1403/08/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/مقدّمه واجب
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در مقدّمه واجب بود که معنای مقدّمه واجب چیست و به چه نکاتی در این مبحث توجه داریم؟ لازم است با دقت مفهوم و تعریف دقیق آن را تبیین کنیم. منظور از مقدّمه واجب چیست و چگونه مقدّمات واجب را میتوان طبقهبندی کرد؟ برای فهم بهتر، ابتدا باید مقدّمه واجب را تعریف کنیم.
تعریف مقدّمه واجب:
در تعریف مقدّمه واجب باید میان مقدّمات وجودی و مقدّمات وجوبی تمایز قائل شویم. منظور از مقدّمه واجب، مقدّماتی هستند که برای تحقق وجودیِ واجب لازماند، نه برای تحقق وجوب آن. بهعبارتدیگر، مقدّمه واجب یعنی آن مقدّمات وجودی که مقدّمه وجوبی نباشند.
این موضوع را میتوان با بررسی مقدّمات وجوبی و مقدّمات وجودی بهخوبی تبیین کرد. به این صورت که:
مقدّمات وجوبی
- مقدّمات وجوبی آن مقدّماتی هستند که اگر نباشند، وجوبی در کار نخواهد بود؛ مثل بلوغ، عقل و وقت. اگر مکلّف بالغ نباشد، یا عقلی نداشته باشد، یا وقت نماز نرسیده باشد، وجوبی برای او در انجام نماز نخواهد بود. اینها را مقدّمات وجوبی میگوییم، زیرا وجوبِ واجب به تحقق این مقدّمات بستگی دارد.
در اینجا یک سوال مطرح میشود: آیا مقدّمات وجوبی، مقدّمات وجودی نیز هستند یا خیر؟ پاسخ این است که بله، مقدّمات وجوبی میتوانند مقدّمات وجودی هم باشند، چون اگر بلوغ، عقل یا وقت نباشد، تحقّق اصل واجب هم ممکن نیست؛ بنابراین، «کلّ مقدمات الوجوبیة مقدمات وجودیة» هر مقدّمه وجوبی، مقدّمه وجودی نیز محسوب میشود، امّا همه مقدّمات وجودی، مقدّمه وجوبی نیستند.
مقدّمات وجودی
- مقدّمات وجودی آن مقدّماتی هستند که برای تحقق خارجی و عینیِ واجب ضروریاند، امّا وجوب به آنها بستگی ندارد. مثلاً وضو، غسل، طهارت لباس و مکان از مقدّمات وجودی نماز هستند. برای اینکه نماز بهدرستی اقامه شود، نیاز است که مکلّف وضو بگیرد، لباس پاک بپوشد و مکان پاک انتخاب کند. اینها مقدّمات وجودیاند، امّا مقدّمه وجوبی بهحساب نمیآیند.
مقدمات وجود دو قسم است: ۱) مقدمات وجودی که مقدمات وجوب هم هستند مانند بلوغ، عقل و وقت. ۲) مقدّمات وجودی که مقدّمات وجوب نیستند؛ این قسم مورد بحث ما هستند.
مقدّمه واجب بحثی اصولی است یا فقهی؟
در کتب اصولی، بحث مقدّمه واجب و جایگاه آن، و همچنین اینکه آیا این موضوع بحثی اصولی است یا فقهی، مطرح شده است. اگر در بحث مقدّمه واجب، مسئلهای همچون ملازمه بین اراده ذیالمقدّمه و اراده مقدّمه مطرح باشد، این موضوع را میتوان اصولی دانست؛ به این معنا که هرگاه شارع مقدس اراده انجام یک واجب را داشته باشد، اراده مقدّمات آن نیز لازم میآید. در این صورت، اگر اراده ذیالمقدّمه محقق شد، اراده مقدّمات نیز به عنوان لازمه آن بهدست میآید و واجب خواهند بود.
برخی از علما این نظر را دارند که موضوع مقدّمه واجب، بحثی اصولی نیست بلکه بحث فقهی است، زیرا بحث اصولی آن است که خودش حکم شرعی نباشد، اینکه گفته میشود مقدمه واجب واجب است یا نماز واجب است یا روزه واجب است، این بحث بحث فقهی است.
