درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1403/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/مقدمة داخلية و مقدمة خارجية

 

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث ما در اینجا در مورد مقدمه واجب و اقسام آن بود. از جمله اقسام مقدمه واجب، مقدمه داخلی، مقدمه خارجی و مقدمه‌ای که قید آن خارجی ولی تقیّد آن داخلی است، می‌باشد. در ادامه به تفصیل به این اقسام پرداخته و بررسی می‌کنیم که کدام یک از این موارد در بحث مقدمه واجب مورد نظر است.

اقسام مقدمه واجب

مقدمه داخلی: مانند رکوع که هم قیدش و هم تقیّدش داخل در نماز است.

مقدمه خارجی: مانند طی المسافة للحج که برای انجام حج باید مسافت معینی را طی کنید.

مقدمه‌ای که قید آن خارجی و تقیّد آن داخلی است: مانند وضو که قید آن خارج از نماز است، اما تقیّد آن در نماز به عنوان طهارت مورد نیاز است، تقیّد جزءٌ و قید خارجیٌ.

تعیین مقدمه واجب مورد بحث

کدام یک از این اقسام مقدمه در بحث مقدمه واجب محل بحث است؟ به عبارت دیگر، علما در مورد این‌که آیا مقدمه واجب واجب است یا خیر بحث کرده‌اند. باید مشخص شود که کدام یک از این اقسام مقدمه واجب، مورد توجه علما در این بحث است.

در این میان، مرحوم آخوند خراسانی در این‌باره می‌فرماید:«ثم لا يخفى إنّه ينبغي خروج الأجزاء عن محلّ النزاع ، كما صرح به بعضٍ وذلك لما عرفت من كون الإِجزاء بالأسر عين المأمور به ذاتاً ، وإنما كانت المغايرة بينهما اعتباراً ، فتكون واجبة بعين وجوبه ، ومبعوثاً إليها بنفس الأمر الباعث إليه ، فلا تكاد تكون واجبة بوجوب آخر ، لامتناع اجتماع المثلين [1] رکوع از مقدمه واجب خارج است. زیرا رکوع جزء خود نماز است و نمی‌توان آن را به عنوان مقدمه واجب در نظر گرفت. دلیل ایشان این است که اگر رکوع را هم واجب نفسی و هم واجب غیری بدانیم، اجتماع مثلین در آن محال است.

اشکال مرحوم شیخ محمدحسین

مرحوم شیخ محمدحسین در این‌جا اشکال وارد می‌کند و می‌فرمایند:«أنّ الامتناع ليس بملاك اجتماع المتماثلين و المتضادّين كما هو المشهور عند الجمهور بل لأنّ الإرادة علّة للحركة نحو المراد فان كان الغرض الدّاعي إلى الإرادة واحداً فانبعاث الإرادتين منه في قوّة صدور المعلولين عن علة واحدة و هو محال،و إن كان الغرض متعدّداً لزم صدور الحركة عن علّتين مستقلتين و هو محال.» [2] این حرف مرحوم آخوند که اجتماع مثلین در اینجا تحقق پیدا نمی‌کند، درست نیست و ارادتین اشکالی ندارد.

به نظر ما اجتماع مثلین در موضوع واحد در اعتباریات اشکالی ندارد. بله در امور تکوینی اجتماع مثلین محال است، اما در امور اعتباری این‌گونه نیست. به عنوان مثال، وضو که مستحب نفسی است «الوضوء نورٌ»، ممکن است در شرایطی همین وضو واجب غیری گردد، مانند زمانی که برای نماز باید وضو بگیرید. در اینجا، وضو هم مستحب نفسی است و هم واجب غیری و این دو اعتبار در کنار هم جمع می‌شوند. این نکته اهمیت دارد که در امور اعتباری، دو اعتبار ممکن است در یک عمل جمع شوند. به عنوان مثال، وضو که از نظر خود عمل مستحب است، اما از نظر نماز واجب است. بنابراین هیچ اشکالی ندارد که وضو هم مستحب باشد و هم واجب غیری. در اینجا استحباب نفسی تکامل می‌یابد و به وجوب غیری تبدیل می‌شود.

القول الثاني: دخول المقدّمات الداخليّة في محلّ النزاع[3] [4] [5]

نکته دیگر، پرسش دیگر اینکه در مورد وضو که قید آن خارج از نماز است امّا تقیّد آن در داخل نماز قرار دارد چیست؟ به عبارت دیگر، وضو قبل از نماز باید گرفته شود، امّا طهارت آن باید تا پایان نماز حفظ شود. حال سوال این است که آیا این وضو یکی از مقدماتی است که در بحث مقدمه واجب مطرح است یا خیر؟ به وضوح می‌توان گفت که این موضوع مسلم است و مورد بحث واقع شده است. بنابراین، یکی از اقسام مقدمات واجب، وضو است.

همچنین شرایطی مانند استقبال قبله نیز از همین دسته‌اند. برای مثال، شما پیش از نماز، به سمت قبله می‌ایستید و "الله اکبر" می‌گویید. استقبال قبله شرط نماز است و این شرط باید تا پایان نماز ادامه داشته باشد. به این ترتیب، آغاز این شرط خارج از نماز است، اما امتداد آن داخل نماز است.

