1401/12/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر/دلالت جمله خبریه در مقام طلب و بعث بر وجوب
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در این بود که آیا جمله خبریه در مقام انشاء، دلالت بر وجوب دارد یا دلالت بر استحباب دارد؟
اکثر علما بر این قائلند که جمله خبریه در مقام انشاء مفید وجوب است. نظر ما هم همین است که جمله خبریه در مقام انشاء افاده وجوب میکند. که توضیحات آن را در جلسه قبل بیان کردیم. در مقابل عدهای کمی بر این قائلند که جمله خبریه در مقام انشاء دلالت بر استحباب دارد.
القول الثاني: أنّها تدل على الندب[1]
محقق رشتی در بدائع الافکار خود گفته است جمله خبریه مانند یعید و یغتسل دلالت بر استحباب میکند و دلالت بر وجوب ندارد.
به نظر ما در مقابل سؤال سائل که سؤال میکند در نماز رکوع را فراموش کردهام تکلیف من چیست؟ حضرت میفرماید: یعید الصلاة، یعید دلالت بر وجوب میکند. چون جواب سائل است و سؤال اقتضاء میکند که حضرت وظیفه شرعی که لازم است را بیان کند. اما بعضی گفتهاند که مفید استحباب است.
المبحث الرابع: في الواجب التوصّلي و التعبّدي
بحث این است که آیا اصالة التعبدیة أو أصالة التوصلیة؟ توضیح اینکه واجبات دو قسم هستند: 1) بعضی از واجبات قصد قربت در آنها لازم است مانند نماز، روزه، حج، خمس، وضو و غسل. که به آنها تعبدیّات گفته میشود. 2) بعضی از واجبات قصد قربت در آنها لازم نیست و بأیِّ وجهٍ اتّفق انجام بشود کافی است چه قصد قربت در آن باشد یا نباشد، به آنها توصلیّات گفته میشود. مانند: دفن میت، این یک واجب توصلی است که اگر قصد قربت هم نباشد مشکلی ندارد.
اجتهاد در جایی است که مشکوک التوصّلیّة و التعبّدیّة است. در اینصورت است که بعضی میگویند قصد قربت لازم است و برخی میگویند قصد قربت لازم نیست. مثلاً در غسل و کفن کردن میّت، آیا قصد قربت دارد یا ندارد؟ در صورت شکّ در قصد قربت یا عدم قصدقربت، اگر دلیل بر توصّلی بودن یا تعبّدی بودن باشد، تابع دلیل هستیم ولی اگر دلیل نداشتیم، در اینجا بحث اصالة التعبدیة و اصالة التوصّلیه پیش میآید. یعنی در موارد مشکوک اگر گفته شود که قصد قربت لازم است بنا بر اصالة التعبّدیة است و اگر گفته شود که قصد قربت لازم نیست بنا بر اصالة التوصّلیة است. اصل بحث ما هم در اینجاست که اصالة را مشخص کنیم که در موارد مشکوک آیا اصالة التعبّدیّه جاری است یا اصالة التوصّلیّة؟
بحث در توصلی و تعبدی در دو مقام است: .
المقام أوّل: در تعریف واجب توصلی و تعبّدی و فرق بين آن دو .
تعریفهای متعددی در واجب توصّلی و تعبّدی آمده است که به توضیح هر یک از آنها میپردازیم:
1) مرحوم میرزای قمی در قوانین میفرماید: واجب توصّلی واجبی است که مطلوب ذاتی ندارد و وسیله رسیدن به غیر است. مثلاً انسان میخواهد به جایی برود اینکه از چه راهی و با چه وسیله برود، تفاوتی ندارد. آنچه مهم است جایی است که باید به آنجا برود. واجب توصّلی نیز خودش مطلوبیت ندارد و فقط وسیله برای رسیدن به مطلوب است. مثلاً یکی از شروط نماز پاک بودن لباس است و لباس باید برای نماز پاک باشد، گاهی خود انسان لباس را میشوید اما گاهی میشود که شخص دیگری لباس را میشوید و لباس را پاک میکند و یا اینکه مثلاً باد لباس را به آب میاندازد و موجب پاک شدن آن میشود، یا اینکه با آب غصبی لباس شسته بشود لباس پاک میشود، این واجب توصلی است. طهارت لباس چه به وسیله خود انسان صورت بگیرد و چه به وسیله شخص دیگر و یا به هر وسیلهای شسته شود و پاک بشود، مهم نیست بلکه مهم طهارت و پاک شدن لباس است که اگر به هر نحوی صورت بگیرد طهارت حاصل شده است و نماز خواندن با آن هم هیچ مشکلی ندارد چون واجب، واجب توصلی است.
سپس میفرماید: واجب تعبّدی آن است که علت آن برای ما معلوم نیست و برای ترفیع درجه انسان، تکمیل نفس و نزدیک شدن به خداوند متعال است و باید با قصد قربت انجام بشود و بدون قصد قربت صحیح نیست. در بیشتر واجبات تعبدی علت آنها را نمیدانیم مثلاً اینکه نماز صبح دو رکعت است و یا اینکه نماز ظهر چهار رکعت است و ... علت آن را نمیدانیم.[2]
إشکال در تعریف أول
مرحوم شیخ انصاری (اعلی الله مقامه الشریف) میفرماید: دو نوع توصّلی داریم: 1- توصلی با صاد، 2- توسّلی با سین. آقای میرزای قمی شما توصلی با صاد را توسلی با سین را اشتباه گرفتهای. توسّلی با سین به معنای وسیله است ولی توصلی با صاد به معنای وسیله نیست که شما معنا کردهاید واجب توصلی وسیلهای برای رسیدن به هدفی است. و شیخ انصاری با میرزای قمی این شوخی را کرده است و میفرماید: إن ذلك سهو ظاهر. و کأنّه تشابه الأمر علیه في إملاء التوصّل ب «الصاد» مع التوسّل ب «السین» و هو یساوق الوجوب الغیري. شما واجب غیری را با واجب توصلی اشتباه گرفتهای. واجب غیری همان است که شما فرمودهای که به وسیله آن به واجب میرسیم. ولی واجب توصّلی با واجب غیری فرق میکند مثلاً دفن میت واجب توصّلی و مطلوب بالذات است ولی شما فرمودهاید واجب توصّلی آن است که مطلوب بالذات نباشد در حالی که دفن میت مطلوب بالذات و واجب توصّلی است. پس لازمه واجب توصّلی این نیست که حتما وسیله باشد بلکه ممکن است خودش هدف و مطلوب باشد.[3]