1402/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/آیا إجزاء، بحث عقلی است یا لفظی؟
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با اجزاء بود که آیا إجزاء، بحث عقلی است یا لفظی یا اینکه گاهی عقلی است و گاهی لفظی؟
آیا أمر ظاهری مکفی از أمر واقعی است یا خیر؟
در اینجا چند قول وجود دارد:
القول الأوّل: أنّ عنوان البحث هل الأمر يقتضي الإجزاء أو لا؟[1] [2] [3] [4]
القول الثاني: أنّ إتیان المأموربه علی وجهه هل يقتضي الإجزاء أو لا؟[5] [6] [7] [8]
القول الثالث: الأمر و الاتیان به یوجب الإجزاء أم لا؟
الأمر الثاني: في أنّ المسألة عقلیّة أو لفظیّة؟
اینکه اتیان به مأموربه اضطراری مجزی از أمر واقعی است؛ مثلاً وقتی آب نیست مکلف تیمم میکند و نماز میخواند، این نماز با تیمم مجزی از نماز با وضو است. آیا این اجزاء حکم عقلی است یا حکم لفظی است؟ به عبارت دیگر آیا با عقل باید این اجزاء را بفهمیم یا با الفاظ شارع مقدس باید این اجزاء را بپذیریم؟ مثال دیگر اینکه اگر مکلف با لباس نجس نماز بخواند در حالیکه متوجه نجاست آن نبود و بعد از نماز متوجه شد بدن یا لباسش نجس است، نمازی که با لباس یا بدن نجس خوانده است، آیا مجزی است یا خیر؟ آیا این یک بحث عقلی است یا لفظی؟ یا اینکه بخشی از آن عقلی است و بخشی لفظی است؟
القول الأول: أنّ المسألة عقلیّة[9] [10] [11] [12]
دستهای از علما گفتهاند این بحث عقلی است. یعنی اتیان و عمل مکلف به آن أمر مانند:﴿فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[13] مکلف هم طبق این دلیل تیمم کرده است و نماز خوانده است، این اتیان مجزی است به عبارت دیگر اتیان ملازمه با اجزاء دارد. بنابراین وقتی مکلف أمر شارع را اتیان کرد این مجزی است. عقل میگوید وقتی دستوری آمد و انسان آن دستور را انجام داد، این مجزی است؛ این حکم عقلی است. شیخ انصاری، صاحب کفایة، مرحوم اصفهانی، مرحوم مظفر، مرحوم امام، مرحوم محقق خویی و آیت الله سبحانی این نظر را پذیرفتهاند.
دلیل قائلین به عقلی بودن بحث
دلیل آنها مطابقةُ المأتیُبه للمأموربه، است یعنی وقتی مأتیبه (عملی که انجام شده) با مأموربه مطابق باشد، عقل میگوید در اینجا اجزاء وجود دارد.[14]
سؤال:
اگر این بحث، بحث عقلی است چرا این بحث را در مباحث الفاظ ذکر کردهاید؟
جواب:
میفرمایند به مناسبت اینکه بحث ما در أوامر است و این أوامر مفاد الفاظ است و اینکه آیا در أوامر اجزاء وجود دارد یا خیر؟ این بحث نیز در اینجا مطرح شده است و الا بحث، بحث عقلی است.
شیخ انصاری (رحمة الله علیه) میفرماید: این بحث عقلی است و لغوی و لفظی نیست و کاری به وضع واضع نداریم و دلائل ما باید دلائل عقلی باشد.[15]
القول الثاني: أنّ المسألة لفظیّة
قول دوّم مقابل قول اوّل است. مرحوم آقا ضیای عراقی سردمدار این نظریه است و میفرماید: «الإنصاف أن مسألة الإجزاء لیست من المسائل الأصولیة العقلیة. علی كل من أنحاء النزاع المزبورة لاتكون مسألة الإجزاء مسألة عقلیة، بل أصولیّة لفظیة و إن كانت في الأوامر الاضطراريّة_ علی ما بیّنا_ أشبه بالمسألة الفقهیّة»[16] بحث ما در اجزاء لفظی است و عقلی نیست.
