1403/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/آیا مقدّمه واجب بحث لفظی است یا عقلی؟
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در رابطه با بحث مقدمه واجب بود که آیا موضوع "مقدمه واجب"، یک بحث "لفظی" است یا یک بحث "عقلی"؟
المبحث الثالث: هل مسألة مقدّمة الواجب لفظيّة أم عقليّة؟ .
القول الأوّل:أنّ مقدّمة الواجب من مباحث الألفاظ[1] [2] [3] [4] [5]
صاحب معالم در کتاب معالم الأصول آورده است که بحث مقدمه واجب یک بحث لفظی است و برای اثبات این نظر به نفی «انتفاء دلالات ثلاث» استدلال کردهاند؛ یعنی: این بحث از نه دلالت مطابقه، نه از دلالت تضمن و نه از دلالت التزام است. [6]
اشکال مرحوم آخوند خراسانی به صاحب معالم
مرحوم صاحب کفایه (آخوند خراسانی) به این نظر اشکال کردهاند و تصریح نمودهاند که این بحث، لفظی نیست، بلکه عقلی است. ایشان معتقدند که وجوب مقدمه واجب، از مباحث عقلی است و ارتباطی با مباحث لفظی ندارد.
ایشان می فرماید: «أنّ المسألة عقلية، والكلام في استقلال العقل بالملازمة وعدمه، لا لفظية كما ربما يظهر من صاحب المعالم، حيث استدل على النفي بانتفاء الدلالات الثلاث، مضافاً إلى إنّه ذكرها في مباحث الألفاظ، ضرورة إنّه إذا كان نفس الملازمة بين وجوب الشيء و وجوب مقدمته ثبوتاً محلّ الإِشكال ، فلا مجال لتحرير النزاع في الإِثبات والدلالة عليها بإحدى الدلالات الثلاث[7] .»[8]
برای روشنتر شدن موضوع و پاسخ به این سؤال که آیا بحث مقدمه واجب، لفظی است یا عقلی، نیاز به مقدمهای داریم.
انواع لازم:
لازم غیر بیّن:
ملازمهای که بدون اقامه دلیل یا استدلال عقلی، نمیتوان آن را پذیرفت. «یحتاج الی اقامة الدلیل و البرهان» در این نوع، ملازمه تنها با برهان ثابت میشود و بدون آن نمیتوان به ملازمه حکم کرد.
لازم بیّن:
که خود آن دو نوع است:
الف) لازم بیّن بالمعنی الأعم:
یعنی «تصوّر اللازم و تصوّر الملزوم و النسبة بینهما یحکم العقل باللزوم.» در این حالت، تصور لازم، تصور ملزوم، و توجه به نسبت میان آن دو، برای حکم به ملازمه کافی است. عقل پس از کمی تأمل، ملازمه را تصدیق میکند.
- مثال: عدد ۱۰ را در نظر بگیرید. اگر آن را بر عدد ۲ تقسیم کنید و باقیماندهای نداشته باشد، عقل حکم میکند که عدد ۱۰ زوج است. این نتیجه با تأمل حاصل میشود.
ب) لازم بیّن بالمعنی الأخص:
«تصوّر اللازم یساوی تصوّر الملزوم.» این نوع ملازمه، نیازی به تأمل ندارد. بهمحض تصور ملزوم، لازم نیز بدون هیچگونه واسطهای در ذهن حاضر میشود.
- "مثال": وقتی نام «حاتم» را میشنوید، سخاوت و کرم بلافاصله در ذهن شما تداعی میشود. این نوع ملازمه را در منطق، لازم بیّن بالمعنی الأخص میگویند.
دلالت التزام و ملازمه
در منطق آمده است که «دلالـة اللفظ علی تمام ما وضع له مطابقةٌ و علی جزئه تضمنٌ و علی الخارج التزامٌ و لابدّ من اللزوم.» برای تحقق "دلالت التزام"، ملازمه باید از نوع "بیّن بالمعنی الأخص" باشد. اگر ملازمه "بیّن بالمعنی الأعم" یا "غیر بیّن" باشد، دلالت التزام منتفی شده و موضوع از حوزه مباحث لفظی خارج میشود.
ارتباط با بحث مقدمه واجب
حال، این سؤال مطرح میشود که در بحث مقدمه واجب، "تلازم میان اراده ذیالمقدمه و اراده مقدمه" چگونه است؟
آیا این تلازم:
- "غیر بیّن" است؟
- "بیّن بالمعنی الأعم" است؟
- یا "بیّن بالمعنی الأخص" است؟
اگر این تلازم "بیّن بالمعنی الأخص" باشد، دلالت التزام تحقق یافته و بحث به مباحث لفظی مربوط میشود. اما اگر "غیر بیّن" یا "بیّن بالمعنی الأعم" باشد، دلالت التزام منتفی شده و موضوع از حوزه مباحث لفظی خارج شده و عقلی خواهد بود.
حالا شما بزرگواران، این مسئله را برای ما روشن کنید:
اگر مولا، ذیالمقدمهای را اراده کند، آیا در همان لحظه، اراده مقدمه را نیز خواهد داشت؟
آیا اساساً چنین ملازمهای میان اراده ذیالمقدمه و اراده مقدمه وجود دارد یا خیر؟
اگر بپذیریم که مولا با اراده ذیالمقدمه، اراده مقدمه را نیز خواهد داشت، خود این مسئله جای بحث دارد:
- آیا این ملازمه، نیاز به استدلال و برهان دارد یا خیر؟
- اگر نیاز به برهان داشته باشد، ملازمه از نوع غیر بیّن است.
