1403/10/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/مقدمة داخلية و مقدمة خارجية
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در رابطه با بحث مقدمه واجب بود و اینکه مقدمه واجب دارای اقسامی است: یک قسم، مقدمه داخلیه و یک قسم، مقدمه خارجیه. اگر یادتان باشد، مقدمه واجب را اینگونه تعریف کرده بود:«ما لا یتم الواجب إلا به»، یعنی واجب تمام نمیشود مگر با آن.
این تعریف هم شامل وضو، غسل و تیمم میشود. مثلاً نماز بدون وضو نمیشود، بدون تیمم یا غسل نمیشود. پس ما لا یتم الواجب إلا به شامل وضو و تیمم است. رکوع هم همینطور؛ «ما لا یتم الواجب إلا به» بر رکوع نیز صدق میکند. سجدتین نیز همینطور؛ نماز بدون سجدتین تحقق پیدا نمیکند. پس، تعریف مقدمه واجب شامل اجزای داخلیه هم میشود و اجزای خارجیه نیز شامل میشود. بنابراین اقسام مقدمه واجب عبارتند از: ۱) یک قسم آن مقدمه خارجیه است که خارج از مأمور به است، مثل وضو، غسل و تیمم. ۲) یک قسم آن داخلیه است، مثل رکوع و سجدتین، که اگر رکوع در نماز نباشد، نماز نیست و اگر سجدتین نباشد، نماز نیست.
«ما لا یتم الواجب إلا به» گاهی اجزای داخلیه است و گاهی اجزای خارجیه. یک قسمت دیگر هم هست و آن چیزی است که قیدش خارج ولی تَقَیّد آن داخل است. مثل وضو، که طهارت وضو خارج است، ولی خود طهارت داخل در نماز است؛ از اول نماز تا آخر نماز باید طهارت داشته باشید. این را میگوییم قید خارج است ولی تَقَیّد داخل است. حالا، گاهی به آن میگویند داخلیه بالمعنی الاعم و گاهی میگویند خارجیه بالمعنی الاعم؛ یعنی خارج است ولی از یک جهت داخل است. چون وضو خارج از نماز است، پس خارج است و چون طهارت داخل در نماز است پس داخل است. استقبال قبله و ستر نیز همینطور است. اینها جزو شرایط نماز است. از اول نماز تا آخر نماز باید داشته باشید. این داخل در نماز است یا خارج از نماز؟ از یک جهت خارج است؛ قبل از نماز باید آماده باشید. از این جهت داخل است چون تمام نماز باید با ستر عورت باشد. از یک جهت خارج است، چون وضو خارج است ولی طهارت باید همراه باشد. استقبال قبله، خب قبل از نماز شما باید رو به قبله باشید، بگویید "اللهاکبر"، ولی تا آخر نماز باید رو به قبله باشید. پس هم داخل است و هم خارج است.
التعريف الثالث
مرحوم مظفر می فرماید:«تنقسم المقدمة الوجودية إلى قسمين: داخلية، وخارجية.
المقدمة الداخلية، هي جزء الواجب المركب، كالصلاة. وإنما اعتبروا الجزء مقدمة فباعتبار أن المركب متوقف في وجوده على أجزائه، فكل جزء في نفسه هو مقدمة لوجود المركب، كتقدم الواحد على الاثنين.
وانما سميت " داخلية " فلأجل أن الجزء داخل في قوام المركب، وليس للمركب وجود مستقل غير نفس وجود الأجزاء.
المقدمة الخارجية، وهي كل ما يتوقف عليه الواجب وله وجود مستقل خارج عن وجود الواجب.» [1]
اینها اقسامی هستند که برای مقدمه بیان کردهاند:
۱) یا مقدمه داخل است، ۲) یا مقدمه خارج است، ۳) و یا یک قسمت آن داخل و یک قسمت دیگر آن خارج است.
التعريف الرابع
محقق الخوئي (رحمة الله علیه) میفرماید: «إن الداخلیة هي أن تكون مأخوذة في المأمور به شرعا علی نحو يكون التقید و القید كلاهما داخلاً في المأمور به. و كذا تقیده ببقیة الأجزاء دخیل فیه و الخارجیة بالمعنی الأخص أن لا تكون مأخوذة في المأمور به أصلاً، لكن تحقق المأمور به في الخارج متوقف علیها.»[2]
«المقدمة الداخلية : وهي أجزاء المأمور به التي هي داخلة في حقيقته تقيداً وقيداً، المقدمة الخارجية بالمعنى الأعم: وقد يطلق عليها المقدمة الداخلية بالمعنى الأعم أيضاً : وهي التي تكون خارجة عن المأمور به قيداً وداخلة فيه تقيداً ، وذلك كشرائط المأمور به مثل طهارة البدن للصلاة ، وطهارة الثوب ، واستقبال القبلة ، والطهارة من الحدث ، وما شاكل ذلك ، فإنّها وإن كانت خارجة عن ذات الصلاة وحقيقتها قيداً ، ولكنها داخلة فيها تقيداً ، يعني أنّ المأمور به هو حصة خاصة من الصلاة ، وهي الصلاة المتقيدة بتلك الشرائط لا مطلقاً ، وإن شئت قلت : إنّ ما تعلق به الأمر إنّما هو نفس أجزاء المأمور به مقيدة بعدة شرائط وقيود وجودية أو عدمية ، وأمّا نفس الشرائط والقيود فهي خارجة عن متعلقه، المقدمة الخارجية بالمعنى الأخص: وهي التي غير دخيلة في الواجب لا قيداً ولا تقيداً ، وإنّما يتوقف وجوده في الخارج على وجودها ، كتوقف وجود الصلاة خارجاً على وجود مكان ما ، وتوقف الكون في كربلاء مثلاً على طي المسافة وهكذا.» [3]
و تعبیرات مختلفی مانند تقیّد و قید، و تعاریف مختلفی در اینجا ذکر کردهاند که خیلی مهم نیست. مثلاً فرض کنید که تعبیر میکنند به اینکه در رکوع هم قید و هم تقیّد هر دو داخل هستند. یعنی چه؟ یعنی خود رکوع داخل است، که قید داخل است. تقیّد آن داخل است، چون رکوع بعد از قرائت و قبل از سجدتین است. هر رکوعی به درد نمیخورد. کدام رکوع به درد میخورد؟ که قبلش قرائت باشد، بعدش سجدتین باشد. پس، قبل و بعدش باید تقیّد داشته باشد. رکوع دارای تقیّداتی است. یکی تقیّدش این است که المسبوق بالقرائة و الملحوق بالسجدتین باشد. بنابراین، در اینجا هم تقیّدش داخل است و هم قید داخل است.
