درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1403/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/آیا مقدّمه واجب بحث لفظی است یا عقلی؟

 

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در رابطه با بحث مقدمه واجب بود که آیا مسئله مقدمه واجب از مباحث لفظی است یا از مباحث عقلی؟

مرحوم آخوند صاحب کفایه نظر مبارکشان این است که بحث مقدمه واجب جزء مباحث عقلی است. برای این ادعا دلیلی ذکر می‌کنند و آن دلیل این است که در اصول الفقه دو دسته از مسائل عقلی داریم: 1) مستقلات عقلیه 2) غیرمستقلات عقلیه. به عنوان مثال، العدل حسنٌ و الظلم قبیحٌ. حکم به حسن عدالت و قبح ظلم جزء مستقلات عقلیه است؛ یعنی این حکم‌ها به‌طور کامل عقلی هستند و مقدمات آن، صغری و کبری و نتیجه، همه عقلی است یعنی العدل حسٌ و هر چیزی که حسن باشد لازم است؛ پس عدل لازم است. عقل به‌تنهایی به حسن عدالت و قبح ظلم حکم می‌کند.

دسته دیگری از مباحث عقلی داریم که صغرای آن شرعی است و کبرای آن عقلی. به‌عنوان نمونه مثلاً می‌گوییم الوضوء للصلاة واجبٌ، وضو برای نماز واجب است. شارع فرموده است: ﴿ إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾[1] (وضو گرفتن برای نماز واجب است). این امر شرعی به وضو اشاره دارد و وضو به عنوان مقدمه‌ای برای نماز است. سپس عقل حکم می‌کند که هر چیزی که مقدمه واجب شد، لازم است انجام شود. بنابراین، وضو به‌عنوان مقدمه واجب، لازم است و لزوم آن از عقل استفاده می‌شود، هرچند خود مقدمه از سوی شارع بیان شده است.

مرحوم آخوند تأکید می‌کنند که گاهی اشتباه می‌شود و گمان می‌کنند که چون مقدمه شرعی است، پس لزوم آن نیز شرعی است. اما ایشان توضیح می‌دهند که لزوم مقدمه، جنبه عقلی دارد، حتی اگر خود مقدمه جنبه شرعی داشته باشد. به عبارت دیگر، عقل است که حکم به لزوم مقدمه می‌کند، نه شرع.

المبحث الرابع: في نوعيّة وجوب المقدّمة

اینجا بحث دیگری نیز مطرح می‌شود که آیا وجوب مقدمه واجب، وجوب ارشادی است یا وجوب مولوی یا وجوب ترشّحی؟

در اینجا چند قول وجود دارد:
القول الأول: الوجوب الترشّحي القهري الملازم لوجوب ذي المقدّمة[2] [3] [4] [5]

مرحوم نائینی می‌فرماید: «الحقّ فيه هو القول بوجوب المقدمة الخارجية بالوجوب الترشّحي‌ القهري الملازم لوجوب ذي المقدمة و اما المقدمات الداخلية و العناوين التوليدية فقد عرفت انها خارجة عن محل البحث و واجبة بنفس الوجوب النفسيّ.» [6] وجوب مقدمه، وجوب مولوی و ترشّحی است؛ یعنی همان‌طور که ذی‌المقدمه واجب است، وجوب آن بر مقدمه نیز ترشح می‌کند. این وجوب، مستقل و جدا نیست بلکه از وجوب ذی‌المقدمه به مقدمه سرایت می‌کند و ثواب و عقاب نیز بر آن مترتّب می‌شود.

وجوب ترشحی به این معناست که خودِ مقدمه، مصلحت مستقلی ندارد، بلکه مصلحت آن به دلیل وابستگی به ذی‌المقدمه است. برای مثال، وقتی گفته می‌شود: «نردبان بگذار تا بتوانی به پشت بام بروی»، وجوب نردبان گذاشتن از نوع وجوب ترشحی است.

اما این وجوب ترشحی می‌تواند مولوی نیز باشد. به این معنا که مولا، خودِ آن مقدمه را به عنوان یک امر مستقل اراده کرده است. به بیان دیگر:

- همان‌گونه که مولا اراده کرده است نماز خوانده شود،

- اراده کرده است که وضو نیز گرفته شود.

بنابراین، وجوب ترشحی ممکن است به وجوب مولوی نیز تعبیر شود.

وجوب ترشحی قهری به این معناست که مقدمه به صورت قهری و طبیعی تابع وجوب ذی‌المقدمه است و انجام آن لازم می‌شود. طبق نظر مرحوم نائینی، در وجوب ترشحی قهری، ملازمه‌ای بین وجوب ذی‌المقدمه و مقدمه وجود دارد. این مطلب در صفحات ۸۲۵ به بعد در جزوه مطرح شده است.

دلیل قول اوّل

مرحوم نائینی می‌فرماید: «انه لا فرق بين الإرادة التكوينية و التشريعية في جميع‌ لوازمهما غير ان التكوينية تتعلق بفعل نفس المريد و التشريعية تتعلق بفعل غيره و من الضروري أن تعلق الإرادة التكوينية بشي‌ء يستلزم تعلقها بجميع مقدماته قهرا نعم لا تكون هذه الإرادة القهرية فعلية فيما إذا كانت المقدمية مغفولا عنها إلّا ان ملاك تعلق الإرادة بها و هي المقدمية على حاله فإذا كان هذا حال الإرادة التكوينية فتكون الإرادة التشريعية مثلها أيضاً.»[7]

برای توضیح بیشتر، دو نوع اراده الهی بیان می‌شود:

اراده تکوینی: خداوند به چیزی اراده می‌کند و آن را ایجاد می‌نماید؛ مانند خلق انسان یا سایر مخلوقات.

اراده تشریعی: خداوند به بندگان دستور می‌دهد که کاری را انجام دهند، مانند اقامه نماز یا گرفتن روزه.

اراده تشریعی خداوند به مقدمات واجب نیز تعلق می‌گیرد، اما این تعلق به این معنا نیست که وجوب مستقلی برای مقدمه ایجاد می‌شود. مرحوم نائینی این نکته را مطرح می‌کنند که اگر اراده ذی‌المقدمه با اراده مقدمه ملازم باشد، از آن وجوب استفاده می‌شود. اما اگر این ملازمه برقرار نباشد، لزوم عقلانی خواهد بود و وجوب شرعی برای مقدمه ثابت نمی‌شود.

در پایان، مرحوم نائینی بیان می‌کنند که اراده تشریعی خداوند، به مقدمات نیز سرایت می‌کند و این سرایت، وجوب ترشحی نام دارد؛ یعنی وجوب مقدمه از وجوب ذی‌المقدمه سرچشمه می‌گیرد و وجوبی جداگانه محسوب نمی‌شود. این دیدگاه، موضوعی است که در ادامه باید بررسی و تحلیل شود. ان‌شاءالله بحث بیشتر در این زمینه به جلسه آینده موکول می‌شود.


[1] سوره مائده، آيه 6.
[2] أجود التقريرات، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص230.
[3] فوائد الاُصول، الغروي النّائيني، الميرزا محمد حسين، ج1، ص262.
[4] الذخر في علم الأصول، الأردبيلي، احمد، ج1، ص251.
[5] مصباح الأصول( مباحث الفاظ- مكتبة الداوري)، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص397.
[6] أجود التقريرات، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص230.
[7] أجود التقريرات، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص230.