1403/10/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/مقدمة داخلية و مقدمة خارجية
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در مقدّمه واجب در رابطه با مقدمات داخلیه و خارجیه بود. مقدمات، اقسامی دارند که در اینجا به سه نوع از آنها اشاره کردیم:
اقسام مقدمات:
۱) مقدمات داخلیه (بالمعنی الأخص)
این نوع مقدمات، قید و تقیّدشان داخل در ماهیّت واجب است؛ القید و التقیّد داخلان فی المرکبة؛ مانند رکو در رکوع، هم خود رکوع (قید) و هم تقیّد آن (شرایط قبل و بعد) داخل در ماهیّت نماز هستند. به عبارت دیگر، رکوع تقیّداتی دارد که شامل وقوع آن بعد از قرائت و قبل از سجده میشود. بنابراین، هم قید و هم تقیّد داخل در نماز هستند و به آن مقدمات داخلیه گفته میشود.
۲) مقدمات خارجیه (بالمعنی الأخص)
این نوع مقدمات، قید و تقیّد هر دو خارج از ماهیّت واجب هستند؛ مانند "طی المسافة للحجّ". برای انجام حجّ، طی مسافت لازم است؛ امّا هم خود طی مسافت (قید) و هم تقیّد آن (ارتباط با حجّ) خارج از ماهیّت حجّ هستند. این نوع را مقدمات خارجیّه بالمعنی الأخص مینامند.
۳) مقدمات مرکبه
در این نوع مقدمات، قیدشان خارج است، امّا تقیّدشان داخل است. بهعنوان مثال، وضو و طهارت. وضو، بهعنوان قید، خارج از ماهیّت نماز است؛ امّا تقیّد به طهارت، از ابتدا تا انتهای نماز، داخل در ماهیّت آن قرار دارد. بنابراین، قید وضو خارجی است، امّا تقیّد به طهارت داخلی است.
اکنون سوال این است که در بحث مقدّمه واجب، کدامیک از این مقدمات داخل در بحث مقدّمه واجب هستند و کدامیک خارجاند؟
مقدّمهای که قید و تقیّد آن خارج باشند (مثل طی المسافة للحجّ): آیا واجب شرعی است یا صرفاً واجب عقلی؟ واجب عقلی بودن آن مسلم است؛ امّا آیا واجب شرعی نیز هست؟ اگر واجب شرعی باشد، به این معناست که «یترتّب علیه الثواب و علی ترکه العقاب» ترک مقدّمه نیز عقاب دارد. مثلاً اگر کسی حجّ نرود، یک عقاب دارد و برای ترک مقدّمه (طی مسافت)، عقاب دیگری نیز خواهد داشت. حال آیا مقدّمه واجب، عقاب جداگانهای دارد؟
این قابل بحث است که آیا مقدّمهای که هم قیدش و هم تقیدش خارج از حج است، واجب شرعی است یا فقط واجب عقلی. خب، این مسئله آثار دیگری هم دارد. فرض کنید اگر این مقدّمه با حرام توأم شود، این واجب شرعی شما، مثلاً از راه غصبی عبور کنید یا مرکبی غصبی استفاده کنید، این چطور است؟ آیا حج شما صحیح است یا خیر؟ حالا ممکن است آثار دیگری هم در اینجا وجود داشته باشد.
سؤال دوم این است که آنجایی که قید و تقیّد هر دو داخل در عمل واجب هستند، مانند رکو رکوع هم به ذات خود داخل در نماز است و هم تقیّدات آن داخل در نماز میباشد؛ چراکه رکوع باید به ترتیبی مشخص و مقیّد به قبل و بعد انجام شود. بهطور مثال، باید بعد از قرائت باشد و همچنین باید در جایگاه خود واقع شود. اگر رکوع در ابتدای نماز انجام شود، رکوع محسوب نشده و اعتباری ندارد. بنابراین، رکوع باید به ترتیب خاص خود در نماز انجام شود. این را "تقید المسبوق بالقراءة و الملحوق بالسجدتین" مینامند، به این معنا که رکوع مقید به قرائت در قبل و سجده در بعد است.
حال سؤال این است که در چنین مواردی که هم قید و هم تقیّد داخل در نماز هستند، آیا این حالت داخل در بحث مقدمه واجب است یا خیر؟ پاسخ روشن است که چنین حالتی داخل در بحث مقدمه واجب نیست. زیرا موضوع بحث مقدمه واجب، مواردی است که خارج از اجزای عمل واجب قرار داشته باشند. اما وقتی چیزی خود جزء اجزای واجب محسوب میشود، دیگر نمیتوان آن را به عنوان مقدمه واجب تلقی کرد.
مقدّمهای که قید و تقیّد آن داخل باشند (مثل رکوع): در رکوع، هم قید و هم تقیّد داخل در نماز هستند. آیا این نوع مقدّمه، جزو مقدّمه واجب است یا نه؟
القول الأول: خروج مقدمات الداخلية عن محل النزاع[1] [2]
مرحوم آخوند در کفایة الأصول میفرماید:«ثم لا يخفى إنّه ينبغي خروج الأجزاء عن محلّ النزاع ، كما صرح به بعضٍ وذلك لما عرفت من كون الإِجزاء بالأسر عين المأمور به ذاتاً ، وإنما كانت المغايرة بينهما اعتباراً ، فتكون واجبة بعين وجوبه ، ومبعوثاً إليها بنفس الأمر الباعث إليه ، فلا تكاد تكون واجبة بوجوب آخر ، لامتناع اجتماع المثلين.» [3] این نوع، مقدّمه واجب نیست؛ زیرا مقدّمه واجب، واجب غیری است، درحالیکه رکوع واجب نفسی است. اگر بخواهیم رکوع را مقدّمه واجب بدانیم، "اجتماع مثلین" پیش میآید؛ زیرا هم واجب نفسی است و هم واجب غیری، و این اجتماع مثلین محال است.