اما در رابطه با وضو و طهارت، میگوییم قید خارج است ولی تقیّد داخل است. وضو خارج است ولی طهارت داخل است.
تعبیرات علما درباره قید و تقیّد متفاوت است ولی محتوای قضیه این است که سه نوع است: گاهی قید و تقیّد داخل است، گاهی قید و تقیّد خارج است، گاهی قید خارج و تقیّد داخل است. طی المسافة للحج، قید و تقیّد هر دو خارجاند. در مسئله وضو، قید خارج و تقیّد داخل است. در مسئله رکوع، هم قید و هم تقیّد داخلاند. اینها تصویراتی است که در اینجا قابل تحقق است.
الأمر الثاني: في دخول مقدمات الداخلية في محل النزاع و عدمه
سؤال: شما مقدمه داخلیه را چرا به عنوان مقدمه بحث میکنید؟ این مورد بحث ما نیست. مقدمه داخلیه از این بحث خارج است. رکوع و اجزای نماز و اینها، اینها جزو داخل نماز هستند، مقدمه نماز نیستند که شما بهعنوان مقدمه نماز بخواهید مقدمات داخلیه از آن بحث کنید. بله، آن که تقیّد داخل باشد و قید خارج باشد، چرا، آن مورد بحث است. مثل وضو. اما آن که هر دو داخل باشد، هم قید هم تقیّد، مثل رکوع، این دیگر نباید قابل بحث باشد. ما چرا بیاییم از آن بحث کنیم؟
سؤال: آیا مقدمه داخلیه که قید و تقیّد هر دو داخل باشند، مانند رکوع، جزو مقدمه واجب است یا نه؟
جواب: اقوالی در اینجا وجود دارد:
القول الأول: خروج مقدمات الداخلية عن محل النزاع[4] [5]
بعضی گفتهاند داخل بحث است، بعضی گفتهاند خارج بحث است. نظر ما این است که باید از بحث خارج بشود. نظر مرحوم آخوند صاحب کفایه هم همین است. ایشان میفرمایند:«ثم لا يخفى إنّه ينبغي خروج الأجزاء عن محلّ النزاع ، كما صرح به بعضٍ وذلك لما عرفت من كون الإِجزاء بالأسر عين المأمور به ذاتاً ، وإنما كانت المغايرة بينهما اعتباراً ، فتكون واجبة بعين وجوبه ، ومبعوثاً إليها بنفس الأمر الباعث إليه ، فلا تكاد تكون واجبة بوجوب آخر ، لامتناع اجتماع المثلين.» [6] این را از بحث خارج کنید. این داخل بحث مقدمه واجب نیست. چرا؟
دلیل مرحوم آخوند
مرحوم آخوند میفرمایند:«لامتناع اجتماع المثلين.» [7] در اینصورت اجتماع مثلین لازم میآید.
سؤال: رکوع واجب نفسی است یا واجب غیری؟
خب اگر بگویید یا داخل در بحث مقدمه واجب است، باید بگویید هم واجب نفسی است و هم واجب غیری، لذا اجتماع مثلین لازم میآید. دو تا وجوب دارد هم واجب غیری است و هم واجب نفسی است از این باب که جزء مرکب (نماز) است پس واجب نفسی است و از این جهت که مقدمه واجب است واجب غیری است، این اجتماع مثلین میشود که فرمایش آخوند است.
بنابراین، این نظر اول است و به نظر ما هم همین درست است که این بحث خارج از بحث مقدمه واجب است. حالا اشکالی که مرحوم آخوند میکنند که اجتماع مثلین لازم میآید این باید بحث بشود که آیا این اشکالی دارد یا ندارد؟ آیا میتوانیم بگوییم این به اعتبار اینکه جزء است واجب غیری است، به اعتبار اینکه کل است، واجب نفسی است؟ اینها انشاءالله در مباحث آینده بحث خواهد شد.