1401/07/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با این بود که آیا أمر دلالت بر وجوب دارد یا اینکه دلالت بر رجحان(مطلق طلب) دارد؟ در قسمت اول بحث گفتیم که أمر دلالت بر مطلق رجحان دارد، اما عده زیادی از علما گفتهاند که أمر دلالت بر وجوب دارد. وقتی ما قائل به رجحان هستیم طبعاً باید به دلائل این عده از علما جواب بدهیم.
نکته:
اینکه یک بحث در «ماده» أمر است و یک بحث در «صیغه» أمر. لذا گاهی بحث میشود که آیا ماده أمر دلالت بر وجوب دارد یا ندارد؟ و گاهی بحث میشود که صیغه أمر مانند: إضرب، صلّ، آیا دلالت بر وجوب دارد یا ندارد؟ چون این دو بحث شبیه هم هستند لذا ما این دو بحث را باهم آوردیم حالا اینکه ماده أمر و یا صیغه أمر، آیا بر وجوب دلالت دارد یا دلالت بر رجحان، دلایل آنها را باهم بحث میکنیم.
دلایل قائلین بر وجوب: .
دليل دوم: روايات
این روایت را قائلین بر وجوب به عنوان دلیل بیان کردهاند:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: رَكْعَتَانِ بِالسِّوَاكِ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً بِغَيْرِ سِوَاكٍ. قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ لَا أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِي لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاكِ مَعَ كُلِّ صَلَاةٍ.[1]
اگر برای أمتم مشقت نداشت من أمر میکردم برای هر نمازی مسواک بزنند. أمر میکردم یعنی میگفتم واجب است پس أمر مساوی با وجوب است. علما مانند صاحب قوانین و صاحب فصول و دستهای از علما به این روایت استدلال کردهاند.
اشکال استاد:
۱) این روایت از لحاظ سندی مشکل دارد. چرا که جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ وثاقت وی ثابت نیست، بنابراین سند این روایت ضعیف است. از این روایت اینچنین استفاده کردهاند که اگر أمر به سواک بشود، واجب میشود و اگر أمر نشود مستحب خواهد بود. و به دلیل اینکه مشقت بر امت میشد پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مسواک را واجب نکرد و الا اگر أمر میکرد واجب میشد.
اما به نظر ما و لو اینکه دستهای از بزرگان به این روایت استناد کردهاند، استناد به این روایت از لحاظ سندی درست نیست.
۲) بحث ما در جایی است که قرینهای بر وجوب یا استحباب نباشد. شما أمری را که نه قرینهای بر وجوب دارد و نه قرینهای بر استحباب، حمل بر وجوب میکنید یا بر استحباب؟ از آنجایی که این روایت حاوی قرینه بر استحباب است، از بحث ما خارج است. توضیح اینکه حضرت میفرماید: اگر مشقت نبود من أمر وجوبی میکردم که برای هر نماز مسواک بزنند ولی أمر وجوبی نمیکنم بلکه أمر استحبابی میکنم. معلوم میشود أمر هم وجوبی دارد و هم استحبابی، بنابراین از آنجایی که در این روایت قرینهای بر استحباب وجود دارد، نمیتوان به این روایت استدلال کرد.
سؤال:
مثلاً اگر کسی امروز بگوید: أکرم العالم و بعد از یک روز بگوید لاتُکرم زیداً، و ما نمیدانیم زید عالم است یا نه، آیا لاتُکرم زیداً معنایش این است که زید عالم است و إکرام وی واجب نیست (تخصیص)؟ یا اینکه زید (جاهل است) عالم نیست و موضوعاً خارج است، پس إکرام وی واجب نیست (تخصص)؟ لاتُکرم زیداً تخصیص است یا تخصص؟ آیا علما در این بحث دلیلی دارند که بگویند تخصیص است یا تخصص؟
جواب:
خیر، هیچ دلیلی نداریم زیرا نمیتوانیم بفهمیم زید عالم است یا خیر، مگر اینکه تحقیق بکنیم. بدون تحقیق نمیتوانیم از این دو جمله برداشت تخصیص یا تخصص بکنیم، به این دوران بین تخصیص و تخصص گفته میشود.
حالا سؤال ما این است: اگر بگوییم أمر استحبابی خارج از أمر است، آیا تخصیصاً خارج است یا تخصصاً؟ آیا أمر استحبابی أمر نیست؟ یا اینکه أمر است ولی دلالت بر رجحان میکند؟ شما در اینجا میخواهید بگویید: أمر استحبابی أمر نیست. به چه دلیل میگویید أمر استحبابی أمر نیست؟ کجای این روایات دلالت میکند بر اینکه أمر استحبابی أمر نیست؟ شاید أمر هست ولی وجوب ندارد. میتوانیم بگوییم أمر دو نوع است: أمر وجوبی و أمر استحبابی. و خود صحة التقسیم، دلیل بر این است که مَقسَم داخل در اقسام است یعنی أمر یک قسم آن وجوبی است و یک قسم آن استحبابی.و این میتواند جواب باشد بر اینکه شما چرا أمر استحبابی را خارج از أمر میدانید؟ آیا دلیلی وجود دارد که أمر استحبابی أمر نیست؟ به چه دلیل میگویید: تخصیص مقدم بر تخصص است؟ امکان دارد تخصیص باشد و یا اینکه تخصص باشد.