1402/10/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/في المراد من الإجزاء(معنی الإجزاء)
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با إجزاء بود که آیا أوامر اضطراری یا أوامر ظاهری از أوامر واقعی مجزی هستند یا نه؟ یکی از سؤالات این بود که إقتضاء در فرمایش مرحوم آخوند «أنّ إتیان المأمور به علی وجهه هل يقتضي الإجزاء أو لا؟»، به چه معنایی است؟ اقوالی در اینجا مطرح شد. و گفتیم که اتیان به مأموربه اضطراری مانند نماز با تیمم یا نماز با لباس نجس که أمر ظاهری دارد و شخص استصحاب طهارت داشته و با لباس نجس نماز خوانده است، آیا این علّت برای إجزاء است؟ گفتیم که علیّت ممکن است در برخی جاها صدق بکند و در بعضی جاها صدق نکند. چون همه واجبات، لفظی نیستند. برخی واجبات لفظی هستند و برخی واجبات عقلی و برخی اجماعی هستند که با اجماع اثبات شدهاند. ادلّه اربعه ما عبارتند از: کتاب، سنت، اجماع و عقل. مواردی که اجماعی و عقلی هستند لفظی نیستند. اگر لفظ باشد میتوانیم بگوییم که آيا این أمر کاشف از إجزاء هست یا نه؟ مانند فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا، که آیا کاشف از إجزاء هست یا نه؟ پس اگر الفاظ باشد که دلالت بر وجوب میکند، میگوییم آیا این الفاظ کاشف از إجزاء هست یا نه؟ و اگر عمل باشد، میگوییم آیا آن عمل، علیّت برای إجزاء دارد یا خیر؟ بنابراین اینکه بگوییم «یقتضی» فقط به معنای علیّت است این در همه جا صدق نمیکند و اگر بگوییم «یقتضی» به معنای کاشفیت است، این هم در همه جا صدق نمیکند. پس بهتر این است که کمله «یقتضی» را حذف کنیم و بگوییم: «الإتیان الأمر و الإتیان بالمأموربه مجزٍ أم لا؟» که در جلسات قبل هم توضیحاتی داده شد.
الأمر السادس: في المراد من الإجزاء(معنی الإجزاء)
کلمه إجزاء در اینجا به چه معنایی است؟ اینکه گفته میشود: یقتضی الإجزاء، یعنی چه؟
اقوالی در اینجا مطرح است:
القول الأول: الإجزاء بمعنی حصول الإمتثال[1] [2] [3]
برخی گفتهاند: إجزاء به معنای إمتثال است. یعنی إمتثال محقّق شده است. پس مجزٍ، یعنی یتحقّق الإمتثال.
القول الثاني: الإجزاء بمعنی إسقاط التعبّد به ثانیاً[4] [5]
برخی گفتهاند: مجزٍ یعنی اسقاط الإعادة و القضاء، یعنی اعاده و قضاء ندارد. مثلاً مکلّف نماز با تیمّم خوانده است، نه اعاده دارد و نه قضاء. اشکال:
توجه به این نکته لازم است که اگر مکلّف در صورت عدم وجود آب، نماز جمعه یا نماز عید را با تیمم بخواند، آیا میتوان گفت که وقتی آب پیدا شد، نماز اعاده و قضا ندارد؟ خیر، نماز جمعه و نماز عید قضا و اعاده ندارد. پس اسقاط اعاده و قضا در همه جا صدق نمیکند چون اسقاط یعنی یک چیزی باید باشد تا آن چیز اسقاط بشود. اعاده و قضا در جایی اسقاط میشود که اقتضای اعاده و قضا وجود داشته باشد. در نماز جمعه و عیدین اقتضای اعاده و قضا وجود ندارد چرا که نماز جمعه و عیدین اصلاً اعاده و قضا ندارند. بنابراین اینکه برخی اجزاء را اسقاط اعاده وقضا معنا کردهاند در همه جا صدق نمیکند.
القول الثالث: الإجزاء هو الكفاية الخاصة المساوقة للصحّة في العبادة[6]
برخی نیز گفتهاند مجزٍ یعنی الصحة. مجزی است یعنی صحیح است مثلاً گفته میشود: نماز با تیمّم صحیح است. مکلّف که با استصحاب و اصالة الطهارة با لباس نجسی که علم به نجاست آن ندارد نماز خوانده است، نماز وی صحیح است.
اشکال:
آیا مکفی بودن به معنای این است که نباید اعاده و قضا کرد؟ یا اینکه به معنای این است که میتوانی اعاده و قضا نکنی؟ اگر بگوییم به معنای این است که نباید اعاده و قضا کرد، این «عزیمت» است. اما اگر گفتیم به معنای این است که میتوانی اعاده و قضا نکنی، این «رخصت» است. آیا إجزاء به معنای رخصت است یا به معنای عزیمت؟ یعنی اگر مکلّف دلش بخواهد که اعاده کند، گفته میشود که این تشریع و خلاف است مثلاً اگر مکلّف بخواهد نماز جمعه را اعاده بکند، تشریع کرده است و نمیتواند اعاده بکند. پس در نماز جمعه و عیدین، عزیمت است یعنی مکلّف حق ندارد اعاده بکند چرا که تشریع خواهد بود. اما اگر مکلّف مثلاً در نماز ظهر، شکّ کرد میتواند اعاده بکند، این رخصت است. بنابراین در برخی جاها مجزی به معنای عزیمت است و شخص حق ندارد اعاده بکند مانند نماز جمعه و عیدین. و در برخی جاها مجزی به معنای رخصت است و میتواند اعاده بکند یا نکند.
حالا اینکه گفته شد إجزاء یعنی کفایت، آیا به معنای این است که نمیتوانی اعاده بکنی؟ و یا اینکه به معنای این است که میتوانی اعاده بکنی یا نکنی؟ این یکی از مشکلاتی است که در اینجا مطرح است.
به نظر ما بهترین اقوال این است که بگوییم به معنای «کفایت» است. حالا ممکن است در برخی جاها کافی باشد که اعاده آن مضر و عزیمت باشد مانند نماز جمعه، که نباید اعاده بشود. و یا اینکه در برخی جاها رخصت باشد مانند نماز ظهر و عصر که میتوان احتیاطاً اعاده کرد. پس ممکن است در جایی عزیمت باشد و در جایی رخصت باشد و در جایی صحت باشد ولی آن چیزی که در همه جا هست همان «کفایت» است.