1402/12/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/إجزای أمر اضطراری یا ظاهری اختیاری از أمر واقعی
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با إجزای أمر اضطراری بود که آیا وافی به تمام مصلحت از أمر واقعی هست یا نه؟ اگر وافی به تمام مصلحت نباشد، آیا میتوانیم قائل به إجزاء بشویم یا نه؟ اگر نماز با تیمّم وافی به تمام مصلحت از نماز با وضو نباشد - مثلاً نماز با وضو 100 درجه مصلحت دارد ولی نماز با تیمّم 90 درجه مصلحت دارد. – آیا در اینجا قائل به إجزاء بشویم یا خیر؟ مکلّف نماز را با تیمّم خواند ولی بعد از نماز در داخل وقت آب پیدا شد، آیا باید نماز خود را دوباره با وضو بجا بیاورد؟ یا اینکه همان نماز با تیمّم مجزی است؟
الصورة الثالثة: أن لايكون التكلیف الاضطراري في حال الاضطرار وافیاً بتمام المصلحة، بل وافیاً بقسم منها و الباقي يمكن تداركه و يفترض أنه بمقدار مهم يلزم تداركه
در اینجا دو مطلب وجود دارد:
المطلب الأول: في حكم الصورة الثالثة من حیث الإجزاء
در اینجا دو قول وجود دارد:
۱) عدم الإجزاء و وجوب الإعادة أو القضاء [1] [2] [3] [4]
برخی بر این قائل شدهاند که نماز با تیمّم مجزی نیست به دلیل اینکه وافی به تمام مصلحت نیست. بنابراین با پیدا شدن آب در وقت باید نماز را با وضو اعاده کرد و اگر وقت گذشته است باید قضا کرد. مرحوم آخوند میفرماید: مجزی نیست. اگر با أمر اضطراری ۵۰ درصد مصلحت را دریافت میکنید ولی ۵۰ درصد دیگر باقی میماند قائدتاً نباید مجزی باشد. پس باید نماز را إعاده و یا قضا کرد.
اشکال:
ما نمیتوانیم بگوییم حتماً عدم إجزاء است. مانند زن حائض که نماز از وی فوت میشود ولی قضا و إعاده ندارد. ولی روزه وی قضا دارد. پس ممکن است مصلحت فوت بشود ولی خداوند تسهیلاً قائل به إجزاء باشد.[5]
۲) إجزاء
برخی بر این قائل هستند که نمی توان گفت مجزی نیست به دلیل اینکه ممکن است یک زمانی مصلحت را کاملاً دریافت نکنیم ولی مجزی هم باشد. مثلاً برای زن حائض نماز قضا وجود ندارد. زن حائض در زمان حیض نماز نمیخواند ولی نماز وی هم قضا ندارد. با اینکه نماز نخوانده و مصلحت وی هم فوت شده است باز هم قضا ندارد. ولی روزه برای زن حائض قضا دارد. نتیجه این که مصالح فوت شده (که در ایام حیض نماز نخوانده است) به خاطر تسهیل قضا ندارد. و اگر بخواهد همه روزهایی را که نماز نخوانده است برای زن سخت است لذا خداوند متعال برای زن حائض تخفیف داده است. پس ممکن است مصلحت فوت بشود ولی در عین حال قائل به إجزاء بشویم. از طرفی در نماز با تیمّم تمام مصلحت فوت نشده است بلکه بخشی از مصلحت فوت شده است پس میتوان قائل به إجزاء شد. آیا اشکالی دارد که خداوند متعال بفرماید وقتی دنبال آب گشتی و آب پیدا نکردی نماز را با تیمّم بخوان و همین نماز با تیمّم مکفی است و بعداً هم اگر آب پیدا شد قضا لازم نیست؟
بنابراین در این مورد که نماز با تیمّم و أمر اضطراری اینکه وافی به تمام مصلحت نباشد برخی گفتهاند حتماً عدم إجزاء است. در حالیکه دلیلی بر این مطلب نیست و نمیتوان گفت که حتماً عدم إجزاء است. ممکن است شارع مقدس مجزی بداند به اینصورت که أمر کرده باشد که به همین مقدار (مثلاً ۵۰ درصد) کافی است چون آب نبود. وقتی آب نباشد چارهای ندارید و تیمّم میکنید و نماز میخوانید و اگر بعداً آب پیدا شد نمازهای بعدی را با وضو بجا میآورید.
