1402/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/جواز إتیان مأمورٌبه برای بار دوم
خلاصه جلسه گذشته: بحث دررابطهبا فرق بین مسئله إجزاء و مسأله تبعّیة القضاء للأداء بود که گذشت.
ما این مسئله را قبول داریم که إتیان مأمورٌبه موجب إجزاء است. یعنی اگر أمری به ما شد و ما آن را انجام دادیم این مجزی است مثلاً گفتند نماز بخوان، ما هم نماز خواندیم و گفتند روزهبگیر ما هم روزه گرفتیم، این مجزی است، پس إتیان مأمورٌبه موجب إجزاء است.
مأمورٌبه چند نوع است:
۱) مأمورٌبه گاهی واقعی و اختیاری است. مانند: نماز که با وضو یا غسل بجا آورده میشود.
۲) مأمورٌبه گاهی اضطراری است. مانند: نماز با تیمم که در نبود آب با تیمم بجا آورده میشود.
۳) مأمورٌبه گاهی ظاهری است. مانند: نماز با بدن یا لباس نجس که مکلف استصحاب طهارت یا اصالة الطهارة را جاری کرده و نماز را خوانده است.
اگر مکلّف مأمورٌبه از هر یک از موارد بالا را انجام داده باشد، آیا مجزی است یا خیر؟ مجزی است. یعنی مأمورٌبه حاصل شده است و غرض مولی هم حاصل شده است، پس بجا آوردن آن برای بار دوّم، لغو و محال است.
الموضع الأّول: أنّ الإتیان بالمأموربه بالأمر الواقعي أو الأمر الاضطراري أو الأمر الظاهري يجزي عن التعّبد بنفس ذلك الأمر ثانیاً
در فقه مواردی را داریم که بار دوّم هم انجام میشود. مثلاً ازآنجاییکه أمر به نماز اوّل وقت شده است در نبود امامجماعت، مکلّف نماز را اوّل وقت بجا آورد و بعد از خواندن نماز، امامجماعت آمد. در اینجا مستحب است که شخص دوباره نماز را به جماعت بخواند. آیا مکلّف در اینجا مأمورٌبه را اتیان کرده است یا خیر؟ مکلف إتیان کرده است و غرض مولی هم حاصل شده است. در روایت آمده است «یختار الله أحبهما و یجعله الفریضة»، خداوند آن را که بهتر است برمیگزیند؛ لذا خداوند نماز جماعت را برمیگزیند و آن را نماز واجب وی قرار میدهد.
وقتی أمر مولی انجام شد و غرض مولی هم حاصل شد، دلیل خاص هم باشد کار غیرعقلانی معنایی ندارد، پس این روایت از چه بابی است؟ بحث محال بودن برای بار دوم چه میشود؟ آیا این مخالف عقل است یا خیر؟
اگر این نماز دوم به جماعت را بهعنوان مستحب بخواند اشکالی پیش نمیآید، امّا اگر این نماز دوم بهعنوان واجب باشد وقتی که مأمورٌبه انجام شده و غرض هم حاصل شده است، اشکال پیش میآید.
توضیح مطلب
گاهی حصول غرض با إتیان مأمورٌبه ملازم هستند و گاهی ملازم نیستند. فرض کنید شما کاری را انجام دادهاید که غرض مولی حاصل شده است؛ مثلاً کسی تشنه است و طلب آب میکند اسقنی ماءً، شما هم ظرف آب را میآورید و او هنوز آب را نخورده است و شما یک شربتی برای او میآورید و او آن شربت را میخورد. اینجا با آوردن آب، إتیان مأمورٌبه شده است؛ ولی حصول غرض نشده است؛ چون هنوز وی آب را نخورده است. ولی وقتی شربت آورده میشود شربت را میخورد و غرض حاصل میشود و از شما بابت اینکه شربت آوردی تشکر هم میکند.
وقتی مأمورٌبه إتیان بشود و غرض هم حاصل بشود تکرار جا ندارد و از نظر عقلی محال است؛ ولی اگر در جایی مأمورٌبه إتیان بشود؛ ولی غرض حاصل نشود، امکان دارد که مولی دوّمی را بپسندد؛ مانند مثالآوردن شربت. گفتهاند؛ چون امکان دارد حصول غرض و جلب مصلحت با إتیان مأمورٌبه ملازمه نداشته باشند و باهم فاصله داشته باشند؛ لذا امکان دارد که مکلّف مأمورٌبه را برای بار دوم انجام بدهد و مورد تشویق مولی هم قرار بگیرد، این امکان ثبوتی دارد. مرحوم صاحب کفایه میفرماید: چون امکان ثبوتی دارد همین کافی است که بگوییم محالیتی وجود ندارد. ممکن است مولی إعاده چیزی را در جایی بفرماید که ثواب آن بیشتر است؛ مثلاً اگر نماز را به جماعت بخوانی این را بهعنوان واجب تو قرار میدهم و ثواب بیشتری هم به شما میدهم. [1] صاحب کفایه مشکل را حل کرده است و میفرماید امکان دارد در مقام ثبوت، بین إتیان مأمورٌبه و حصول غرض ملازمه وجود نداشته باشد؛ لذا إتیان مأمورٌبه برای بار دوّم اشکالی ندارد.
نکته دوم هم اینکه ممکن است غرض دارای مراتبی باشد: غرض أقصی و غرض أعلی. یعنی ممکن است غرض بالا و پایین داشته باشد و غرض پایین حاصل شده باشد؛ ولی غرض بالاتر حاصل نشده باشد؛ لذا برای حصوص غرض بالاتر آن را دوباره بجا بیاورد.