درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1403/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/مقدّمه واجب

 

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در مقدّمه واجب بود که معنای مقدّمه واجب چیست و به چه نکاتی در این مبحث توجه داریم؟ که در جلسه قبل تبیین شد.

بررسی اصولی یا فقهی بودن مسئله مقدمه واجب

بحث در این است که آیا مسئله «مقدمه واجب» جزء مباحث اصولی است یا خیر؟ این موضوع از آن جهت مطرح شد که علمای قدیم، بحث مقدمه واجب را به عنوان مبحثی اصولی تلقی نمی‌کردند و آن را در بخش مبادی احکام مطرح می‌کردند. در واقع، مبادی احکام معمولاً در مقدمهٔ کتاب‌ها بیان می‌شد، و بحث مقدمه واجب نیز در همان بخش قرار می‌گرفت و جزو مباحث اصولی قلمداد نمی‌شد. اما با گذشت زمان، گروهی از علما تصمیم گرفتند که این بحث را وارد علم اصول کنند و آن را به عنوان یکی از مباحث اصولی بپذیرند. اکنون این پرسش مطرح است که آیا این تصمیم درست بوده و آیا مقدمه واجب باید جزو مباحث اصولی قرار گیرد یا خیر؟ برخی از اساتید معتقدند که طرح این بحث در اصول ضروری نیست و لزومی ندارد آن را به عنوان مبحثی اصولی بررسی کنیم، اما عده‌ای دیگر معتقدند که این بحث اهمیت داشته و شایسته است به آن پرداخته شود.

۱. اختلاف نظر در اصولی یا فقهی بودن مسئله مقدمه واجب

این مسئله به یک سؤال اساسی تبدیل شده است که آیا بحث مقدمه واجب، مسئله‌ای اصولی است یا فقهی؟ برخی بر این باورند که مقدمه واجب، مسئله‌ای فقهی است؛ چراکه در اصل، پرسش این است که «آیا مقدمه واجب، واجب است یا نه؟» و این پرسشی فقهی است. همان‌طور که مثلاً دربارهٔ «وجوب یا عدم وجوب نماز جمعه» صحبت می‌کنیم، در اینجا نیز می‌پرسیم «آیا مقدمه واجب، واجب است یا خیر؟» و این بحث ماهیتاً فقهی به نظر می‌رسد.

جواب نظریه فوق

در پاسخ به این دیدگاه، چند نظر و پاسخ ارائه شده است. نخست آنکه در بحث مقدمه واجب، هدف اصلی بررسی ملازمهٔ میان ارادهٔ ذی‌المقدمه و ارادهٔ مقدمه است و بحث از وجوب مقدمه به‌ طور مستقیم مطرح نیست. دقت کنید که پرسش اصلی این است که آیا میان ارادهٔ انجام عمل اصلی (ذی‌المقدمه) و ارادهٔ فراهم کردن مقدمات آن، ملازمه‌ای وجود دارد؟ مثلاً وقتی فردی به فرزندش دستور می‌دهد که برای او چیزی بخرد، آیا پدر در نظر می‌گیرد که فرزندش پول، کفش و لباس مناسب برای انجام این کار دارد؟ چرا که بدون این مقدمات، اجرای دستور پدر برای فرزند امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین، نوعی ملازمه میان ارادهٔ انجام عمل اصلی و ارادهٔ فراهم کردن مقدمات آن وجود دارد. به بیانی دیگر، وقتی خداوند متعال دستور به انجام یک واجب می‌دهد، مقدمات و شرایط لازم برای آن عمل را نیز مد نظر دارد. مثلاً اگر کسی بخواهد به حج برود، باید امکانات لازم نظیر هزینهٔ سفر، وسیلهٔ نقلیه و دیگر مقدمات سفر را فراهم کند. بنابراین، وقتی می‌گوییم «مقدمه واجب است»، یعنی بین ارادهٔ ذی‌المقدمه و ارادهٔ مقدمات آن ملازمه برقرار است و باید مقدمات فراهم شوند.