به نظر ما این بحث، بحث جالبی نیست که بگوییم مقدار مصلحت در أمر واقعی چقدر است و در أمر اضطراری چقدر است؟ و اینکه آیا وافی به تمام مصلحت هست یا خیر؟ ما از کجا میدانیم که خداوند برای نماز با وضو چقدر مصلحت قرار داده است و برا نماز با تیمّم چقدر؟ نماز با تمیمم در زمان اضطرار است. چه کسی گفته است که در زمان اضطرار، مصلحت نماز با تیمّم کمتر از نماز با وضو است؟ وقتی آب بود مکلّف میرفت وضو میگرفت یا غسل میکرد و وقتی آب نیست تیمّم میکند. شما مگر علم غیب دارید که میگویید مصلحت نماز با تیمّم کمتر از نماز با وضو است؟ در تعبدیات این چنین نیست. در تعبدیات خداوند متعال عالم به غیب است و اوست که میداند مصالح و مفاسد کدامند؟ ما نمیتوانیم تعیین بکنیم که أمر اضطراری آیا وافی به تمام مصلحت است یا خیر؟ از کجا میگویید؟ چه دلیلی دارید که أمر اضطراری وافی به مصلحت است یا خیر؟ به نظر ما فروضی که مرحوم آخوند در اینجا (تعبدیات) بیان کرده است درست نیست. ما در تعبدیات علم به مصالح و مفاسد نداریم. من چه میدانم که مثلاً نماز مغرب چه مصلحتی دارد که سه رکعت است؟ من چه میدانم که نماز صبح چه مصلحتی دارد که دو رکعت است؟ مصالح را ما نمیدانیم که بگوییم اگر با وضو بود این قدر مصلحت دارد و اگر با تیمّم بود اینقدر. این مصالح و مفاسد در دست ما نیست، ما خبری از مصالح و مفاسد نداریم. لذا شارع هر دستوری داده است باید آن را انجام بدهیم. وقتی شارع میفرماید: ﴿فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[6] ما همان دستور را باید عمل کنیم و مجزی هم هست. پس اینکه شما میفرمایید: «وافیاً بتمام المصلحة» یا «لم یکن وافیاً بتمام المصلحة» اینها فرض هستند اما ممکن است واقعیت غیر از این باشد و بهتر است ما در تعبدیات از بحث در اینکه چه مقدار مصالح وجود دارد یا ندارد؟، سکوت کنیم و به شارع مقدس واگذار بکنیم و بگوییم خود خداوند میداند چه مصالحی در آن وجود دارد یا ندارد. وقتی أمر کرده است که ما أمر شارع را إمتثال میکنیم. ولی در توصلیات اینکه مثلاً میفرماید لباس را بشوی، مصلحت آن را میدانیم. در توصلیات مصالح معلوم است ولی در تعبدیات معلوم نیست.
المطلب الثاني: في حكم الصورة الثالثة من حیث جواز البدار
سؤال:
کسی که آب ندارد آیا در اول وقت میتواند نماز را با تیمّم بخواند؟ مثلاً وقت نماز ظهر داخل شده است، آب برای وضو وجود ندارد آیا مکلّف میتواند نماز بخواند یا باید صبر بکند تا آب پیدا بشود؟
اینجا چند حالت میتواند داشته باشد:
۱) اینکه مکلّف یقین دارد تا آخر وقت آب پیدا نخواهد شد. اینجا وظیفه جواز البدار است. یعنی مکلّف میتواند در اول وقت تیمّم بکند و نماز خود را بخواند.
۲) اینکه مکلّف یقین دارد که ساعتی بعد، در داخل وقت آب پیدا خواهد شد. به نظر میرسد اینجا اضطرار صدق نمیکند و آیه ﴿فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[7] بر این مورد صدق نمیکند، چون یک ساعت بعد آب پیدا خواهد شد. آیه بر موردی صدق میکند که در کلّ وقت آب پیدا نشود نه در جزئی از وقت.
۳) اینکه مکلّف نمیداند که آیا آب در داخل وقت پیدا میشود یا خیر؟ به عبارتی احتمال عقلائی میدهد که آب پیدا بشود یا پیدا نشود. در اینصورت جواز البدار وجود دارد اما اگر آب پیدا شد باید نماز خود را إعاده بکند و اگر پیدا نشد إعاده لازم نیست. یعنی اضطرار المستوعب و اضطرار غیرالمستوعب. اگر اضطرار مستوعب (تا آخر وقت آب پیدا نشود) باشد آیه بر این مورد صدق میکند و مجزی هم هست. اما اگر اضطرار مستوعب نباشد (تا آخر وقت آب پیدا میشود) در اینجا اضطرار صدق نمیکند پس إجزاء وجود ندارد و مکلّف باید وضو بگیرد و نماز بخواند.