1401/09/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در أمر در رابطه با اتحاد طلب و اراده بود که آیا طلب و اراده متحدند یا خیر؟
دو قول عمده در اینجا وجود دارد:
1. طلب و اراده، مفهوماً و مصداقاً و انشائاً متحدند.
2. طلب و اراده متحد نیستند.
که در جلسات قبل بحث شد.
آیا انبعاث ملازم با اراده است یا نه؟
بحث دیگری که در اینجا وجود دارد این است که «الإنبعاث یلازم البعث» انبعاث ملازم با «بعث» است. اما آیا انبعاث ملازم با «اراده» هم هست یا نه؟ توضیح اینکه مثلاً خداوند متعال یا پیامبر و یا ائمه (علیهم السلام ) أمر میکنند و شما بلند میشوید و آن کار را انجام میدهید، به انجام دادن شما، انبعاث گفته میشود. قبل از این انبعاث، باید بعثی باشد تا این انبعاث تحقق پیدا بکند. یعنی أمر مانند: أقیموا الصلاة، قبلاً آمده و شما را تحریک کرده است و شما بلند میشوید و نماز میخوانید. این انبعاث و عمل شما (نماز خواندن) از بعث (اقیموا الصلاة) آمده است. اینجا «الإنبعاث یلازم البعث» است، اما آیا «الإنبعاث یلازم الإرادة» هم هست؟ آیا با اراده انبعاث صورت میگیرد؟
جواب:
ما از کجا بدانیم در ته قلب شخص چه میگذرد تا انبعاث بکنیم. تا طلبی نباشد ما نمیدانیم اراده شخص چیست؟ وقتی آمر طلب میکند اراده وی ظاهر میشود و ما میفهمیم آمر چه میخواهد. اما اینکه شخصی اراده کرده باشد که مثلاً آب میخواهد، ما از کجا بدانیم که وی آب میخواهد؟ صرف اراده شخص برای آوردن آب کافی نیست. تا طلب نکند کسی برای او آب نمیآورد چون هیچ کس نمیداند که او آب میخواهد. انبعاث ملازم با طلب است نه ملازم با اراده. اراده آمر، شاید خیلی چیزها باشد ولی کسی از اراده وی خبر ندارد. لذا الإنبعاث یلازم البعث لا الإرادة. پس معلوم شد اراده غیر از طلب است و با اراده، انبعاث حاصل نمیشود ولی با طلب، انبعاث حاصل میشود. همین تخلف انبعاث از اراده و اینکه اراده تأثیری در انبعاث ندارد ولی بعث و طلب تأثیر در انبعاث دارد، کاشف از این است که اراده غیر از طلب است.
القول الثالث: أنّهما متحدان بحسب المصداق و مختلفان بحسب المفهوم[1]
مرحوم شیخ عبدالکریم حائری یزدی (اعلی الله مقامه الشریف) مؤسس حوزه علمیه قم، در کتاب درر خود در بحث طلب و اراده میفرماید: اراده دو نوع است: ۱) إراده مُظهره، ۲) إراده غیرمُظهره. اراده مظهره با طلب یک چیز هستند ولی اراده غیرمظهره با طلب متفاوت است. به عبارت دیگر اراده شما در شما هست ولی فعلاً چیزی نگفتهاید و ساکت هستید و مادامی که ساکت هستید این اراده شما طلب نیست و اراده شما زمانی طلب است که اظهار بشود. اگر مقصود شما از اراده، اراده مظهره است، بله اراده مظهره با طلب یکی است و اگر مقصود شما از اراده، ارادهای است که هنوز اظهار نشده است (اراده غیرمظهره)، این با طلب متفاوت است. این اراده در نفس ماست ولی طلب یک أمر خارجی است. اینکه شخص فریاد میزند و طلب میکند و میخواهد که فلان کار انجام بشود، این یک أمر خارجی است نه نفسانی. ولی اراده غیرمظهره، یک أمر نفسانی است و بروز و ظهوری در خارج ندارد.