دلیل قول دوّم:
به دلیل اینکه آیا آن أمر اضطراری مصلحت أمر اختیاری را کفایت میکند یا خیر؟ مثلاً مکلّف با تیمم نمازش را خوانده است و بعد از نماز آب پیدا شده است، آیا مصلحت نماز با وضو را دریافت کرده است یا خیر؟ اگر ظاهر أمر اقتضای اجزاء بکند مجزی خواهد بود یعنی «حکومة ادلّة الظاهریّة علی ادلّة الواقعیّة». این ادلّه ظاهری که میفرماید:﴿فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا﴾[17] بر آیهای که میفرماید:﴿فاغْسِلُواْ وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ﴾[18] حکومت دارد و میفرماید وقتی آب نیست تیمم بکن و نماز بخوان، نه اینکه وقتی آب پیدا شد دوباره نماز بخوان و ادامه هم ندارد که اعاده یا قضا بکنید. ادله ظاهریه میگوید:«کلُ شیءٍ طاهرٌ حتی تعلم انّه نجسٌ» وقتی نمیدانید نجس هستید پاک هستید. مثلاً من الان میخواهم نماز بخوانم و فکر میکنم بدن و لباسم پاک است و نماز میخوانم، پس بدن یا لباسم برای من طاهر است و لو اینکه در واقع نجس باشد. لذا ادلّه ظاهریه بر ادلّه واقعیّه حکومت پیدا میکنند. پس بحث لفظی است یعنی آیه تیمم بر آیه وضو مقدم میشود.[19]
مرحوم امام (اعلی الله مقامه الشریف) میفرماید:«إختلف كلماتهم في تحریر محل البحث: فقد یعبّر بأنّ الأمر بالشيء هل يقتضي الإجزاء إذا أتي به علی وجهه أم لا؟ و قد یعبّر الإتیان بالمأموربه علی وجهه هل يقتضي الإجزاء أم لا؟»[20] کسانی که میگویند: «الأمر بالشیء هل يقتضي الإجزاء؟»، بحث را لفظی میگیرند اما کسانی که میگویند: «الإتیان بالمأموربه هل يقتضي الإجزاء؟» بحث را عقلی میگیرند. صاحب کفایه الإتیان بالمأموربه را گفته است لذا بحث را عقلی گرفته است.
کسانی که قائل به لفظی بودن بحث هستند میگویند: در مادّه یا هیئت أمر اجزاء وجود دارد. امّا مرحوم امام میفرماید: در مادّه و هیئت أمر اجزاء وجود ندارد. سپس میفرماید: سه نوع دلالت وجود دارد: ۱) دلالت مطابقی ۲) دلالت تضمنی ۳) دلالت التزامی. [21]
دلالة اللفظ علی تمام ما وضع له مطابقةٌ و علی جزئه تضمنٌ و علی الخارج التزامٌ. دلالت التزامی این است که یک مطلبی یک أمر خارج لازمی داشته باشد.
سؤال:
آیا دلالت التزام أمر بشیء، اجزاء است یا خیر؟ یعنی مثلاً وقتی گفته میشود فلان کار را بکن و شخص آن را انجام بدهد، دستور انجام شده است و تمام است. وقتی دستور انجام شد دلالت التزام آن این است که این مکفی دستور است. آیا میتوانیم بگوییم دلالت التزام أمر، اجزاء است؟ وقتی دستوری صادر میشود دلالت التزام آن این است که اگر شخص انجام داد از وی تقدیر و تشکر میشود معنای آن این است که این انجام دادن وی مکفی بوده است و مصالح را دریافت کرده است نه اینکه دوباره آن کار را تکرار بکند.