1402/03/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر- جریان أصل عملي (شرعي یا عقلي) در شّك بين توصّليت و تعبّدیّت
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با این بود که آیا از روایات اصالةالتعبدیة استفاده میشود یا اصالة التوصلیة؟ در مواردی که در واجبی شک داریم که آیا این واجب تعبدی است که قصد قربت در آن لازم باشد یا توصلی است که قصد قربت لازم نباشد، ما از روایت چه استفادهای میکنیم؟
2) استدلال به روایات بر اصالة التعبدیة:
روایت اول:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ[1] عَنْ أَبِيهِ[2] عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ[3] عَنْ مَالِكِ بْنِ عَطِيَّةَ[4] عَنْ أَبِي حَمْزَةَ[5] عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (علیه السلام) قَالَ: لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّةٍ.[6] عمل بدون نیت، هیچ است. سند روایت صحیح است.
روایت دوم:
إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى.[7] [8] منحصـراً أعمال به نیّات آن است و برای هر شخص آن چیزی است که قصد نـموده است.
که در جلسه گذشته گفتیم که اینکه عملی بدون نیت انجام میشود، نمیتوان گفت که این عمل، عمل نیست بالاخره عملی انجام شده است اینکه لاعمل نفی جنس میکند مانند لاصلاة لجار المسجد الا فی المسجد است یعنی لاصلاةکاملة لجار المسجد. نماز همسایه مسجد اگر در مسجد نخواند کامل نیست. در اینجا نیز لَا عَمَلَ إِلَّا بِنِيَّةٍ یعنی مرحله کامل عمل، آن است که عمل با نیت و قصد قربت باشد.
إشکال در دليل دوم (روایات)
اینکه هر فعل اختیاری از هر انسانی نیاز به قصد دارد. مثلاً شخصی که تشنه است، قصد میکند که بلند بشود و آب بخورد. این عمل اختیاری است و نیاز به قصد دارد، لذا قصد میکند و مسیرش را انتخاب میکند و به طرف یخچال میرود و آب را برمیدارد و میل میکند. و یا اینکه مثلاً شخصی میخواهد ارده بخورد، لذا قصد میکند که ارده را بریزد و آن را با شیره مخلوط کند و بعد از مخلوط کردن آن را با نان تازه میل میکند. پس عمل اختیاری چه توصلی و چه تعبدی، همیشه همراه با قصد است.
با چنین مقدمهای آیا نیت را به معنای قصد میتوانیم معنا بکنیم و بگوییم «لاعمل الّا بنیة» به معنای «لاعمل الّا بقصد»، است؟ مرحوم شیخ انصاری (اعلی الله مقامه الشریف) این احتمال را دادهاند که «لاعمل الّا بنیة» به معنای «لاعمل الّا بقصد» است.[9]
به نظر ما
اولاً این معنایی که شیخ انصاری از روایت «لاعمل الّا بنیة» فرمودهاند، برداشت نمیشود و این معنا -که به عنوان احتمال بیان فرموده است، معنای درستی نیست. بلکه نیت همان قصد قربت است و انما الاعمال بالنیات همان قصد قربت است. پس این احتمال که نیت را به معنای قصد بگیریم و توضیح بدهیم که هر فعل اختیاری نیاز به قصد دارد و خداوند از روایت «لاعمل الّا بنیة» میخواهد بفرماید که هر فعل اختیاری نیاز به قصد دارد، این حرف تازه و مهمی نیست که شارع بخواهد آن را برای ما بیان کند و این مسلم است که هر عمل اختیاری نیاز به قصد دارد ولی این معنای روایت نیست. و این احتمال شیخ انصاری از ظاهر این روایت استفاده نمیشود.