- اگر نیاز به برهان نداشته باشد و تنها با تصور ملزوم، لازم و نسبت میان آنها قابل فهم باشد، ملازمه از نوع بیّن بالمعنی الأعم خواهد بود.
بحث مقدمه واجب، بر محور تلازم میان اراده ذیالمقدمه و اراده مقدمه میچرخد.
صاحب معالم در این باره میفرماید: «انتفاء الدلالات الثلاث»، یعنی:
- این تلازم، مطابقه نیست،
- تضمن هم نیست،
- و التزام نیز محسوب نمیشود.
به عبارت دیگر، ملازمهای که در اینجا مطرح است، لازم بیّن بالمعنی الأخص نیست. این همان دیدگاه صاحب معالم است که معتقد است بحث مقدمه واجب از دایره دلالتهای لفظی خارج است.
صاحب معالم معتقد است که این تلازم، "غیر بیّن" است و لذا موضوع را لفظی نمیداند. اما مرحوم آخوند، ضمن نقد این نظر، تأکید میکنند که بحث مقدمه واجب، کاملاً عقلی است.
آقای صاحب کفایه، بفرمایید که نظر شما در این باره چیست؟ آیا این ملازمه از نوع "لازم بیّن بالمعنی الأخص" است یا از نوع "لازم بیّن بالمعنی الأعم"؟
- اگر ملازمه بیّن بالمعنی الأخص باشد:
این مسئله در زمره مباحث عقلی قرار نمیگیرد و نیازی به تفکر عمیق ندارد.
- اگر اصل ملازمه مورد تردید باشد و نیاز به استدلال و برهان داشته باشد:
در این صورت، ملازمه از نوع "لازم غیر بیّن" خواهد بود.
- "اما اگر اصل ملازمه پذیرفته نشود:"
دیگر هیچ ارتباط و تلازمی میان اراده ذیالمقدمه و اراده مقدمه وجود نخواهد داشت.
بنابراین، اگر بخواهیم این مسئله را در زمره "مباحث الفاظ" قرار دهیم، باید یکی از سه حالت زیر برقرار باشد:
"دلالت مطابقه"،
"دلالت تضمن"،
"دلالت التزام".
اما اگر بخواهید آن را در دلالت التزام قرار دهید، شرط آن وجود "لزوم بیّن بالمعنی الأخص" است.
در اینجا حرف صاحب معالم درست است ایشان می فرماید که این ملازمه، "لازم بیّن بالمعنی الأخص" نیست و اگر هم باشد لازم بمعنی الاعم است یا اینکه اصلا لازم غیربیّن است و باید استدلال بشود و باید بحث بشود که آیا این ملازمه بین اراده ذی المقدمه و اراده مقدمه وجود دارد؟ یا اینکه ممکن است مولی اصلا به مقدمه توجه نکند و فقط ذیالمقدمه را واجب کرده است و کاری به مقدمه ندارد.
مرحوم محقق خراسانی با دیدگاه صاحب معالم اختلاف نظر دارند و تأکید میکنند که ملازمه نیازمند تحلیل و بررسی عقلی است.
الإشکال الثاني
مرحوم آخوند میفرماید: «إذا كان نفس الملازمة بين وجوب الشيء و وجوب مقدمته ثبوتاً محلّ الإِشكال، فلا مجال لتحرير النزاع في الإِثبات والدلالة عليها بإحدى الدلالات الثلاث.»[9]
یکی از نکات مهم در این بحث، تفکیک میان "مقام ثبوت" و "مقام اثبات" است:
"مقام اثبات" همواره فرع بر "مقام ثبوت" است.
توضیح مفاهیم:
- مقام ثبوت:
به بررسی امکان یا عدم امکان یک امر میپردازد؛ یعنی آیا چنین چیزی قابل تحقق است یا نه.
- مقام اثبات:
به بررسی این موضوع میپردازد که آیا لفظ خاصی بر معنای مورد نظر دلالت دارد یا خیر.
مثال:
یکی از مباحث اصولی که خواندهایم این است:
آیا "امر ظاهری" یا "امر اضطراری" مقتضی اجزا است یا خیر؟
مانند آیه: ﴿فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[10]
در اینجا سوال مطرح میشود:
آیا "امر اضطراری" موجب اجزا است یا خیر؟
اگر شارع دستور به تیمم دهد و مکلف تیمم کرده و نماز خوانده باشد، آیا این عمل مجزی است؟
- اگر آب پیدا شود، آیا نماز باید دوباره اعاده شود یا خیر؟
- یا اینکه قضا لازم است یا خیر؟
بحث لفظی یا عقلی؟
- اگر بخواهیم از «فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا» برای پاسخ به این سوال استفاده کنیم، این بحث در زمره "مباحث الفاظ" قرار میگیرد.
- اما اگر از دیدگاه عقل بررسی کنیم، چنین استدلال میشود که وقتی مکلف امتثال کرد، "امتثال پس از امتثال" معنا ندارد؛ در این صورت، بحث "عقلی" خواهد بود.
نکته مهم:
همیشه توجه داشته باشید که "مقام اثبات، فرع بر مقام ثبوت است."
ابتدا باید در مقام ثبوت مسئله را حل کنیم؛ یعنی بررسی کنیم که آیا از نظر ثبوتی، اجزا ممکن است یا خیر؟ وقتی این موضوع در مقام ثبوت روشن شد، آنگاه به مقام اثبات میپردازیم تا مشخص شود که آیا الفاظ شرع بر این معنا دلالت دارند یا خیر؟