1402/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/اوامر/دلالت یا عدم دلالت صیغه أمر بر مرّة و تکرار
به نظر ما هم فرمایش ایشان درست است و أمر اطلاقاً (با مقدّمات حکمت) بر مرّة دلالت دارد.
اگر کسی بگوید: إضرب مرّةً یا إضرب مکرّراً، این مَجاز است یا حقیقت؟ میفرماید: این مَجاز نیست بلکه حقیقت است، در إضرب نه مرّة وجود دارد و نه تکرار، چون مرّة و تکرار خارج از ماهیّت إضرب است، لذا هم میتواند مقیّد به مرّةً بشود و هم مقیّد به مکرّراً بشود. سپس میفرماید: اگر شما بگویید فَعَلَ یا ضَرَبَ زیدٌ مرّةً یا ضَرَبَ زیدٌ مکرّراً، یا بگویید: یضرب زیدٌ مرّةً یا یضرب زیدٌ مکرّراً، در همه صیغهها اینچنین است؛ یعنی در ماهیّت همه این صیغهها مرّة و تکرار وجود ندارد، لذا میتوانید صیغه را مقیّد به مرّة و یا تکرار بکنید حالا این در افراد عرضیه باشد یا در افراد طولیه.[2] افراد عرضیه یعنی همین الان که میزند با چهارتا چوب میزند یا مثلاً آب که میآورد در سینی ده تا لیوان باهم میآورد (دفعه و دفعات). افراد طولیّه یعنی الان میزند یا یک ساعت بعد میزند یا دو ساعت بعد میزند.
به نظر ما اینها چیزهای عقلی نیستند که شما بگویید در ماهیّت أمر اینچنین است که صددرصد مرّة و تکرار وجود ندارد. این قدر که شما با غلاظ و شداد که میفرمایید درست نیست، چون بعضی از وزنها هستند که دلالت بر مرّة میکنند؛ مانند: إضرب ضربةً، اینجا مرّةً یا مکرّراً نیامده است ولی خود ضربةً به معنای یک مرتبه است، پس اشکالی ندارد که در خود مادّه معنا و مفهوم مرّة وجود داشته باشد. بنابراین اینچنین نیست که شما صددرصد بگویید به هیچ عنوان مرّة در ماهیّت أمر وجود ندارد، این استدلال قوی نیست. البته بهتر است بگویید تبادر دارد و ما هم قبول داریم که از إضرب، مرّة تبادر میکند. پس ممکن است در بعضی از مادّهها مرّة وجود داشته باشد، همانطوریکه در لاتضرب میگویید تکرار وجود دارد، در لاتضرب همه قبول دارند که معنایش این است که اصلاً نباید بزند.
در این بحث ما نظر خودمان را بیان کردیم و علما هم بیان کردند که أمر اطلاقاً دلالت بر مرّة میکند؛ امّا بر بیشتر از مرّة (تکرار) دلالتی ندارد و بر دلالت بر بیشتر از مرّة، باید دلیل داشته باشیم مثلاً از إضرب، یک مرتبه ضَرْب تبادر میکند و بیشتر از یک مرتبه دلیل میخواهد. یا در صَلّ، یعنی یک مرتبه نماز بخوان و برای مرتبه دوّم دلیل میخواهد.
إمتثال بعد از إمتثال جایز است یا خیر؟ مثلاً یکبار نماز خواندیم آیا دوباره یا چندباره میتوانیم بخوانیم یا نه؟ إمتثال یعنی اینکه یکبار أمر را با تمام اجزاء و شرایطش بجا آورده شود. گاهی گفته میشود که شکّ در إمتثال داریم و نمیدانیم نماز را درست خواندهایم یا نه؟ و میخواهیم یکبار دیگر نماز بخوانیم، به این الإمتثال بعد الإمتثال گفته نمیشود. الإمتثال بعد الإمتثال جایی است که مثلاً نماز اوّل را با اینکه صددرصد صحیح بجا آوردهایم، میخواهیم یکبار دیگر این نماز را بخوانیم.
اقولی در اینجا مطرح است:
مسأله این است که وقتی إمتثال تحقّق پیدا کرد، أمر ساقط میشود و مطلوب و غرض مولی حاصل میشود و وقتی أمر ساقط شد، چون دیگر أمری وجود ندارد اگر نماز دوباره خوانده شود، این نماز بدون أمر خوانده شده است و این کار لغوی است. البته در توصّلیّات اشکال ندارد انسان لباس خود را دو یا سه بار بشوید، امّا در تعبّدیّات احتمال تشریع (إدخال ما لیس من الدین، فی الدین) وجود دارد یعنی مکلّف با اینکه کاری را درست و صحیح انجام داده است و أمر ساقط شده است دوباره بخواهد آن را انجام بدهد، این نیاز به دلیل دارد، مگر اینکه در صحیح بودن نمازی که بجا آورده است شکّ بکند که در اینصورت نیز به قصد رجاء باید بجا آورده شود.
نکته دیگر این است که شما فرمودید أمر ایجاد طبیعت است و طبیعت باید موجود بشود و وقتی طبیعت موجود شد، أمری باقی نمانده است که بخواهید آن أمر را إمتثال بکنید.
مرحوم محقق خویی (اعلی الله مقامه الشریف) میفرماید: «صحیح این است که بگوییم إتیان برای بار دوّم به عنوان إمتثال درست نیست.
چرا که شما إمتثال را انجام دادهای و أمر ساقط شده است. أمری که ساقط شده است، إمتثال در آن معنایی ندارد. اگر بگویید شاید غرض مولی حاصل نشده باشد، شما اگر بار دوّم انجام بدهید این همان إمتثال اوّل است نه امتثال دوّم؛ چون میگویید هنوز إمتثال اوّل انجام نشده است، پس إمتثال بعد از إمتثال معنایی ندارد».[4]
در توصّلیّات هم همین را میتوانیم بگوییم البته اینکه إمتثال میگوییم، إمتثال نیست و إشکال مرحوم خویی در توصّلیّات هم وارد است، محقّق خویی میفرماید: اینکه مثلاً لباس را یکبار شستی تمام شد و بار دوّم إمتثال نیست و این کار لغوی است. یعنی در توصّلیّات هم بعد از اینکه یکبار انجام شد بار دوّم ممکن است جایز باشد ولی به آن إمتثال گفته نمیشود، چون بار اوّل إمتثال تحقّق پیدا کرده است و در بار دوّم، به آن إمتثال بعد از إمتثال نمیتوانیم بگوییم.
به نظر ما هم همین فرمایش محقّق خویی درست است چون در تعبّدیّات تشریع میشود و در توصّلیّات هم إمتثال صدق نمیکند.