1401/03/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در رابطه با ماده أمر بود که آیا علو و استعلاء در أمر لازم است یا خیر؟ و یا اینکه آیا علو لازم است و استعلاء لازم نیست؟ و یا بالعکس آیا استعلاء لازم است و علو لازم نیست؟
اقوال در این مسأله: .
القول الأول: إشتراط الاستعلاء و عدم اشتراط العلو[1]
قول اول این است که استعلاء لازم است ولی علو لازم نیست. چنانچه در جلسه قبل توضیح دادیم این قول اول مربوط به شرع نیست بلکه مربوط به عرف است. یعنی أمر در عرف به دستوری اطلاق میشود که حاکم به عنوان استعلاء و خود برتر بینی أمر میکند البته گاهی علو دارد و گاهی علو ندارد. گاهی حاکم عادل است و علو واقعی هم دارد ولی گاهی حاکم ظالم است و علو واقعی ندارد و انسان سافل و دانی است ولی چون استعلاء دارد أمر میکند، در عرف به این نوع دستورات، أمر اطلاق میشود مثلاً گفته میشود: رئیس جمهور آمریکا- که شخص ظالمی است- چنین دستور داد، این از نظر عرفی أمر است.
دلیل قول أول:
طرفداران قول اول استعلاء را لازم میدانند و به این آیه شریفه استدلال کردهاند:﴿يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ﴾ [2] فرعون به اطرافیان خود گفت حضرت موسی ساحر است و اراده آن دارد که شما را از سرزمین خود بیرون کند، اکنون در کار او چه دستور میدهید؟ فرعون با آن مقام طاغوتی که داشت به زیردستان خود میگوید شما چه أمر میکنید؟ نظرتان چیست؟ چه باید بکنیم؟ میبینیم در قرآن کلمه أمر استعمال شده در خالی که فرعون از لحاظ مقام که عالی است از اصحاب و زیردستان دانی خود سؤال میکند و میگوید: چه أمر میکنید؟ نظر شما چیست؟ آیا اینجا استعلاء وجود دارد یا خیر؟
کسانی که میگویند استعلاء وجود دارد، میگویند: در اینجا چون فرعون بیچاره و کوچک شده بود و نمیتوانست کاری بکند به اصحاب خود خضوع کرد و به آنها گفت شما چه أمر میکنید؟ من که عقلم به جایی نمیرسد نظر شما چیست؟ لذا در اینجا هم استعلاء وجود دارد.[3]
إشکال
مرحوم نراقی میفرماید: نه این عکس است و دلیل بر این است که در أمر استعلاء لازم نیست. یعنی وقتی فرعون به اصحاب خود میگوید: ماذا تأمرون، معنایش این است که استعلاء لازم نیست و مقام علو هم لازم نیست ما باهم هستیم و در مقابل موسی باید چه کار کنیم؟[4]
القول الثانی: اعتبار العلوّ دون الاستعلاء[5]
این قول، نظر برخی از علما مانند صاحب فصول، صاحب کفایه، مرحوم نائینی، مرحوم عراقی، مرحوم محقق خویی، مرحوم سبزواری و ... است که میفرمایند: در أمر علو لازم است ولی استعلاء لازم نیست، شخص آمر باید نسبت به مأمور علو داشته باشد. اما اگر علو نداشته باشد به آن أمر اطلاق نمیشود. و ممکن است که یک شخص عالی از کسی خواهش کند، این خواهش و تمنی هم أمر است اما أمر به آن معنای وجوب نیست بلکه به معنای استحبابی و رجحانی است.
مرحوم صاحب کفایه میفرماید:« الظاهر أن لفظ الأمر لیس موضوعا لمطلق الطلب، بل لخصوص الطلب الصادر من العالي حتّی إذالم يكن مستعلیاً و أما الصادر من الداني أو المساوي فهو لیس أمراً حقیقة، بل مجازاً» یعنی به طلب صادر شده از عالی، أمر اطلاق میشود حتی اگر استعلاء نداشته باشد ولی چون عالی است به آن أمر اطلاق میشود اما اگر مساوی به مساوی و یا دانی به عالی أمر بکند به آن حقیقتاً أمر اطلاق نمیشود بلکه مجازاً به آن أمر گفته میشود.[6]
به نظر ما این فرمایش صاحب کفایه-مرحوم نائینی و محقق خویی هم همین فرمایش را با عباراتی متفاوت دارند- که در أمر علو لازم است، درست نیست. حرف ما این است که ما یک موقعی در وادی أوامر شرعیه (أوامری که در قرآن و روایات آمدهاند) بحث میکنیم، که در اینجا فرمایش این بزرگان درست است و علو باید باشد. اما گاهی در وادی أوامر عرفی در بین همه مردم دنیا بحث میکنیم مثلاً رئیس جمهور یا ادارات و ارگانها دستوراتی میدهند که نه خدا و نه پیامبر و ... را قبول ندارند آنها هم أوامر و نواهی دارند. در این أوامر در عرف عقلای عالم با قطع نظر از دین و دیانت، نه علو و نه استعلاء لازم نیست. اینکه مساوی به مساوی یا دانی به عالی أمر میکند و در پی آن شخص مأمور اعتراض میکند که فلانی چهکاره است که به من أمر میکند؟ همین معنا را میرساند که در عرف علو و استعلاء لازم نیست و به این دستورات هم أمر اطلاق میشود.
پایان بحث در سال تحصیلی 1400 تا آخر صفحه 577 جزوه- بحث أوامر