یا مثلاً ستر عورت: قبل از شروع نماز، شما باید ستر عورت داشته باشید و این شرط از ابتدا تا پایان نماز ادامه دارد. بنابراین، شرایطی نظیر استقبال قبله و ستر عورت، قیدشان خارج از نماز است، اما تقیّدشان داخل نماز می‌باشد.

تمام این شرایط و حتی موانع، اگر رعایت نشوند، نماز را باطل می‌کنند. برای مثال، موانعی مانند قهقهه «الصلاة مشروطة بعدم القهقهة»، فعل کثیر، یا هدایت به مقصدی غیرشرعی، اگر در طول نماز رخ دهند، موجب بطلان آن می‌شوند. این موانع و شرایط نیز داخل در بحث مقدمه واجب قابل بررسی‌اند.

محقق بجنوردی(رحمة الله علیه) می‌فرماید:«لا شك في دخول المقدمات الداخلیة بمعنی ما يكون التقیّد به داخلاً في الواجب و تكون ذاته خارجة عنه. و هذا ينحصر بالشرائط و الموانع الشرعیة في محل النزاع. و إنما الكلام في دخول المقدمات الداخلیة بالمعنی الأخص في محل الكلام. إنّ لها وجود و للواجب وجود آخر، فیقع النزاع في وجود الملازمة بین تعلق الإرادة بأحدهما مع تعلقها بالآخر و عدمها.» [6]

بنابراین، مقدماتی مانند شرایط (شرائط)، موانع، مقتضیات و امثال آن‌ها، همگی می‌توانند جزو بحث مقدمه واجب قرار گیرند. می‌توان در مورد این مسائل بررسی کرد که آیا این موارد به عنوان مقدمه واجب، واجب غیری محسوب می‌شوند یا خیر.

القول الثالث: أن أجزاء المرکبات الاعتباريّة داخلة في محل النزاع[7]

یکی از مباحث مهم در موضوع مقدمه واجب، بررسی مقدماتی است که تحقق واجب بر آن‌ها متوقف است. به عنوان مثال، طی المسافة للحج از جمله این مقدمات است. در اینجا بحث می‌شود که آیا این مقدمه، واجب است یا خیر؟

به وضوح روشن است که بدون طی کردن مسافت، انجام حج امکان‌پذیر نیست؛ لذا طی المسافة، مقدمه‌ای ضروری برای تحقق حج محسوب می‌شود. اگر این مقدمه را واجب بدانیم، معنایش این است که ترک آن نیز از حیث شرعی موجب ترتب عذاب می‌شود. از سوی دیگر، اگر این مقدمه واجب غیری محسوب شود، عذاب مترتب بر ترک آن، به دلیل ترک واجب اصلی (یعنی حج) خواهد بود، نه ترک مقدمه. به بیان دیگر، در این حالت ترک مقدمه فی‌نفسه عذاب مستقلی ندارد، بلکه ترک آن تنها به واسطه تعطیل واجب اصلی مؤاخذه‌پذیر است.

برای روشن‌تر شدن بحث، می‌توان گفت که مقدمات خارجیه در اینجا محل نزاع‌اند. به عنوان نمونه:

    1. طی المسافة للحج: این مقدمه، قید و تقیّد آن هر دو خارج از فعل اصلی (حج) هستند. یعنی انجام این مقدمه در خارج از ذات واجب (حج) تحقق پیدا می‌کند.

    2. وضو: وضو از دیگر مقدماتی است که قید آن خارج از نماز است، اما تقیّد آن داخل در فعل نماز است؛ به این معنا که وضو پیش از شروع نماز گرفته می‌شود، اما طهارت آن باید تا پایان نماز ادامه داشته باشد.

همچنین سایر مقدمات، مانند استقبال قبله و ستر عورت، نیز از همین منظر بررسی می‌شوند. این مقدمات اگرچه قیدشان پیش از نماز و در خارج از فعل واجب است، اما تقیّدشان در طول فعل واجب حفظ می‌شود.
بنابراین مقدمات خارجیه، همچون طی المسافة للحج، وضو، استقبال قبله، و ستر عورت، داخل در بحث مقدمه واجب هستند. محل نزاع علما در اینجا است که آیا ترک این مقدمات فی‌نفسه عذاب‌آور است یا عذاب تنها به دلیل ترک واجب اصلی مترتب می‌شود؟ به نظر می‌رسد که ترک مقدمه، عذاب مستقلی ندارد و تنها در صورت تعطیل واجب اصلی، ترک آن مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد.


[1] كفاية الأصول - ط آل البيت، الآخوند الخراساني، ج1، ص90.
[2] نهاية الدراية في شرح الکفاية - ط قديم، الغروي الإصفهاني، الشيخ محمد حسين، ج1، ص306.
[3] منتهى الأصول، روحاني، محمد حسین، ج1، ص277.
[4] جواهر الأصول - تقريرات، المرتضوي اللنگرودي، محمد حسن، ج3، ص20.
[5] تحريرات في الأصول، الخميني، السيد مصطفى، ج3، ص14.
[6] منتهى الأصول، روحاني، محمد حسین، ج1، ص277.
[7] دراسات في الأصول - تقريرات، السيد صمد علي الموسوي، ج2، ص23.