1401/02/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الفاظ/وضع/اوامر
خلاصه جلسه گذشته: صحبت در معنای ماده امر (أ،م،ر) بود که معنای حقیقی ماده أمر چیست؟
فرمایش مرحوم نائینی (اعلی الله مقامه الشریف):
ماده أمر به معنای واقعهای (چیزی) است که اهمیت دارد. معانی شیء، فعل، حادثه، غرض، شأن و ... معانی هستند که تحت این معنا (واقعه مهم) هستند و برگشت همه اینها به این معنا (واقعهای که اهمیت دارد)است. مثلاً رأیتُ أمراً، أی: رأیتُ شیئاً عجیباً. یعنی یک چیز و واقعه مهمی را دیدم. [1]
اشکال مرحوم خویی بر مرحوم نائینی
مرحوم محقق خویی که شاگرد مرحوم نائینی است و تقریرات ایشان را نوشته است، اشکال کرده است که ۱) استعمال أمر در شیئی که اهمیت ندارد جایز است مثل اینکه یک حادثه معمولی را ببیند و بگوید: رأیتُ أمراً. که منظور از أمر یک واقعه معمولی است و اهمیتی ندارد. بنابراین استعمال أمر در جایی که اهمیت هم ندارد جایز است. آيا در چنین صورتی اشتباه استعمال شده است؟ آیا مجاز گفته شده است؟ ۲) اینکه گفته شود رأیتُ أمراً غیرمهم، آیا این استعمال صحیح است یا خیر؟ مرحوم محقق خویی میفرماید: این استعمال درست است. اگر در ذات أمر، اهمیت خوابیده بود زمانی که وصف غیرمهم میآورید باید تناقض باشد در حالی که هیچ تناقضی نیست. بله در بعضی جاها اهمیت دارد ولی در همه جا اینچنین نیست. ۳) جمع أمر به معنای طلب، أوامر است و جمع أمر به معنای شیء أمور است. آیا این دو باهم یک معنا دارند أوامر به معنای طلبها و مطالبات است در حالی که أمور به معنای اشیاء و مباحث و مطالب است. و از آنجایی که دو تا جمع داریم و جامعی هم بین اینها وجود ندارد پس نمیتوانید بگویید یک جامعی برای اینها وجود دارد که هم أوامر و هم أمور را شامل میشود.[2]
اشکال مرحوم شهید صدر به مرحوم نائینی
چنانچه قبلاً بیان شد بعضی گفتهاند که به اعیان خارجیه أمر اطلاق نمیشود که یا باید صفت و یا فعل باشد. شما وقتی کاری را از کسی میبینید میگویید: رأیتُ أمراً، یا یک صفتی را از شخصی میبینید میگویید: رأیتُ أمراً. اما اگر یک ذات خارجی مانند دیوار را که میبینید، در جمله رأیتُ هذا الجدار، نمیتوانید بگویید: رأیتُ أمراً. این حرفهایی بود که در جلسات گذشته بیان شد.
مرحوم شهید صدر میفرماید: این حرف هم کلیّت ندارد. مثلاً گفته میشود: النارُ أمرٌ ضروریٌ فی الشتاء. در زمستان آتش ضرورت دارد. أمر به نار که یک ذات و جزو اعیان خارجیه است اطلاق شده است، پس اطلاق أمر به اعیان خارجیه هم اشکالی ندارد. بنابراین این که گفته شده که أمر به اعیان خارجیه اطلاق نمیشود به نظر میرسد درست نباشد. شهید صدر همچنین میفرماید در مثال: اجتماع النقیضین أمرٌ محالٌ، أمر به اجتماع نقیضین اطلاق شده است در حالی که اجتماع نقضین اصلاً وجود ندارد که اهمیت داشته باشد یا نه.[3]
القول الثامن: لفظ الأمر مشترك لفظي بين الطلب و الشيء و الفعل[4]
بعضی بر این قائلند که أمر مشترک لفظی و حقیقت است بین طلب و شیء و فعل. مثال برای معنای فعل: وما أمرُ فرعونَ برشید، یعنی کار فرعون مصلحت نیست و خلاف است. به نظر ما این حرف، حرف خوبی است و ما قبلاً هم گفتیم که یک معنای أمر طلب است که جمع آن أوامر است و یک معنای أمر شیء یا فعل است که جمع آن أمور است.