1402/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/دلالت یا عدم دلالت اطلاق صیغه أمر بر فور و تراخي
خلاصه جلسه گذشته: بحث در رابطه با دلالت یا عدم دلالت صیغه أمر بر فور و تراخي بود. گفتیم که در مادّه و صیغه أمر، نه مرّة و تکرار و نه فور و تراخی وجود ندارد. یعنی چنانچه در ضَرْب، هم مرّة و تکرار و هم فور و تراخی وجود ندارد. در إضْرِب نیز که صیغه أمر است نه مرّة و تکرار و نه فور و تراخی وجود ندارد.
المطلب الثاني: في دلالة صیغة الأمر على الفور أو التراخي على مقتضى الإطلاق
گفتیم که در خود صیغه أمر فور و تراخی وجود ندارد و فقط طلب ایجاد ماهیّت است؛ مثلاً إضرب یعنی طلب ایجاد ماهیّت ضرب. امّا آیا اطلاق صیغه أمر دلالت بر فور و تراخی دارد یا خیر؟ مثلاً اطلاق إضرب یا صلّ یا اقیموا الصلاة، آیا دلالت بر فور یا تراخی دارد یا خیر؟
در اینجا دو قول وجود دارد:
مرحوم آخوند میفرماید: اطلاق صیغه أمر اقتضای فور ندارد.
دستهای از علما بر این قائلند که اطلاق صیغه أمر اقتضای فور دارد.
توضیح مطلب:
مرحوم آخوند میفرماید: اگر بگوییم اطلاق صیغه أمر مانند إضرب و صلّ، اقتضای فور دارد، لازمه خوبی ندارد که نمیتوانیم آن را قبول بکنیم و آن اینکه اگر لحظه اوّل انجام نگیرد، أمر ساقط میشود. چون وقتی فور باشد و باید فوراً انجام بگیرد و فوراً ففوراً نیست که اگر لحظه اوّل نشد لحظه بعد انجام بگیرد. یعنی اگر مکلّف لحظه اوّل انجام ندهد لحظه بعد از او پذیرفته نمیشود و تکلیف از وی ساقط است. مانند صلاة الجمعة، اگر مکلف در همان وقت خود نخواند نمیتواند بعداً مثلاً روز شنبه آن را بخواند چرا که حرام است. یا مانند نماز عید فطر، اگر فردای آن روز بخواهد بخواند نمیتواند. بنابراین اگر بگوییم اقتضای فور دارد بنحو وحدت مطلوب است و مقتضای فوریت این است که در لحظه اوّل انجام بگیرد و الّا تکلیف در لحظه بعد ساقط میشود. بنحو وحدت مطلوب یعنی مطلوب خداوند این است که مثلاً روز جمعه در ساعت مخصوص و معین نماز جمعه خوانده بشود و اگر از این ساعت گذشت مطلوب خداوند نیست و نباید انجام بشود.
عدهای میگویند فوریّت است ولی بنحو تعدّد مطلوب و فوراً ففوراً است. یعنی مثلاً اصل ازاله نجاست از مسجد واجب فوری است امّا اگر فوری و لحظه اوّل انجام نشد باید لحظه بعد ازاله صورت بگیرد و اگر باز هم نشد لحظات بعد؛ یعنی بالاخره ازاله نجاست باید انجام بگیرد. به عبارت دیگر ازاله نجاست یک مطلوب است و فوریت هم یک مطلوب دیگر است که باید فوراً انجام بشود امّا اگر فوراً انجام نشد باید لحظه بعد انجام بشود.
در عالم وجود در واجبات، محرّمات، عبادات، در تعبّدیّات و در توصّلیّات، این دو نوع را داریم یعنی بعضی جاها وحدت مطلوب است و بعضی جاها تعدّد مطلوب است. ازاله نجاست از مسجد به نحو تعدّد مطلوب است و نماز عید و نماز جمعه به نحو وحدت مطلوب است. مرحوم آخوند قسمت وحدت مطلوب را دیده ولی قسمت تعدّد مطلوب را ندیده است. مرحوم آخوند و کسانی که قول اوّل را انتخاب کردهاند وحدت مطلوبی شدهاند و می گویند فور استفاده نمیشود لذا باید قائل به جواز تراخی بشویم. چرا که أمر فقط طلب ایجاد طبیعت است و میتوانیم لحظه اول یا لحظات بعد انجام بدهیم، بنابراین فوریت دلیل میخواهد. اما کسانی که قائل به فوریت هستند میگویند فوریت به نحو تعدّد مطلوب است.
به نظر ما در توصّلیّات، تعدّد مطلوب است و در تعبّدیّات وحدت مطلوب است. در خواندیم که آیا قضا نماز یومیّه با أمر اوّل است یا با أمر جدید است؟ در خیلی از موارد داریم که «إقض ما فات کما فات»، آنچه که فوت شده است را قضا کنید. امّا این أمر قضا را در مورد نماز جمعه و نماز عید نداریم. این أمر جدید است یعنی در تعبّدیّات قضا أمر جدید میخواهد. در تعبدیات وقتی شارع دستور میدهد، طبق آن دستور باید انجام بشود و نباید از دستور تخلف کرد. لذا نماز عید را همان روز عید باید خواند و نماز جمعه را همان روز جمعه باید خواند. اگر گفته بشود «صُمْ یومَ الخمیس» اگر مکلف پنجشنبه نتوانست روزه بگیرد و بگوید روز بعد روزه میگیرم، این احتیاج به دلیل دارد. اگر روز خاصی را تعیین کردند اگر فوت شد برای بجا آودن آن در روز بعد باید دلیل دیگری باشد. بنابراین در فوریت و تقیید به فوریت باید ببینیم به نحو وحدت مطلوب است یا تعدّد مطلوب است. در بعضی جاها به نحو وحدت مطلوب است و در بعضی جاهای دیگر به نحو تعدّد مطلوب، ولی در کل به نظر ما از اطلاق صیغه أمر فوریت استفاده میشود و باید فوراً انجام بشود امّا در این فوریّت در توصّلیّات به نحو تعدّد مطلوب است و در تعبّدیّات به نحو وحدت مطلوب.