درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

1403/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/مقتضای أصل عملي هنگام شکّ در إجزاء و عدم إجزاء

 

خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در رابطه با اجزای أمر اضطراری در وقت بود.

 

القول الثالث: أنّ مقتضی الأصل البراءة و في بعض الفروض الاستصحاب، فتلزم الإعادة[1] [2]

اگر اوّل وقت آب نباشد و مکلّف تیمّم کرده و نماز بخواند و بعد از ساعتی در داخل وقت آب پیدا بشود، به دلیل اینکه چون اوّل وقت آب نبود اصلاً أمر اختیاری بر ذمّه مکلّف نیامده است بلکه أمر اضطراری بر ذمّه مکلّف آمده است. به عبارت دیگر چون آب در اوّل وقت نبود، أمر ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ﴾[3] و ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ﴾[4] بر ذمّه مکلّف نیامده است بلکه أمر ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[5] آمد، پس بعد از اینکه آب پیدا شد، شکّ داریم که آیا أمر فَاغْسِلُوا بر ذمّه مکلّف می‌آید یا خیر؟ برائت جاری می‌کنیم.

امّا اگر مکلّف که در اوّل وقت آب دارد، نماز را بجا نیاورد، أمر فَاغْسِلُوا بر ذمّه‌اش آمده است و بعد از ساعتی که آب نیست ‌بخواهد نماز بخواند، در اینجا إجزاء وجود ندارد به دلیل اینکه با اینکه أمر فَاغْسِلُوا بر ذمّه مکلّف آمد ولی وی بجا نیاورد و بعد از ساعتی که آب نیست با تیمّم نماز خواند و بعد از اینکه بعد از ساعتی در داخل وقت، دوباره به آب دسترسی پیدا کرد استصحاب (تعلیقی) أمر اوّلی (فَاغْسِلُوا) جاری می‌شود.

قول سوّم با اینکه حرف خوبی است ولی دارای چند اشکال است:

اشکال اوّل

این استصحابی که شما در اینجا می‌فرمایید، استصحاب تعلیقی است و ما استصحاب تعلیقی را قبول نداریم. [6]

اشکال دوم

استصحاب تعلیقی در جایی است که در لسان دلیل وارد شده باشد مانند: العِنَب اذا غَلَی یَحرُم، این استصحاب تعلیقی است. العنب اذا صار زبیباً، آیا این حکم در زبیب (کشمش) هم اجرا می‌شود یا خیر؟ اگر زبیب نیز غلیان پیدا بکند آیا همان حکم عنب را دارد؟

امّا در اینجا استصحاب در لسان دلیل نیست و حکم عقل است و عقل است که می‌گوید اگر مضطر هستی تیمّم بکن و اگر مضطر نیستی وضو بگیر. [7]

جواب از این اشکال اخیر

این اشکال درست نیست، به دلیل اینکه اگر این دو آیه ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ﴾[8] و ﴿ فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[9] ، را در کنار هم بگذاریم همان تعلیق استفاده می‌شود. تعلیق در متن آیه قرآن وارد شده است که اگر آب دارید وضو بگیرید و اگر آب ندارید تیمّم بکنید. پس هر دو لسان دلیل هستند نه حکم عقل. این مانند همان العنب اذا غلی یحرم است که عنب اگر غلیان پیدا کرد حرام می‌شود و اگر غلیان نداشته باشد حرام نیست. اگر استصحاب تعلیقی را جاری بدانید، در اینجا نیز در صورت شکّ، استصحاب تعلیقی جاری است. بنابراین این اشکال وارد نیست.

 

رفع اضطرار در خارج وقت

با توجه به مطالبی که در این مسأله خواندیم می‌توانیم فروعات فقهی را جواب بدهیم مثلاً اگر بعد از وقت آب پیدا شد، آیا در اینجا برائت جاری می‌شود یا استحصاب؟

اینجا برائت جاری می‌شود.

برخی قائل هستند که «القضاء بأمر الأوّل» و برخی بر این قائلند که «القضاء بأمر جدید». القضاء بأمر الأول؛ یعنی حالا که وقت گذشته است نماز خود را با همان اقیموا الصلاة اوّلی قضا بکن.

اگر قضا بأمر جدید باشد برائت جاری می‌شود، به دلیل اینکه مکلّف نماز را با تیمّم بجا آورده است و حالا بعد از وقت شکّ می‌کند که آیا قضا برای من واجب است یا خیر؟ برائت جاری می‌شود. پس اگر قضا بأمر جدید باشد روشن است که برائت جاری می‌شود. و امّا اگر قضا بأمر اوّل باشد، بر آن هم فوت صدق نمی‌کند. مکلّف بعد از خواندن نماز با تیمّم، شکّ می‌کند که آیا نماز از وی فوت شده است یا خیر؟ و آیا فوت نماز بر وی صدق می‌کند یا خیر؟ معلوم نیست فوت بر وی صدق بکند، پس اقض ما فات کما فات نمی‌تواند صادق باشد چرا که فوتی صورت نگرفته است. بنابراین در رابطه با قضا خیلی روشن می‌توان پاسخ داد که برائت جاری می‌شود.

البته اینکه در داخل وقت آب پیدا بشود پاسخ دادن کمی مشکل است، چون بحث عذر مستوعب و غیرمستوعب بوجود می‌آید. و البته گفتیم که در بحث تیمّم و تقیّه و در بحث مسافر و حاضر چون روایت صحیح داریم، حرفی نداریم امّا جایی که روایت نداشته باشیم، همان حرف مرحوم محقّق خویی را می‌پذیریم که بحث عذر، خطا و نسیان باید مستوعب باشد. اضطرار مستوعب اضطرار واقعی است و اضطرار موقّت اضطرار نیست. وقتی مکلّف چند ساعت برای بجا آوردن نماز وقت دارد اگر مثلاً نیم ساعت آب نداشته باشد، نمی‌توان به او مضطر گفت.


[1] حواشي المشكيني علی الكفاية، مشکیني، الميرزا ابوالحسن، ج1، ص425.
[2] المحجة في تقريرات الحجة، الصافي الگلپايگاني، الشيخ علي، ج1، ص176.
[3] سوره بقره، آيه 43.
[4] سوره مائده، آيه 6.
[5] سوره نساء، آيه 43.
[6] منتهى الأصول، روحاني، محمد حسین، ج1، ص250.
[7] منتهى الأصول، روحاني، محمد حسین، ج1، ص250.
[8] سوره مائده، آيه 6.
[9] سوره نساء، آيه 43.