موضوع علم فقه و ارتباط آن با مسئله مقدمه واجب

در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که موضوع علم فقه چیست؟ موضوع فقه، «فعل مکلف» است؛ یعنی اعمالی که مکلفین به انجام یا ترک آن مکلف شده‌اند و این اعمال به احکام خمسه یعنی واجب، حرام، مباح، مستحب و مکروه تقسیم می‌شوند. حال، آیا ملازمهٔ میان ارادهٔ ذی‌المقدمه و ارادهٔ مقدمه به فعل مکلف مرتبط است؟ در پاسخ باید گفت که این ملازمه به‌طور غیرمستقیم به فعل مکلف بازمی‌گردد؛ چراکه اگر بین ارادهٔ ذی‌المقدمه و ارادهٔ مقدمه ملازمه باشد، مکلف موظف می‌شود که مقدمات لازم را فراهم کند، در غیر این صورت، تکلیف غیرممکن یا مالایطاق خواهد شد.

اشکال دیگری که بر فقهی بودن مقدمه واجب مطرح شده، عمومیت این موضوع است. یعنی مقدمه واجب حکمی عام است که در همهٔ واجبات جریان دارد، در حالی که موضوعات فقهی غالباً مشخص و محدود هستند؛ مثلاً نماز، زکات و روزه موضوعاتی خاص‌اند. پاسخ به این اشکال آن است که در فقه همیشه موضوعات خاص مورد بررسی نیستند. برای مثال، وجوب وفای به نذر موضوع خاصی نیست و به موضوعات مختلفی مربوط می‌شود و به احکام متعددی دلالت دارد. بنابراین، مقدمه واجب نیز می‌تواند به عنوان حکمی عام با مسائل مختلفی در ابواب فقهی مرتبط باشد.

شمول مقدمه واجب در احکام خمسه

نکته دیگر این است که بحث ما در مورد «مقدمه واجب» صرفاً به واجبات محدود نمی‌شود، بلکه شامل مقدمات هر امری است که مطلوب شارع باشد. توضیح این مسئله به این صورت است: برای مثال، نماز شب که مستحب است، آیا مقدمات آن نیز مورد طلب است؟ بله، مقدمات نماز شب نیز مطلوب است و لازم است آنها را فراهم کنیم. به عنوان مثال، برای انجام نماز شب، باید ساعت را تنظیم کنیم، دعا بخوانیم، از خواب برخیزیم، وضو بگیریم و آماده نماز شویم. تمامی این اعمال، مقدمات نماز شب به شمار می‌روند و وقتی عملی مورد اراده شارع باشد، مقدمات آن نیز مطلوب و مورد توجه قرار می‌گیرد؛ بنابراین مسئلهٔ مقدمه واجب تنها به واجبات محدود نمی‌شود، بلکه این بحث در تمام احکام خمسه جریان دارد. یعنی هرگاه امری مورد اراده شارع قرار بگیرد، مقدمات آن نیز مورد طلب است؛ حال چه آن مطلوب واجب باشد، چه مستحب، مکروه یا حرام. بر این اساس، مقدمات احکام مختلف نیز مورد توجه قرار می‌گیرند؛ به این ترتیب که انجام مقدمات واجب، واجب است، انجام مقدمات مستحب مطلوب است، انجام مقدمات مکروه، مکروه است و انجام مقدمات حرام، حرام است. در نتیجه، این مباحث نه‌تنها به‌صورت اصولی، بلکه به لحاظ فقهی نیز قابل بررسی و استناد هستند.

نتیجه‌گیری

بنابراین، اشکالاتی که مطرح شد نمی‌توانند دلیل قانع‌کننده‌ای برای حذف مسئله مقدمه واجب از اصول باشند. این بحث همچنان می‌تواند به عنوان یک مبحث اصولی مهم و ضروری مطرح شده و مورد بررسی عمیق‌تری قرار گیرد. بنابراین این اشکالاتی که شما بیان کردید این اشکالات نمی‌تواند جواب آن مسئله باشد که ما مسئله مقدمه واجب را در اصول مطرح کنیم و در فقه مطرح نکنیم.