او بر کلمات استاد بیش از دیگری است.

ثانیاً، وقتی فقیهی مانند زراره یک روایت را نقل می‌کند، خودش نیز بدان روایت عمل می‌کند؛ بنابراین روایت او علاوه بر اینکه حائز فهم صائب و دقیق و عمیق او از کلام معصوم است، پشتوانه‌ی عمل او- که از کبار اصحاب امام صادق است- را نیز دارا خواهد شد.

به همین جهت وقتی مرحوم شیخ انصاری افقهیّت را توضیح می‌دهند، تنها به ذکر راوی آخر که از امام نقل می‌کند بسنده نمی‌کنند. بلکه افقهیّت روات قبل را هم به عنوان مرجّح ذکر می‌کنند. چرا که وقتی طبقات قبل از راوی از معصوم هم افقه باشند، اگرچه فهم ایشان در نقل دخالت ندارد، ولی عمل ایشان به روایت پشتوانه روایت می‌شود و گمان ما را به تطابق مفاد آن با واقع افزایش می‌دهد؛ به همین خاطر می‌تواند مرجّح باشد.[1]

با توجّه به این دو خصوصیت، می‌توان افقهیّت راوی را مرجّح روایت فرض کرد.

اما یک سؤال در اینجا مطرح می‌شود؛ این خصوصیت افقهیّت اگر به عنوان مرجّح پذیرفته شود، مرجّح داخلی است و یا مرجّح خارجی؟

با توجّه به تعریفی که از مرجّح داخلی و خارجی مطرح کردیم، مرجّحات داخلی مرتبط با محتوای روایت بودند؛ و صفات و خصوصیات راوی که خارج از محتوای روایت است، مرجّح خارجی خواهد بود؛ بنابراین خصوصیتی مثل صدق راوی مرجّح خارجی بوده و خصوصیات مثل مضمون عالی، مرجّح داخلی است.

در رابطه با افقهیّت از این جهت که خصوصیت راوی است، مرجّح خارجی خواهد بود. ولی از این جهت که افقهیّت خصوصیتی در راوی است که در فهم او از کلام معصوم و محتوای روایت اثر دارد، مرجّح داخلی است.

اما به نظر ما، از آنجا که ملاک مرجّحات داخلی ارتباط مستقیم با مضمون و محتوای روایت بود و خود افقهیت از خصوصیات راوی بوده و به تنهائی هم حجّت نیست، باید آن را داخل در مرجّحات خارجی دانست.

قول دوّم: افقهیّت مرجّح داخلی است.[2]

قول سوّم: افقهیت از مرجّحات نیست.[3]

این قول محقّق عراقی است. به نظر ایشان افقهیت مناسب ترجیح حکم و فتوی است و به خود روایت تناسبی ندارد.

به نظر ما، سخن ایشان صحیح نیست. جهت آن را جلسه بعد توضیح خواهیم داد.


[1] فرائد الاصول، ج4، ص139، ط تراث الشیخ الاعظم.
[2] کتاب التعارض، محقّق یزدی، ص529، ط محلّاتی.
[3] فوائد الاصول، محمدعلی کاظمینی، ج4، ص784، ط نشر اسلامی.