أدلّة القول الأول .
الدليل الأوّل
مرحوم آخوند میفرماید:«لامتناع اجتماع المثلين.» [4] در اینصورت اجتماع مثلین لازم میآید.
الإشکال الأوّل
مرحوم شیخ محمدحسین (رحمة الله علیه) به این استدلال اشکال وارد میکنند و میفرمایند:«أنّ الامتناع ليس بملاك اجتماع المتماثلين و المتضادّين كما هو المشهور عند الجمهور بل لأنّ الإرادة علّة للحركة نحو المراد فان كان الغرض الدّاعي إلى الإرادة واحداً فانبعاث الإرادتين منه في قوّة صدور المعلولين عن علة واحدة و هو محال،و إن كان الغرض متعدّداً لزم صدور الحركة عن علّتين مستقلتين و هو محال.» [5] این حرف مرحوم آخوند که اجتماع مثلین در اینجا تحقق پیدا نمیکند، درست نیست. چرا که اجتماع مثلین جایی است که یک اراده یا دو اراده وجود داشته باشد و موضوعات آنها متفاوت باشند.
الإشکال الثاني
اکنون سؤال این است: آیا ارادههای الهی در امور تکوینی و تشریعی بهصورت مستقل قابل تصور هستند؟
مرحوم امام (رحمة الله علیه) میفرماید:«أنّا لا نُسلّم أنّ الإرادة مع الإرادة و كذا البعث مع البعث من قبيل المتماثلين، و على فرض التسليم فاستحالة اجتماع المثلين إنّما هي في الموضوع الواحد، و الموضوع للإرادتين فيما نحن فيه متعدّد؛ لما عرفت من أنّ كلّ واحد من الأجزاء مغاير للكلّ.»[6]
خداوند وقتی میفرماید:﴿إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[7] ، با یک اراده تکوینی عالم را موجود کرده است. در کنار آن، اراده تشریعی نیز در احکام عبادی مانند نماز، روزه و حج وجود دارد. حال اگر بگوییم خداوند برای نماز یک اراده داشته و برای رکوع هم ارادهای جداگانه، چه اشکالی پیش میآید؟
ممکن است نماز را با یک اراده بخوانیم و رکوع را با ارادهای دیگر. بنابراین، دو اراده مستقل به موضوعات مختلف تعلق میگیرد. اجتماع مثلین در جایی است که دو اراده یا دو ضد در یک موضوع واحد جمع شوند؛ مثلاً چیزی همزمان سیاه و سفید باشد که محال است. اما اگر موضوعات متعدد باشند، مثلاً یک موضوع سیاه باشد و دیگری سفید، اشکالی وجود ندارد.
اکنون باید بررسی کنیم: آیا رکوع نسبت به نماز موضوع واحد است یا موضوع متعدد؟
مرحوم شیخ محمدحسین (رحمة الله علیه) میفرماید رکوع موضوعی مستقل از نماز است. هرچند رکوع جزئی از نماز است، اما از نظر موضوعی استقلال دارد. خداوند میتواند به نماز بهعنوان یک کل یک اراده تعلق دهد و به اجزای آن مانند رکوع ارادهای دیگر. این استقلال اراده در اجزای نماز به درجات اهمیت آنها نیز وابسته است.
برای مثال:
- رکوع: اراده مؤکد و ضروری دارد. ترک آن موجب بطلان نماز میشود.
- قنوت: اراده غیرمؤکد دارد. اگر فراموش شود، اشکالی ندارد.
- قرائت سوره: اراده متوسطی دارد. اگر ترک شود، نماز صحیح است، مگر در صورت عمد.
در نتیجه، اراده خداوند نسبت به نماز بهعنوان یک کل و اجزای آن میتواند متعدد باشد و این اجتماع مثلین نیست. مرحوم شیخ محمدحسین (رحمة الله علیه) معتقد است که استدلال مرحوم آخوند در این مورد اشتباه است و تفکیک اراده به اجزای نماز، مانع از تحقق اجتماع مثلین میشود.
علاوه بر این، نماز مراتب مختلفی دارد؛ گاهی اجزای آن متعددند و گاهی فقط یک جزء دارد، مانند نماز با اشاره برای کسی که در حال غرق شدن است. پس اراده برای کل نماز و اراده برای اجزای آن میتوانند متفاوت باشند.
گاهی اجزای آن یک رکعت است (مثل نماز بیمار یا مضطر)، گاهی ده جزء و گاهی بیشتر، بسته به شرایط مکلف (مسافر، حاضر، مریض یا سالم). به همین دلیل، ممکن است اراده به صورت متفاوت به کل نماز یا اجزای آن تعلق گیرد.
بنابراین، اشکال مرحوم شیخ محمدحسین (رحمة الله علیه) به مرحوم آخوند این است که اجتماع مثلین در اینجا تحقق پیدا نمیکند چون اجتماع مثلین زمانی محال است که یک اراده وجود داشته باشد؛ امّا اگر دو اراده و دو موضوع وجود داشته باشد، اشکالی ندارد و ارادههای متعدد الهی برای کل و اجزای نماز هیچ اشکالی ندارد.