نظر استاد: این فرمایش آیت الله حائری فرمایش خوبی است، ولی چرا ما باید شعری بگوییم و در قافیه آن گیر کنیم. از اول بگویید طلب و اراده دو چیز هستند هم مفهوماً و هم مصداقاً و هم انشائاً باهم متفاوتند. و بگویید اراده یک أمر نفسانی است و طلب أمری خارجی است لذا باهم متفاوتند. البته هر جا طلب باشد آنجا اراده هم هست ولی هر جا اراده باشد معلوم نیست طلب هم باشد یا نه. ممکن است اراده باشد ولی طلب نباشد مانند اینکه شما اراده آب خواستن داری ولی اظهار نکردهای.
القول الرابع: اتحاد الطلب مع الإرادة التشريعية[2]
مرحوم محقق آقا ضیای عراقی میفرماید: اراده دو قسم است: ۱) اراده تکوینی ۲) اراده تشریعی. اراده تکوینی همان است که گفته میشود «کن فیکون»، که همان اراده تکوینی خداوند متعال است، او هر چه اراده بکند همان لحظه انجام میشود. اراده تشریعی، أوامری هستند که در شریعت، از ما خواسته شدهاند؛ مانند: اقیموا الصلاة. در اراده تکوینیه بنده اختیار ندارد و اگر همین نماز اراده تکوینیه بود کسی نمیتوانست از اراده الهی تخلف کند و نماز نخواند. ولی در اراده تشریعیه اختیار وجود دارد لذا میبینیم بعضیها نماز میخوانند و بعضیها نمیخوانند. اراده تشریعیه با طلب یکی است پس طلب یعنی همان اراده تشریعیه.
دلیل قول چهارم:
محقق عراقی میفرماید: آنچه که ثواب و عقاب برای آن مترتب است، اراده تشریعیه است. پس هم طلب وجود دارد و هم ثواب و هم عقاب. یعنی اگر اتیان بشود ثواب دارد و اگر ترک شود عقاب دارد. اراده تشریعیه با طلب یک چیز هستند و استحقاق ثواب و عقاب هم دارد. ولی اراده نفسانیه اصلاً مورد بحث نیست و کسی به ارادهای که اظهار نشده است کاری ندارد و بحث ما در ارادهای است که اظهار شده است. پس اراده تشریعیه و طلب متحد هستند و ثواب و عقاب هم بر آن مترتب است.
نظر استاد:
سؤال ما این است که آیا طلبها با اراده تشریعیه یکی هستند یا متفاوتند؟ در أوامر امتحانیه چه میفرمایید؟ مثلاً در بحث ذبح حضرت اسماعیل (علیه السلام) خداوند متعال نمیخواهد، حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرزندش اسماعیل را بکشد ولی میخواهد حضرت ابراهیم (علیه السلام) را امتحان بکند. آیا اینجا طلب وجود دارد یا وجود ندارد؟ اراده تکوینی وجود دارد یا وجود ندارد؟ اراده تشریعیه وجود دارد یا وجود ندارد؟
به نظر ما در اینجا ظاهر تشریع هست ولی اراده تشریعیه نیست. یعنی بعدا معلوم میشود که اراده تشریعیه و قصد کشتن نبوده است. طلب وجود دارد ولی اراده نیست. پس میتواند اراده تشریعیه با طلب اختلاف پیدا بکنند.
آنچه که باعث شده است که بگوییم طلب و اراده باهم متحدند این است که این دو در اکثر مواقع باهم توافق دارند یعنی وقتی طلب هست اراده تشریعیه هم هست. درست است که در اکثر مواقع توافق دارند ولی گاهی هم از هم تخلف پیدا میکنند. چرا ما بگوییم که طلب و اراده یک چیز هستند تا بعدا مشکلاتی به وجود آید؟ لذا باید گفت طلب یک چیز است و اراده هم یک چیز دیگر، گاهی باهم هستند و گاهی باهم نیستند.