امّا اکثر علما بر این قائلند که بحث مقدّمه واجب، بحث اصولی است. در بحث اصولی مسائلی مطرح میشود که در راه استنباط احکام شرعی مورد نیاز است و بحث مقدّمه واجب از آن جمله است. این ملازمه میان اراده واجب و اراده مقدّمات در راه استنباط حکم شرعی تأثیر دارد، لذا میتوان آن را در زمره مسائل اصولی قرار داد. اگر این ملازمه پذیرفته شود، نتیجه آن خواهد بود که مقدّمه واجب نیز واجب است، زیرا شارع که اراده ذیالمقدّمه کرده، بهطور طبیعی مقدّمات آن را نیز اراده کرده است و در این صورت، مقدّمات واجب مانند طهارت بدن و لباس، غصبی نبودن مکان و وضو و... نیز واجب میشوند.
امّا اگر بگوییم که این ملازمه وجود ندارد و شارع فقط واجب اصلی را خواسته است و به مقدّمات آن کاری ندارد، در این صورت واجببودن مقدّمات به عقل مکلّف واگذار شده و بحث مقدّمه واجب یک بحث فقهی خواهد بود، نه اصولی.
پس، اگر پذیرفته شود که ملازمهای بین ارادتین (اراده ذیالمقدّمه و اراده مقدّمه) وجود دارد، نتیجه این است که مقدّمه واجب هم واجب خواهد بود و این بحث در اصول مطرح میشود. امّا اگر این ملازمه را نپذیریم و مقدّمه واجب را مستقل از اراده شارع در نظر بگیریم و بگوییم که آن را عقل باید تشخیص بدهد، این بحث به فقه اختصاص پیدا میکند.
هنگامی که فردی نماز را ترک میکند، مرتکب چند گناه میشود؟ آیا تنها یک گناه انجام داده است یا تعداد گناهان افزایش مییابد؟ در پاسخ، اگر معتقد باشیم که همه مقدمات نماز واجب شرعی هستند، پس ترک هر یک از مقدمات، همچون لباس پاک، وضو و طهارت بدن، خود گناهی مستقل خواهد بود. در این صورت، مکلّف به دلیل ترک وضو، لباس پاک، و دیگر مقدمات، مستحق سرزنش خواهد بود. در واقع، این دیدگاه ما را به این نتیجه میرساند که ترک مقدّمات نماز هر کدام به تنهایی واجب بودهاند و ترک هر یک، خلاف شرع محسوب میشود.
امّا آیا مکلف واقعاً به جهت ترک همه مقدّمات، مورد مذمت قرار میگیرد؟ فرض کنید شخصی نماز را به جا نیاورد و بگوید مقدّمات را نیز ترک کرده است. آیا او باید به دلیل ترک هر مقدّمه مجزا مذمّت شود، یا تنها به خاطر ترک اصل نماز؟
در بحث اصولی مقدّمه واجب، مسئلهای که مطرح میشود، موضوع "الملازمة بین الارادتین" است؛ بدین معنا که اگر شارع اراده انجام یک واجب را کرده است، آیا اراده مقدّمات آن واجب را نیز داشته است؟ در صورتی که این ملازمه پذیرفته شود، نتیجه آن است که همه مقدّمات واجب، خود واجب شرعی هستند و ترک هر یک از آنها به معنای ارتکاب گناه است. امّا اگر ملازمهای وجود نداشته باشد، آنگاه این مقدّمات واجب شرعی نخواهند بود، بلکه از واجبات عقلی به شمار میروند و وظیفه عقل مکلّف است که آنها را جهت تحقّق واجب فراهم کند.
بنابراین، از منظر فقهی، بحث درباره تعدّد واجبات و اینکه ترک هر مقدّمهای بهتنهایی گناه محسوب میشود، مطرح است؛ در حالی که از نظر اصولی، مسئله به ملازمه میان اراده شارع و اراده مقدّمات واجب برمیگردد.
بنابراین، ملازمه بین اراده ذیالمقدّمه و اراده مقدّمه، اگر پذیرفته شود، واجببودن مقدّمات واجب را نتیجه میدهد و بحث مقدّمه واجب در اصول و با هدف درک احکام شرعی مطرح میشود.