ثانیاً اگر ما «لاعمل الّا بنیة» را فقط قصد قربت بدانیم و بگوییم که عمل با قصد قربت ارزش پیدا میکند و عمل کامل و ارزشمند آن است که قصد قربت در آن باشد. اگر انسان تجارت و عبادت و حتی مباهات خود را برای خدا انجام دهد، عبادت است و اجر و ثواب دارد. این معنا میتواند درست باشد. اما اینکه همه اعمال باید در آنها قصد قربت باشد، مقصود نیست، بله اگر بخواهد عمل کامل باشد قصد قربت میخواهد، چرا که در توصلیات میگوییم که قصد قربت لازم نیست. بله خوب است که انسان در توصلیات هم قصد قربت داشته باشد اما واجب نیست. لذا معنای «لاعمل الّا بنیة» این میشود که مرحله کامل عمل آنجاست که عمل همراه با قصد قربت باشد.
بنابراین اصالة التعبدیة را نه از آیات و نه از روایات نمیتوانیم استفاده بکنیم و قابل اثبات نیست. اگر توانستیم از آیات و روایات تعبدی بودن واجبی را به دست بیاوریم میگوییم هذا تعبدیٌ یحتاج إلی قصد القربة، امّا اگر نتوانستیم تعبدی بودن آن را دست بیاوریم، میگوییم قصد قربت لازم نیست و أصالةالتوصّلیّة خواهد بود.
تنبيهات
مرحوم امام خمینی (رحمة الله علیه) میفرماید: آیا أوامر شارع مقدس، ظهور در مباشرت دارد یا ندارد؟
انسان مثلاً در عملی مانند نماز، باید خودش بلند بشود و نمازش را بخواند و یا روزه را خودش باید بگیرد. بعضی از واجبات هستند که یقیناً مباشرت در آنها لازم است. صلّ یعنی مباشرتاً، کتی علیکم الصیام یعنی خودت مباشرتاً روزه بگیر. اما در بعضی دیگر از أوامر، مثلاً گفته میشود: إغسل ثوبک یا طَهِّر ثوبک، لباست را بشوی، چطور؟ آیا مباشرت لازم است یا خیر؟ خیر، مباشرت لازم نیست. اگر کس دیگری لباس انسان را بشوید لباس پاک میشود و نماز خواندن با آن هم مشکلی ندارد. پس در اغسل ثوبک مباشرت لازم نیست. بنابراین یک عده أوامر هستند که در آنها مباشرت لازم است و یک عده أوامر هستند که یقیناً مباشرت در آنها لازم نیست مانند: إغسل ثوبک. و عده از أوامر هستند که مشکوک هستند که آيا مباشرت در آنها لازم است یا خیر؟ مباحث اصولی در اینجا (موارد مشکوک) کاربرد دارد که از أمر پروردگار آیا مباشرت استفاده میشود یا مباشرت استفاده نمیشود؟ روایت داریم که اگر شخصی که فوت کند، ولد اکبر او نمازهای او (پدر) را قضا بکند. حالا ولد اکبر خودش باید نمازهای قضای پدر را بخواند یا اینکه میتواند به کس دیگری بدهد تا آن نمازها را بخواند؟ آیا برای اتیان نماز قضای پدر توسط ولد اکبر، مباشرت لازم است یا خیر؟ اگر بگویید: الأمر مطلقاً یقتضی المباشرة، باید خود ولد اکبر بخواند، اما اگر گفتید أمر اقتضای مباشرت ندارد، ولد اکبر برای بجا آوردن نمازهای قضای پدر میتواند نائب بگیرد.
آیا اطلاق أوامر پروردگار در آیات و روایات اقتضای مباشرت دارد یا خیر؟
مرحوم امام و دستهای از علما -که به نظر ما هم همینطور است- فرمودهاند که اقتضای مباشرت دارد یعنی خودت برو انجام بده - لذا ولد اکبر خودش باید نمازهای قضای پدر را بجا بیاورد- البته تابع دلیل هستیم لذا اگر دلیلی بر خلافش نبود، ظاهر أمر اقتضای مباشرت دارد.[10]
پایان بحث صفحه 686 جزوه عربی
اول بحث التنبيه الأول: فيما إذا شك في سقوط الأمر بفعل الغير (في وجوب المباشرة في الأوامر و عدمه)