1403/03/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/مقتضای أصل عملي هنگام شکّ در إجزاء و عدم إجزاء
خلاصه جلسه گذشته: جلسه گذشته بحث در رابطه با اجزای أمر اضطراری در وقت یا خارج وقت بود، مثلاً اوّل وقت مکلّف دسترسی به آب ندارد و هر چه جستجو میکند به نتیجهای نمیرسد لذا تیمّم کرده و نماز میخواند و بعد از ساعتی در داخل وقت آب پیدا میشود. اینجا تکلیف وی چیست؟ آیا باید نماز خود را با وضو اعاده بکند (احتیاط) یا اینکه نمازی که با تیمّم خوانده است صحیح است و نیاز به اعاده ندارد؟ (برائت). گفتیم که برخی قائل به برائت و برخی قائل به احتیاط بودند.
القول الثالث: أنّ مقتضی الأصل البراءة و في بعض الفروض الاستصحاب، فتلزم الإعادة[1] [2]
اگر اوّل وقت اضطرار پیش بیاید و مکلّف تیمّم کرده و نماز بخواند و بعد از ساعتی در داخل وقت آب پیدا بشود، به دلیل اینکه چون اوّل وقت آب نبود اصلاً أمر اختیاری بر ذمّه مکلّف نیامده است بلکه أمر اضطراری بر ذمّه مکلّف آمده است. به عبارت دیگر چون آب در اوّل وقت نبود، أمر ﴿وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ﴾[3] و ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ﴾[4] بر ذمّه مکلّف نیامده است بلکه أمر ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[5] آمد، پس بعد از اینکه آب پیدا شد، شکّ داریم که آیا أمر فَاغْسِلُوا بر ذمّه مکلّف میآید یا خیر؟ برائت جاری میکنیم.
امّا اگر مکلّف در اوّل وقت که آب دارد، نماز را بجا نیاورد، أمر فَاغْسِلُوا بر ذمّهاش آمده است و بعد از ساعتی که آب نیست بخواهد نماز بخواند، در اینجا إجزاء وجود ندارد به دلیل اینکه با اینکه أمر اختیاری بر ذمّه مکلّف آمد ولی وی بجا نیاورد و بعد از ساعتی که آب نیست با تیمّم نماز خواند و بعد از اینکه بعد از ساعتی در داخل وقت، دوباره به آب دسترسی پیدا کرد استصحاب أمر اوّلی (اختیاری) جاری میشود.
قول سوّم با اینکه حرف خوبی است ولی دارای چند اشکال است:
اشکال اوّل
این استصحابی که شما در اینجا میفرمایید، استصحاب تعلیقی است و استصحاب تعلیقی مورد اختلاف است، برخی بر این قائل هستند که استصحاب تعلیقی جاری میشود و برخی نیز بر عدم جریان آن قائلند. سؤال این است که أمر فَاغْسِلُوا در آنجا معلّق بود یا منجّز؟ اینکه میفرمایید اوّل وقت أمر فَاغْسِلُوا وجود دارد، این أمر تعلیقی است نه تنجیزی. چرا که میفرماید: فَاغْسِلُوا فإن لم تفعل ففی الآن الثانی، فإن لم تفعل ففی الآن الثالث، فإن لم تفعل ففی الآن الرابع و ... و همینطور أمر فَاغْسِلُوا در همه ثانیهها وجود دارد. این أمر موقّت و فوری نیست و مکلّف چند ساعت وقت دارد و تا پایان وقت چند ساعت وقت دارد و هر ساعتی خواست میتواند وضو بگیرد و نماز بخواند، پس این استصحاب تعلیقی است. استصحاب تعلیقی یعنی این أمر منجز صددرصد نیست و مکلّف از اوّل ظهر تا اوّل مغرب وقت دارد و در این چند ساعت مختار به عمل کردن به أمر فَاغْسِلُوا است. و البته که استصحاب تعلیقی هم مورد اختلاف است. [6]
اشکال دوّم
بحث در این است که آیا به این مورد اضطرار صدق میکند یا خیر؟ مرحوم محقق خویی میفرماید: اضطرار باید مستوعب باشد و این مورد اصلاً اضطرار نیست تا اینکه بیاییم استصحاب بکنیم. اگر اضطرار مستوعب نباشد أمر فَاغْسِلُوا وجود دارد و اینکه مثلاً یک ساعت آب نیست أمر فَاغْسِلُوا از بین نمیرود، چون در کلّ وقت آب وجود دارد. شما میگویید أمر فَاغْسِلُوا رفت و أمر فَتَيَمَّمُوا آمد. ولی مرحوم محقّق خویی میفرماید: أمر فَاغْسِلُوا از بین نرفته است اینکه مثلاً یک ساعت اوّل وقت آب نباشد، أمر فَاغْسِلُوا از بین نمیرود و اگر اضطرار مستوعب باشد و در کلّ وقت اضطرار باشد، بله فَتَيَمَّمُوا صدق میکند ولی الان اضطرار مستوعب نیست و وقتی اضطرار مستوعب نشد اصلاً اضطرار وجود ندارد. پس چه اوّل وقت آب نباشد و چه اوّل وقت آب باشد و بعد آب نباشد فرقی ندارد، چرا که در اینجا اضطرار مستوعب نیست فلذا اضطرار هم صدق نمیکند. ما هم این نظر مرحوم محقق خویی را پسندیدیم، البته نه در مورد تیمّم و تقیّه که در این موارد روایت خاص صحیح داریم بنابراین در این دو مورد به روایات خاص عمل میکنیم امّا در موارد دیگر این حرف مرحوم خویی حرف خوبی است که اضطرار مستوعب اضطرار واقعی است و اضطرار موقّت اضطرار نیست. وقتی مکلّف چند ساعت برای بجا آوردن نماز وقت دارد اگر مثلاً نیم ساعت آب نداشته باشد، نمیتوان به او مضطر گفت.
اشکال سوّم
این استصحاب تعلیقی در جایی است که در لسان دلیل وارد شده باشد مانند: العِنَب اذا غَلَی یَحرُم، این استصحاب تعلیقی است. العنب اذا صار زبیباً، آیا این حکم در زبیب (کشمش) هم اجرا میشود یا خیر؟ اگر زبیب نیز غلیان پیدا بکند آیا همان حکم عنب را دارد؟ استصحاب تعلیقی میگوید آن حرمتی که برای عنب غلیان شده وجود داشت در موارد مشکوک هم وجود دارد، چون در لسان دلیل وارد شده است. حالا در بحث اضطرار، آیا در لسان دلیل وارد شده است یا حکم عقل است؟ فرمودهاند حکم عقل است. این عقل است که میگوید: حکم مختار این است که باید وضو بگیرد و حکم مضطر این است که باید تیمّم بکند. [7]
جواب از اشکال سوّم
این اشکال درست نیست، چرا که آیه شریفه میفرماید: ﴿فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ﴾[8] و آیه دیگر میفرماید: ﴿فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[9] ، پس هر دو آیه قرآن کریم و هر دو لسان دلیل هستند نه حکم عقل. ما از باب رفع عن امتی ما اضطروا الیه نمیگوییم بلکه از باب خود آیه شریفه میگوییم. بنابراین این اشکال وارد نیست.