1403/02/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/إجزای أمر اضطراری یا ظاهری از أمر واقعی
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با اجزای أمر اضطراری در « المبحث الاوّل: في ما إذا ارتفع الاضطرار في داخل الوقت» بود. مثلاً در نبود آب، بعد از بجا آوردن نماز با تیمّم، در داخل وقت آب پیدا بشود، آیا در اینصورت باید نماز دوباره با وضو بجا آورده (اعاده) شود یا خیر؟
در جلسات قبل گفتیم که از نظر آيات و روایات اضطرار دو قسم است:
۱)اضطرار موقّت: به این معنا است که مثلاً در داخل وقت، آب یک ساعت در دسترس نیست.
۲) اضطرار مستوعب: امّا گاهی از اوّل وقت تا آخر وقت آب وجود ندارد، این اضطرار مستوعب است.
چنانکه مرحوم محقق خویی فرمود و ما هم فرمایش ایشان را در اینجا پسندیدیم و گفتیم که به نظر ما اضطرار مستوعب، اضطرار محسوب میشود و به اضطرار موقّت، اضطرار گفته نمیشود مگر اینکه دلیل خاص داشته باشیم. بنابراین اگر در خصوص اضطرار موقّت دلیل خاص داشتیم میگوییم اضطرار موقت نیز حکم اضطرار مستوعب را دارد.
نکته:
اضطرار موارد متعددی دارد و یکی از آن موارد تیمّم است که انسان در نبود آب، مضطر میشود و برای نماز تیمّم میکند. در اینجا نیز یک اضطرار موقت داریم و یک اضطرار دائم. امّا گاهی اینچنین است که مثلاً مکلّف کمردرد دارد و حال ندارد و نمیتواند نماز را ایستاده بخواند ولی یک ساعت بعد حالش خوب میشود و مشکل وی حل میشود. حالا که وی با کمردرد نماز را نشسته یا خوابیده خوانده است ولی بعد از ساعتی در داخل وقت حالش بهتر شده است، حالا تکلیف او چیست؟ آیا نماز را دوباره باید به صورت ایستاده اعاده بکند؟ یا اینکه نمازی که به صورت نشسته یا خوابیده خوانده کافی است؟ مورد اضطرار دیگر اینکه مثلاً شخص به دریا رفته و در حال غرق شدن است، شروع به خواندن نماز میکند امّا بعد از ساعتی در داخل وقت نجات پیدا میکند، آیا این شخص نماز را دوباره اعاده بکند یا خیر؟ یا اینکه مثلاً شخصی (جاهل قاصر) مسائل و احکام نماز را نمیدانست و حمد و سوره را صحیح نخوانده است امّا بعد از خواندن نماز در داخل وقت، قرائت صحیح را یاد گرفت آیا نمازی را که خوانده بود را دوباره اعاده بکند یا خیر؟ طبق رُفِع ما لایعلمون، رُفِع ما اضطروا الیه، رفع ما لایطیقون، حکم نماز وی چیست؟
در جاهایی که اضطرار مستوعب نیست مثلاً در ما لایعلمون، ابتدا نمیداند ولی بعد از ساعتی میداند و در ما لایطیقون، ابتدا سخت است ولی بعداً میتواند، در لاحرج فی الدین مثلاً در زمستان اوّل وقت، آب سرد بود و به خاطر سرما نمیتوانست وضو یا غسل بکند ولی بعد از ساعتی در داخل وقت آب گرم هست و این امکان برای او وجود دارد و میتواند وضو یا غسل بکند و نماز بخواند، آیا در اینجا منظور از لاحرج، لاحرج اوّل و موقت است یا لاحرج مستوعب؟ بنابراین، این تفکر ما در رابطه با موقت و مستوعب در همه این موارد کارساز است و حرف سادهای نیست. بنابراین اگر نظر ما مستوعب شد، پس در همه موارد ما لایعلمون، ما لایطیقون، ما اضطروا الیه و ... این مستوعب هست. به این معنا که مکلّف کل وقت نمیداند (ما لایعلمون) و نمازش را خواند یا کل وقت لاحرج است و آب خیلی سرد است و به خاطر سرماخوردگی نمیتواند غسل بکند. امّا اگر مورد مکلف موقت شد، به درد نمیخورد چرا که ما لایعلمون موقت، ما لایعلمون نیست و ما اضطروا الیه موقت، اضطرار نیست و نسیان موقت، نسیان نیست. این یک مبنا است که به نظر ما فرمایش مرحوم محقق خویی خوب و درست است که میفرماید: اضطرار باید مستوعب باشد و اگر موقت شد تکلیف برداشته نمیشود.
نتیجه بحث:
اگر ما فقط ادلّه اولیّه را داشته باشیم، میگوییم که اضطرار باید مستوعب باشد ولی اگر در جایی دلیل خاص داشتیم تابع دلیل خاص هستیم. مثلاً در تیمّم دلیل خاص داریم که اگر بعد از رکوع فهمیدی که آب هست، نمازت را ادامه بده و نمازت صحیح است و همچنین در تقیّه هم داریم که اگر پشت سر اهل سنت نماز خواندید و لو اینکه اوّل وقت است، نماز شما صحیح است. ولی در جاهای دیگر دلیل نداریم لذا در جاهای دیگر میگوییم که باید مستوعب باشد. و نتیجه فرمایش مرحوم محقق خویی این شد که اضطرار باید مستوعب باشد، نسیان باید مستوعب باشد، ما لایعلمون باید مستوعب باشد، ما لایطیقون باید مستوعب و ... باشد.
بنابراین ما فقط در دو مورد، دلیل خاص داریم که اگر موقّت هم باشد کافی است و قائل به أجزا میشویم: ۱) اولی در بحث تیمّم، ۲) دیگری در بحث تقیّه. در بقیه موارد باید مستوعب باشد تا اضطرار، ما لایعلمون، ما لایطیقون و ما اضطروا الیه، صدق بکند ولی در جایی که موقّت است و وقت هم وسعت دارد، صدق نمیکند.