1402/08/28
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/دلالت یا عدم دلالت صیغه أمر بر مرّة و تکرار
دستهای از علماء نظرشان بر این است که تفصیل دادهاند به اینکه یک عمل را یکبار بجا آورد و بعد از مدتی که فاصله شد، یک مرتبه دیگر بجا بیاورد و اینکه در یک مجلس واحد چند مرتبه یک عمل را بجا بیاورد، در اینصورت که چند مرتبه در مجلس واحد بجا آورده شده است، امتثال محقّق میشود.
به نظر ما دلیلی بر این حرف نیست.
مرحوم مظفر در اصول فقه میفرماید: مطلوب مولی سه نوع است:
۱) مطلوب مولی صرفالوجود و طبیعت است و همین که اوّلین وجود و مرّةً انجام بشود، مطلوب مولی حاصل میشود؛ مانند: صلاة یومیّة. ۲) مطلوب مولی وجود واحد است به قید وحدت. در صورت اوّل، وجود دوّم مضرّ نیست؛ مثلاً شخص با اینکه یکبار نماز ظهر را خوانده است یکبار دیگر آن را میخواند، این بار دوّم ضرری ندارد ولی نفعی هم ندارد مگر اینکه دلیل خاصی داشته باشیم و الاّ نماز اوّل که کامل و درست خوانده شد، أمر ساقط شد چراکه صرف الوجود آورده شده است ولی ضرری برای نماز اوّل ندارد و موجب بطلان آن نمیشود. امّا گاهی صرفالوجود است و اگر برای بار دوّم بجا آورده شود اوّلی باطل میشود؛ مانند تکبیرةالاحرام، اگر تکبیرةالاحرام برای بار دوّم گفته بشود زیادی رکن است و باعث بطلان نماز میشود. مطلوب صرفالوجود است ولی بشرطلا است؛ یعنی بشرطی که دوّمی نباشد، اگر دوّمی بجا آورده بشود اوّلی هم از بین میرود. ۳) مطلوب وجود متکرّر است؛ مانند رکعات صلاة و روزه ماه رمضان، نماز ظهر باید چهار رکعت بجا آورده شود، اگر سه رکعت یا پنج رکعت خوانده شود، نماز باطل است و باید دقیقاً چهار رکعت بجا آورده شود. در ماه رمضان نیز باید به همان تعداد روزهای ماه، روزه بجا آورده بشود.[2]
دلیل، اطلاق مقامی است یعنی اگر ادّله اطلاق داشته باشند میتوانند یکی از این سه حالت را داشته باشند. مثلاً وقتی گفته میشود: تصدّق علی مسکینٍ، اگر به یک مسکین صدقه داده شود، کافی است و اگر به دو نفر مسکین صدقه داده شود تصدّق تحقّق پیدا میکند و اگر به ده نفر مسکین هم صدقه داده بشود، تصدّق تحقّق پیدا میکند.
۱) بحث ما این است که اگر مطلوب مولی را بدانیم، مشکلی وجود ندارد و دعوایی نداریم. شما میگویید مثلاً مطلوب مولی را در تکبیرةالاحرام میدانیم که اگر تکبیرة الاحرام بار دوّم گفته بشود اوّلی هم باطل است. اگر اینها را میدانید چرا بحث میکنید؟ بحث ما در جایی است که شکّ داریم و نمیدانیم مطلوب مولی بشرطلا است یا لابشرط یا بشرط شیء؟ آیا تکرّر میخواهد یا نمیخواهد؟ آیا تکرّر مضرّ است یا خیر؟ در صورتیکه ما مطلوب مولی را میدانیم؛ مثلاً اگر دلیل روشنی داریم که تکبیرةالاحرام دوّم موجب بطلان اوّلی است، تکلیف ما روشن است و مرّة لازم است و تکرار مضرّ است. و یا مثلاً اگر دلیل داشته باشیم که نماز را یکبار بخوانیم کافی است و بار دوّم هم اشکالی ندارد، در اینجا بحثی نداریم. محل نزاع (مرّة و تکرار) در جایی است که نمیدانیم مطلوب مولی چیست؟ نمیدانیم آیا مطلوب مولی مرّة است یا تکرار؟ بنابراین این فروضی که فرمودید همه اینها درست است امّا اینها در جایی است که ما مطلوب مولی را بدانیم.
۲) در تعبّدیّات گفتید: مطلوب مولی مرّة است ولی بار دوّم هم بجا بیاورد اشکالی ندارد ولی لازم نیست؛ مانند: صلاة یومیه. چه دلیلی دارید که میگویید بجا آوردن آن برای بار دوّم جایز است؟ به چه دلیل در تعبّدیّات این حرف را میزنید؟ در تعبّدیّات برای بجا آوردن واجب برای بار دوّم باید دلیل داشته باشیم، اگر روایتی یا آیهای داریم بله، میتوانیم بار دوّم یا سوّم هم نماز را بخوانیم و اشکالی ندارد. امّا اگر دلیل نداریم، به چه دلیل بار دوّم بجا آورده بشود؟ در تعبّدیّات، تکرّر ممکن است موجب تشریع بشود.
۳) شما در صدر کلام خود گفتهاید با صرفالوجود إمتثال محقق میشود ولی بعداً گفتهاید: «بأنّه یحصل الإمتثال بالجمیع»، یعنی اگر چند بار بجا بیاورد، إمتثال با همه آنها محقّق میشود. شما اگر گفتید صرفالوجود لازم است و با بار اوّل إمتثال محقق میشود؛ پس چرا بعداً گفتهاید با مجموع آنها إمتثال محقق میشود؟ این مخالف صدر کلام شماست و صدر و ذیل کلام شما تناقض دارد.