1401/08/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با أمر بود که آیا أمر دلالت وجوب دارد یا دلالت بر مطلق طلب (واجب و مستحب) دارد؟
بحث شد که آیا رابطه خداوند متعال و پیامبر و ائمه (علیهم السلام) با ما رابطه عبودیت و عبد و مولی است یا رابطه ابوّت و پدر و فرزندی است؟ گفتیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «أنا و علیٌ أبوا هذه الأمة[1] » ما پدران این امت هستیم. در ذیل روایت دارد که تا امت را -که فرزندان ما هستند - از عذاب حفظ کنیم.
بحث ما با این بزرگواران در این است که در أوامر مشکوک که هیچ قرینهای بر استحباب یا وجوب ندارند و نمیدانیم أمر وجوبی است یا استحبابی، چه باید بکنیم؟ دو نظریه متفاوت در اینجا وجود دارد که تفاوت زیادی هم باهم دارند: ما میگوییم أوامر مشکوکه را حمل بر استحباب میکنیم. ولی عدهای از علما مانند مرحوم نائینی و محقق خویی و شهید صدر میفرمایند: به حکم عقل (حق الطاعة و عبودیت) أمر دلالت بر وجوب دارد یعنی چون خداوند متعال مولای ماست و ما عبد او هستیم؛ پس ما باید اطاعت کرده و أوامر او را انجام دهیم.[2] در حالی که خود این بزرگواران اعتراف دارند که أمر از نظر لغوی به معنای «مطلق طلب» است.
دو اشکال بر این نظریه وارد است: .
اشکال اول:
در جلسه قبل هم گفتیم که ما هم قبول داریم که خداوند متعال و پیامبر و ائمه (علیهم السلام) مولی هستند و ما عبد، ولی رابطه عالی و دانی دو نوع است: ۱) گاهی رابطه مولویت و عبودیت است ۲) و گاهی رابطه ابوّت و پدر و فرزندی است. و أوامر پدرها در اکثر مواردی که به فرزندان خود میکنند، وجوبی نیست؛ چون اگر أمر پدر برای وجوب باشد در صورت عدم امتثال فرزند، او در قیامت مستحق عقاب است. ولی پدرها دل رحم هستند و راضی به عقاب فرزند خود نیستند لذا أوامر آنها اکثراً ندبی و ارشادی است که اگر فرزند امتثال کند ثواب دارد ولی در صورت عدم امتثال عقاب ندارد. حتی اگر از خود پدر هم سؤال بشود که اگر فرزند شما امتثال نکرد عقاب دارد؟ میگوید خیر، مذمت دارد ولی عقاب ندارد.
اشکال دوم:
عدلیه قبول دارد که احکام تابع مصالح و مفاسد هستند؛ یعنی هر واجبی، مصلحت مُلزمه دارد و هر مستحبی، مصلحت غیرملزمه دارد و هر کراهتی، مفسده غیرملزمه دارد و هر حرمتی، مفسده ملزمه دارد. بنابراین مصالح دو قسم هستند: ۱) مصالح ملزمه ۲) و مصالح غیرملزمه. شارع مقدس اگر بخواهد هم مصالح ملزمه و هم مصالح غیرملزمه را بیان کند، چگونه بیان میکند؟ مصالح ملزمه را با أمر بیان میکند و مصالح غیرملزمه را هم با أمر بیان میکند. عده کثیری از أوامر که ۹۹ درصد أوامر را تشکیل میدهند، استحبابی هستند و فقط یک درصد أوامر وجوبی هستند. این همه أوامری که در مفاتیح داریم اکثراً مستحبات هستند و در قرآن و روایات بیشتر از چند تا واجب نداریم که آنها هم أمر هستند. حرف ما این است که شارع مقدس که میخواهد أوامر وجوبی را که اقل هم هستند بیان کند، با قرائن بیان میکند یعنی بعد از أمر، بحث عذاب و عقاب را بیان میکند که نشانه وجوب آن أمر است چنانچه در قرآن و روایات نیز چنین است. اما أوامری که بعد از آنها عذاب و عقابی بیان نشده است، أوامر استحبابی هستند چنانچه معنای لغوی أمر هم مطلق طلب است و خود این بزرگواران هم به این مسأله اعتراف دارند. بنابراین با توجه به اینکه مصالح دو قسم هستند (مصالح ملزمه و غیرملزمه)، و هر دوی اینها را شارع با فعل أمر بیان میکند، چه دلیلی دارد که بگوییم هر أمری دلالت بر وجوب دارد؟ پس به نظر ما اینکه بگوییم دلیل عقلی (وجود مصلحت) حکم به وجوب میکند، چنین دلیلی نداریم. چرا که عقل فقط مصلحت را درک میکند و اینکه آیا این مصلحت ملزمه است یا غیرملزمه، آن را نمیتواند درک کند. و از آنجایی که اکثر أوامر جزو مصالح غیرملزمه هستند در موارد مشکوک میگوییم این أمر نیز حمل بر مصلحت غیرملزمه - که استحباب است- میشود.